تاریخ انتشار: چهارشنبه, 29 مرداد 1393 ساعت 00:52

سيد جواد يحيوی به سيم آخر زد!

سيدجواد يحيوي، مجري سابق تلويزيون - انتقاداتي را نسبت به عملکرد و مديريت صدا و سيما مطرح کرد و گفت: تلويزيون ما امروز يک بازنده بزرگ در جنگ رسانه اي است و در اين رقابت ته صف قرار دارد.

به گزارش ايسنا، يحيوي درباره دوري چند سالهاش از تلويزيون و دليل ممنوع الکاري اش در اين رسانه گفت: هيچوقت به تو توضيح درستي داده نميشود، اين به نظرم اشکالي است که در رسانه ملي اين سرزمين وجود دارد. وي ادامه داد: مجموعه نهادهاي تصميم گيرنده، براي اينکه تو در يک موقعيت استراتژيک حرفهاي کار کني يا نکني، اگر به اين نتيجه برسند که تو نبايد کار کني، هيچوقت به تو نميگويد که چرا به اين نتيجه رسيدهاند و راجع به آن مذاکره و گفتوگو نميکنند و فقط تو حذف ميشوي؛ حذفي که حتي دستت به جايي نميرسد که اين سوال را در ذهنت برطرف کني. اين بازيگر با بيان اينکه در هفت سال دورياش از تلويزيون با هيچ مسوولي در اين رسانه درباره ممنوعالکارياش صحبتي نداشته است، تصريح کرد: در اين مدت اين امکان فراهم نشده است که مقابل آدمي بنشينم که مسوول و تصميم گيرنده در اين حوزه باشد؛ کسي که اطلاعاتش درست و دقيق باشد يا پرونده من روي ميزش باشد و ببينم که در مورد من چيزهايي ميخواند يا ميداند و يا براساس يکسري مستندات با من حرف بزند. هرگز اين اتفاق نيفتاده و هيچ مرجعي پاسخگو نبوده است.
او ادامه داد: اما در مجموع به واسطه ارتباطاتي که داشتم و فرصتهاي پيش آمده، مدير گروه شبکهاي براي اينکه برنامهاي را من اجرا کنم، پيگيري کرد، با حراست و با معاونت سيما صحبت کرد، اما بعد گفته اند نه! نميشود و حتي او هم دليلش را به من نگفت.
يحيوي درباره اينکه چه حدسي درباره دلايل ممنوع الکاري اش در تلويزيون ميزند، تصريح کرد: حدسم اين است که من در دورهاي با جرياني که در مديريت سازمان صدا و سيما و مديريتي که در شبکهها وجود داشته به اختلاف نظر رسيدم و به جاي اينکه آدمي باشم که حرف گوش کنم، سرم را پايين بيندازم و مدل سازماني که از من بخواهند کار کنم، سعي کردم راجع به اين موضوع کلنجار بروم و اين اسباب ناخرسندي مديران تلويزيون بود.
اين بازيگر ادامه داد: بعد از آن زماني که ديگر ارتباطاتم با تلويزيون کم شده و به حداقل رسيده بود، در يک موضعگيري سياسي و اجتماعي من در سويي ايستادم که آن سو بعد از اتفاقات سال 88 ديگر مورد وثوق نبود. آن روزي که من در اردوي يک نامزد انتخاباتي ايستادم، آن نامزد از اسرائيل به ايران نيامده بود، اين آدم صاحب ويژگيهايي بود که از همه فيلترهاي نظام عبور کرده بود و آلترناتيو رياست جمهوري در اين سرزمين بوده است؛ يعني ميتوانسته رييس جمهور بشود. پس ظاهرا آدم بدي نبوده است.
