تاریخ انتشار: سه شنبه, 22 اسفند 1391 ساعت 18:27

احمد... تصویری که همچنان ادامه دارد

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران: چه بپذیریم نه نپذیریم شخصیت، عملکرد و کارنامه سیداحمد خمینی به‌طور مستقیم متأثر و مرتبط با شخصیت امام خمینی‌(س) است، امامی که هم پدر بود، هم مرجع تقلید، هم رهبر بزرگ‌ترین انقلاب معاصر، سید احمد برخلاف سید مصطفی که فرصت یافت تا اجتهاد کامل در نجف درس بخواند، حتی دیدگاه‌های فقهی- فلسفی متفاوتی با پدر داشته باشد، فرصت کمتری یافت، و به جای آن، راهی را رفت که پدر، امام، انقلاب برای او می‌طلبید. سید احمد همان نقشی را ایفا کرد که تاریخ و انقلاب و امام یا ضرورت‌ها -یا هرچه نامش را بگذاریم- به او سپرد، سید احمد با همه وجود تلاش کرد این نقش را ایفا کند.

http://lists.jamaran.ir/UserFiles/fa/Images/News/2013/hajahmad_5.jpg

تقریباً کمتر تصویری از امام خمینی(س) در جمع و میان مردم است که سیداحمد در کنار پدر حضور نداشته باشد، از همان راه پله‌های هواپیمای ایرفرانس تا وداع جانگذار پسر با پیکر بی جان پدر در خرداد 68، هرجا امام بود، سید احمد هم بود و مردم هیچ‌گاه این تصویر را فراموش نکردند.

کهولت و بیماری قلبی امام خمینی، نقش ملازمت، پرستاری و مراقبت از پدر را برای احمد از بهمن  1358-که امام خمینی دچار سکته قلبی شدند- سنگین‌تر و البته «عاطفی‌تر» کرد.

علایق سید احمد تا حد زیادی با پدر و برادر متفاوت بود، شاید اگر انقلاب برپا نمی‌شد، سید احمد راهی دیگر را در پیش می‌گرفت، احمد –برخلاف روحانی‌زادگان- در قم به مدارس جدید رفت و حتی دیپلم گرفت، در کنار آن، ورزش مدرنی چون فوتبال را به‌طور جدی پیگیری کرد، طوری که تا لیگ دسته دوم فوتبال قم هم توپ زد تا آن‌که به تمایل پدر، به کسوت روحانی درآمد. بعد از درگذشت مشکوک و ناگهانی سید مصطفی(آبان 1356) سید احمد مجبور شد هم مصطفی باشد، هم احمد، نوشته یا نانوشته، خواسته یا ناخواسته، از باب وظیفه یا احساس، هرچه بود، احمد جای خالی برادر‌- مشاور سیاسی پدر، به دروس حوزوی پرداخت و کانال ارتباطی و مسئول ملاقات‌های سیاسی امام خمینی(س) را هم پر کرد.

مسئولیت دلجویی از آیت‌الله طالقانی بعد از حوادث فروردین 1358؛ گفتگو با آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله شریعتمداری درباره ابهامات قانون اساسی از جمله نقش آفرینی‌های سیاسی او بود که به اشاره امام خمینی انجام شد و این تماس‌ها، نقش سیاسی احمد را پررنگ‌تر کرد. احمد عملا از سال 1360 نقش دبیری یا نمایندگی امام خمینی در جلسات «سران قوا» را نیز ایفا می‌کرد، جلساتی که عملا سیاست‌های کلان نظام در حوزه داخلی و خارجی را تعیین می‌کرد.

اما انگاره‌ای که از احمد ساخته شد و تا روزهای پایان زندگی با او بود، «بی‌تکلفی» او بود، انگاره‌ای که امروز بعد از گذشت نزدیک به بیست سال از فقدان او، هنوز با او باقی مانده است، برای درک «بی‌تکلفی» احمد کافی است، نگاهی به عکس‌های متنوع او بیندازیم، احمد را کمتر در لباس و هیئت رسمی می‌بینیم، یک‌بار با عبا و عمامه، بی‌اعتنا به دوربین‌ها، از دیوار سفارت آمریکا بپرد و پیام حمایت پدر را به دانشجویان خط امام ابلاغ کند، یا در جمع ورزشکاران باستانی، ناگهان هوس کند که میل را به دوش بکشد، یا به جای عمامه سیاه، کلاه پشمی غیرمتعارفی را بر سر بگذارد و به پرستاری پدر مشغول شود، بغضش مقابل دوربین‌ها از فراق پدر بشکند و‌ های‌های گریه کند، یا به خاطر مخالفت مادر از منصب «امیرالحاج» بگذرد، این‌ها «تصویر» و «انگاره‌ای» بود که از سید احمد -به عنوان پسری مهربان و خاکی و خارج از فرم‌های رسمی- در میان عوام و خواص، ساخته شد و باعث محبوبیت خاصی برای او شد که تا امروز این تصویر ادامه دارد.

بعد از ارتحال امام خمینی(س)، فصل جدیدی از زندگی سیداحمد آغاز می‌شود، نه سیاست به او -چنان که قبلا بود- نیاز داشت و نه دیگر او، سیاست را چنان می‌طلبید، خودسازی، پیدا کردن استاد عرفان، ذکر و گوشه‌گیری از جمع، دغدغه‌های سیداحمد در دوران آخر عمر بود(1373-1368) بود، در این دوران هم احمد باز بی‌تکلف بود، ابایی نداشت که به عیادت و احوال پرسی و حتی حلالیت طلبی مخالفان سیاسی برود، پیشانی مهندس بازرگان را در بیمارستان آراد ببوسد یا آیت‌الله منتظری را چنان تحویل بگیرد و احوال‌پرسی کند که قائم مقام معزول رهبری را شگفت‌زده کند.

در هم تنیدگی تصویر امام خمینی و احمد، چنان است که تا تصویر امام هست، احمد هم هست، احمد مرز خانواده و سیاست است، مرز رابطه عاطفی و سیاسی پدر با فرزند، در کنار این‌ها، همان‌طور که گفته شد ویژگی‌های خاص شخصیتی، رفتاری و ظاهری احمد هم چنان محبوبیت و لطافتی دارد که فراموش‌شدنی نیست.

1734 نمایش

نظر دادن