تاریخ انتشار: چهارشنبه, 03 ارديبهشت 1393 ساعت 10:57

«متروپل» با بازی مهناز افشار، دوباره سانسور مي شود +عکس

تازه ترين فيلم مسعود کيميايي با عنوان «متروپل» که اولين نمايش اش در سي و دومين جشنواره فيلم فجر بود، با کمي تغييرات و حذفيات بروي پرده نمايش کاخ جشنواره رفت. با وجود تمام اين تغييرات و مدت زمان کاملا مناسب فيلم نسبت به ديگر فيلم هاي نمايش داده شده، کيميايي فيلم را با تغييرات دوباره اي براي اکران عمومي آماده مي کند.

آریا: صحنه هايي که در نسخه جشنواره فيلم، حذف شدند مربوط به دوران پيري «خاتون» (با بازي مهناز افشار) بود. در اين صحنه ها «خاتون» از آن دو جواني که در آن شب در سينما به او پناه دادند و کمک اش کردند صحبت مي کند. «خاتون» براي پسرش که حالا بزرگ شده، مي گويد که هيچ وقت به جز آن شبي که آن دو جوان (بازي محمدرضا فروتن و پولاد کيميايي) به او پناه دادند، در زندگي آرامش نداشته است. در واقع مي گويد:«هيچ وقت در زندگي ام آرامش نداشته ام به جز آن شبي که آن جوان من را به سينما راه دادند.»

 


مهناز افشار در نمايي از فيلم که حذف شد

«خاتون» از اين مي گويد که خيلي به دنبال آنها گشته، اما حتي رد پايي هم از آنها پيدا نکرده است.

فيلم «متروپل» داستان دو جوان است که يک شب در باشگاه بيليارد با زني روبرو مي‌شوند و در دو راهي تصميم قرار مي‌گيرند...

متروپل اثري ضعيف از مسعود کيميايي است. او که در يک ژانر خاص  فيلم مي سازد ، هنگام نمايش در جشنواره فيلم فجر بارها با سوت و کف تمسخرآميز تماشاگران سالن برج ميلاد روبه‌رو شد به گونه اي که مسعود کيميايي به انتقادها چنين پاسخ داد:

«من بايد «نقدي» بخوانم که آن خودش «منتقد» باشد! بايد «فيلمي» از يک فيلم‌ساز ببينم که «فيلمساز» باشد! آيا اگر فيلمي از هيچکاک نگاه مي‌کنيم، در نقدهاي اين افراد هم پيدا مي‌کنيم؟ فرض کنيد ميان افرادي که جزو فيلمسازان اول هستند کسي مانند «برگمان» پيدا شود، آيا اين منتقدان مي‌توانند اين فرد را تشخيص ‌دهند؟! فقط مي‌گويند خوب است يا بد. خب در اين نظر مسايلي مثل رفاقت، پول، رسيدن‌به‌هم و... هم وجود دارد و اين خيلي غم‌انگيز است. عده‌اي نتوانستند فيلم بسازند که من نام آن‌ها را مي‌توانم بگويم، ‌حالا شدند منتقد! يکي از اين افراد چندسال است که نمي‌تواند فيلمنامه‌اي را که دارد، بسازد. اما در اين جنجال سينما به «سايت» مي‌روند و از اينجا بهتر کجا بروند؟ هر عقيد‌ه‌اي را مي‌فروشند و بازار عقيده‌فروشي راه انداخته‌اند...



مگر آن به‌اصطلاح منتقد کيست که او بايد بگويد فيلمت بايد اينطوري باشد و منِ فيلمساز بگويم چشم. در همين سالن سينما عده‌اي در تاريکي به من مي‌گويند چه بکن. درحالي که جايگاه من در روشنايي مشخص است و من در روشنايي ايستاده‌ام...

کساني که اين فيلم را همراه با لکنت مي‌دانند با سينما کار ندارند و به‌دنبال حواشي‌اند. فرض کنيد افرادي در نمايشگاه کتاب، غرفه‌هاي «کافکا» و «همينگوي» را شلوغ کنند. قطعا اين شلوغي تاثيري بر نوشته‌هاي آنها ندارد. بعضي‌ها هستند که در سينما دست مي‌زنند و توهين مي‌کنند، ‌اما براي سينما چه کرده‌اند؟ ‌متاسفانه ما چه بي‌باک تقلب مي‌کنيم. متقلب از تقلب هراس ندارد. با اين حال بهتر است حرف نزنم. چون به قول مولوي؛ خموش باش، خموش باش.»

1704 نمایش

نظر دادن