تاریخ انتشار: دوشنبه, 09 آذر 1394 ساعت 09:00

پیامک باعث همسرکشی شد!

حسادت به رقیب انگیزه‌ای بود که مرد جوان وقتی در جایگاه متهم قرار گرفت، برای قتل همسرش بیان و اعلام کرد از کرده خودش پشیمان است.

به گزارش شرق، کارگران کارگاهی در منطقه گلستان، دی سال ٩٣ به مأموران خبر دادند آتش‌سوزی گسترده‌ای در آن اطراف، اتفاق افتاده‌ است. امدادگران بعد از مهار آتش‌سوزی جسد زنی را در میان اجسام سوخته پیدا کردند و به پلیس خبر دادند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد این جسد متعلق به زنی جوان به نام زهره است که هرچند جسم او به‌طورکامل سوخته اما علت مرگش آتش‌سوزی نبوده و او قبل از این خفه ‌شده ‌بود. با مشخص‌شدن این موضوع، پلیس خانواده زهره را مورد بازجویی قرار داد. آنها ضمن شکایت از عامل قتل فرزندشان اعلام کردند احتمالا آرشیا دامادشان عامل این قتل است چراکه او بعد از مرگ فرزندشان ناپدید شده ‌است. درحالی‌که پلیس به دنبال این متهم بود، متوجه شد او بدون اینکه به کسی اطلاع دهد خانه‌اش را ترک کرده و کسی از محل اختفای وی خبر ندارد تا اینکه سه ماه بعد، مرد جوان خودش را تسلیم پلیس و به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت: من زهره را خیلی دوست داشتم و نمی‌خواستم او را از دست بدهم به همین خاطر هم وقتی با من دعوا می‌کرد سکوت می‌کردم و چیزی نمی‌گفتم. فقط می‌خواستم عصبانیتش از بین برود و مبادا من را ترک کند اما وقتی شنیدم رقیبی که قبل از ازدواج ما عاشق همسرم بود، دوباره به او نزدیک شده آن‌قدر عصبانی شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. با زنم دعوا کردم و بعد از درگیری کنترل خودم ر ا از دست دادم و او را خفه کردم. وقتی زهره فوت شد کاری از دستم بر نمی‌آمد. برای اینکه جسد را از بین ببرم، آن را به مکانی خلوت بردم و با مقدار زیادی بنزین سوزاندم تا آثار جرم از بین برود.

با شکایت اولیای‌دم و اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده‌ شد. روز گذشته در جلسه رسیدگی، ابتدا نماینده دادستان تهران درخواست صدور مجازات برای متهم کرد و سپس اولیای ‌دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار مجازات آرشیا شدند. آنها اعلام کردند تفاضل دیه را پرداخت می‌کنند اما حاضر به گذشت نیستند؛ چون فرزندشان بی‌گناه بود.

وقتی نوبت به متهم رسید، او در جایگاه حاضر شد اتهامش را قبول کرد و گفت: هرچند همسرش را کشته اما او را دوست داشت. متهم گفت: من و زهره ١٥ ماه بود که با هم ازدواج کرده‌ بودیم در این مدت مشکلات زیادی داشتیم؛ هر مسئله کوچکی که اتفاق می‌افتاد زهره چنان عصبانی می‌شد و دادوفریاد می‌کرد که همسایه‌ها هم باخبر می‌شدند. آبروی من پیش همه رفته‌ بود. با این همه چون دوستش داشتم تحمل می‌کردم. چند ماه بود که تصمیم گرفته‌ بودم در برابر رفتارهایش سکوت کنم و چیزی نگویم فکر می‌کردم این‌طوری بهتر است. چون همسرم فریاد می‌زند و آرام می‌شود و دیگر دعوا تمام می‌شود، روز حادثه هم ما سوار ماشین بودیم و داشتیم می‌رفتیم که یک پیامک برای همسرم آمد؛ از طرف دوستش بود متن پیام مهم نبود و من نسبت به آن واکنشی نداشتم چیزی که ناراحتم کرد شخصی بود که پیام داده ‌بود. دوست زهره قبل از ازدواج او با من، به زهره پیشنهاد داده‌ بود که با برادرش ازدواج کند حتی گفته‌ بود شما با هم خیلی خوشبخت می‌شوید من نسبت به این آدم حساسیت داشتم و بدم می‌آمد که زنم با او ارتباط داشته‌ باشد چون او هر کاری می‌کرد که زهره را از من بگیرد، به زهره گفته بود اگر با برادر من ازدواج کنی، تو را به آمریکا می‌برد و با هم خوشبخت می‌شوید و وضع زندگی‌ات عوض می‌شود من و زهره به خاطر اختلافاتی که داشتیم، خیلی زندگی باثباتی نداشتیم و من همیشه می‌ترسیدم زنم من را ترک کند. آن روز هم وقتی فهمیدم کسی که پیامک داده همان دختری است که می‌خواهد زنم را از من بگیرد تا با برادرش ازدواج کند، عصبی شدم و به زهره گفتم اصلا تو چرا با این آدم ارتباط داری. زهره حرفم را قبول نکرد و او هم سر من داد زد دعوای ما بالا گرفت آن‌قدر عصبانی بودم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. با خشمی که داشتم به سمتش رفتم و او را خفه کردم.

متهم گفت: بعد از مرگ زهره چون نمی‌دانستم باید چه کنم و چه سرنوشتی خواهم داشت، جسد را به مکانی خلوت بردم و آتش زدم اما کمی که گذشت عذاب وجدان رهایم نکرد با اینکه در شهرهای شمالی کشور مخفی شده‌ بودم و پلیس هم من را پیدا نکرده‌ بود، خودم را تسلیم کردم حالا هم اگر خانواده زهره فکر می‌کنند با قصاص من حالشان بهتر می‌شود قبول می‌کنم اما آنها بدانند که من زنم را دوست داشتم.

بنا به این گزارش در پایان، هیأت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

1795 نمایش

نظر دادن