يحيوي با بيان اينکه فعاليتش در زمان انتخابات 88 در چاچوب قانون بوده است، ادامه داد: اگر من يک ميتينگ تبليغاتي اجرا کردم، حتما وزارت کشور به آن مجوز داده است و اماکن، نيروي انتظامي و سرويسهاي امنيتي در جريان بودهاند و بعد از اينکه سوءتفاهمهايي پيش آمده است و شهر شلوغ شده و به هم ريخته، من ديگر دخالتي نداشتم و موضعگيري رسمي نداشتم يا حضور فعالانهاي در اعتراضات پس از انتخابات نداشتم.
يحيوي عنوان کرد: من هم ميتوانستم پشت تريبون بايستم و بگويم من فقط ميدانم اينکه در حال اتفاق افتادن است خيانت است و جالب اين که چند سال بعد و نه ساليان دور و دراز همه فهميدند که اين يک اشتباه بوده است. من امروز هم فکر ميکنم اشتباه نکردم و ميتوانم راجع به اين رفتارم همه جا توضيح دهم اما هيچکس از من توضيح نميخواهد و هميشه برخورد حذفي و امنيتي با موضوع ميشود.
يحيوي با اشاره به صحبتهاي معاون سيما مبني بر اينکه هنرمند ممنوعالکاري در تلويزيون وجود ندارد، گفت: بعضي از اين ممنوعالکاريها يا کمکاريها متأسفانه به فضاي انديشه، رفتارهاي فرهنگي و فعاليت اجتماعي هيچ ارتباطي ندارد. شباهت مادرزادي محمود بصيري به رييس جمهور سابق نه برايشان امتياز است و نه چيز منفي است، واقعا در مورد اين اتفاقات آدم نميداند چه بگويد.
او درباره دلايل دوري مهران مديري هنرمندي که بعد چند سال فعاليت در شبکه نمايش خانگي قرار است بار ديگر به تلويزيون بازگردد، ادامه داد: مهران مديري هيچوقت با سازمان صدا و سيما اختلافي نداشته است. در «قهوه تلخ»، تهيهکنندگان آن سر باکس تبليغات اين مجموعه با تلويزيون اختلاف داشتند و از تلويزيون بيرون آمدند و باکس آگهيشان را در ديويديهايشان ايجاد کردند و بيشتر از آن باکس آگهي تلويزيون هم پول درآوردند، پس از نظر محاسبات ريالي اشتباه نکردند و از فرصتي که داشتند، استفاده کردند و پول بيشتري درآوردند، مهران مديري هم همراهي کرد.
يحيوي ادامه داد: اما مهران مديري هيچوقت با تلويزيون جنگ نداشته است، هيچوقت از نظر تلويزيون اين آدم رانده نشده است، مهران مديري هيچوقت به تلويزيون فحش نداده است، بعد از آن هم مهران مديري فکر کرد که اين پروژه براي او بيرون از سازمان ادامه خواهد داشت، از تهيه کنندگان «قهوه تلخ» جدا شد و کارهاي بعدياش را ساخت و به آن توفيقها دست پيدا کرد يا نکرد، به هر حال امروز اين انگيزه را دارد که به تلويزيون برگردد، تلويزيون هم معلوم است که ميپذيرد. از اين جهت آقاي دارابي درست گفتهاند و هنرمند ممنوعالکاري در تلويزيون نداريم.
اين بازيگر با اشاره به هنرمندان ديگري که اجازه فعاليت در تلويزيون را ندارند، گفت: اما از معاون سيما بپرسيم سهيل محمودي، ساعد باقري، محمدرضا شجريان و بهرام بيضايي کجا هستند، اينها چرا حتي اسمشان هم روي آنتن صدا و سيما نيست، مگر اينها آدمهاي شاخص و شناخته شده اي در فرهنگ و هنر اين سرزمين و روزگار معاصر نيستند. اگر تلويزيون رسانه همه مردم است و اسمش ملي است، اين افراد هم کساني اند که مخاطباني دارند و عدهاي به آنها علاقه دارند و دوست دارند ردشان را جايي پيدا کنند.
اين بازيگر با بيان اينکه معاون سيما حرف رندانهاي درباره عدم ممنوعالکاري هنرمندان در تلويزيون زده است که جاي فرار داشته باشد، گفت: ايشان گفتند از طرف ما به عنوان سازمان صدا و سيما هيچ ممنوعالکاري وجود ندارد، ولي سازمان صدا و سيما حراستي دارد که هرکس بخواهد آنجا باشد، بايد با حراست چک شود. اين حراست مأموريتهاي خود را با خط مشي وزارت اطلاعات و سرويسهاي امنيتي مديريت ميکند، منظور آقاي دارابي اين است که اين آدمها با سازمان صدا و سيما مشکلي ندارند، ولي مشکلات امنيتي، اطلاعاتي دارند که ما از حضورشان معذوريم، وگرنه خود ما با آنها مشکلي نداريم. در حالي که ما داريم از يک رسانه واحد با يک پيکره واحد با يک شخصيت فرهنگي، اجتماعي حرف ميزنيم، در عرصه فرهنگ و هنر اگر يک نفر متولي است و معتقد است که حضورش تأثير مستقيم در تعاملات اجتماعي دارد، ديگر نميتواند بگويد من اجازه ميدهم اما حراست ما اجازه نميدهد. يحيوي اين اتفاق در صدا و سيما را به اصطلاح شتر - مرغ بودن تشبيه و عنوان کرد: اين يعني هرجا لازم باشد، شتر باشيم و هر جا لازم بود مرغ باشيم. حالا اگر همان حراست يک روز با يک نفر مشکل داشته باشد و تلويزيون او را بخواهد، زمين و زمان به هم دوخته ميشود، تلفنها زنگ ميخورد، لابيها انجام ميشود تا آن آدم برگردد.
اين مجري سابق با اشاره به فعاليت و حضور دوباره رضا رشيدپور در صدا و سيما معتقد است: رضا رشيدپور دوست و همکار من شبکه ايرانيان را براي آقاي مشايي اجرا ميکند، يک روز ديگر پشت سر آقاي روحاني ميايستد و ميتينگهاي تبليغاتي اجرا ميکند، روز ديگر در يوتيوب به آقاي ضرغامي فحش ميدهد، امروز هم در شبکه نسيم برنامه ميسازد، من نميفهمم تکليف چيست. وي ادامه داد: رضا هرقدر برنامهساز خوبي باشد، آدم باهوشي باشد، مجري دوستداشتني باشد، رفيق بامعرفتي براي من در دنياي شخصي باشد، اما اين موضعگيري فرهنگي، اجتماعي، فکري او را درک نميکنم. من ميتوانم اين قضاوت را داشته باشم که رضا پول دوست دارد، هر جا پول بدهند آنجا ميرود، کار ميکند. حتما اگر شما اين حرف را منتشر کنيد، رضا از دست من دلخور ميشود، به من زنگ ميزند، ميگويد چرا اين حرفها را زدي، ولي رضاي عزيز! اين تصويري است که تو از خودت ارايه ميکني. گفت: «هر لحظه به شکلي بت عيار درآمد، دل برد و نهان شد» اينکه تصميم بگيريم که همه اين چرخها را از جهت رضاي او بزنيم، ولي بعضي وقتها ميبينيم خيلي وقتها رضاي او در خيلي از اين چرخهايي که ما زدهايم نيست.
يحيوي تصريح کرد: اصولا شريف بودن يا نبودن آدمها به حضور يا نبودشان در تلويزيون ربطي ندارد. من ميفهمم که منصور ضابطيان امروز رسانه اي در اختيارش است که حرفهاي بهتري را ميتواند آنجا بزند، اما وقتي من ميبينم در حوزه ديگري اين امکان را ندارم و در تلويزيون بودنم تبديل ميشود به اينکه مسابقه تلفني اجرا کنم، حاضر نيستم اين کار را انجام دهم.

3608 نمایش

نظر دادن