تاریخ انتشار: دوشنبه, 03 آذر 1393 ساعت 08:45

داربي «كويت» بود!

به گزارش آخرین نیوز، روزنامه اعتماد نوشت:

قديمي‌ترها يادشان مي‌آيد كه دهه ٦٠ و اوايل دهه ٧٠ بعضي‌ها پشت ماشين‌هاي‌شان مي‌نوشتند «كويته»! اشاره‌يي به كشور كويت، پيش از آنكه صدام حمله كند و بخواهد اين كشور را مثل يك كيك قورت بدهد. آن روزگار كويت نشانه‌يي از رفاه اجتماعي كامل بود. چيزي كه حالا جوان‌ترها اسمش را مي‌گذارند عشق و حال! عادل فردوسي‌پور مثل هميشه قبل از دوربين‌هاي تلويزيوني ورود رضا قوچان‌نژاد را در دقايق ابتدايي داربي قرمز و آبي ديد. بعد با شوخي و خنده اشاره كرد كه قوچان‌نژاد چه حوصله‌يي داشته است كه اين همه راه از كويت فقط براي ديدن اين بازي به تهران آمده است! اما داربي برخلاف هميشه «كويت» بود و همه را غافلگير كرد. دست‌كم براي ما كه به «ميان‌مايگي» عادت كرده‌ايم، كويت بود! بازي قرمز و آبي با همه نقص‌هاي فني، زير توپ زدن‌ها، خطاهاي پرتعداد و غيرلازم، پاس‌هاي غلط و فقدان طراوت تاكتيكي، براي ما كه به اين «نبودن»‌ها عادت كرده‌ايم و كنار آمده‌ايم همه‌چيز داشت؛ گل، اخراج، ديرك دروازه، شكستن ركوردها، هيجان...
تماشاگران هوادار پرسپوليس كه در آخرين دقايق نيمه اول وقتي اين تيم با تك گل سجاد شهباززاده از حريف خود عقب افتاد نام علي دايي را از روي سكوها فرياد زدند. طعنه‌يي به حميددرخشان كه روزهاي خوبي را نمي‌گذراند. اما وقتي آنها ١٠ نفره توانستند آبي‌ها را شكست بدهند اين مربي نه‌چندان كم‌حاشيه به يك‌باره به «پپ گوارديولا»ي پرسپوليس تبديل شد. صعودي شگفت‌انگيز كه به مدد دو گل محمد نوري و اميد عاليشاه حاصل شد. هواداران پرسپوليس حق دارند سر به آسمان بسايند. آنها اميدي به تيم‌شان نداشتند و بعيد نيست در نظرسنجي‌هاي پيش از بازي برد را از آن استقلال دانسته باشند. آنها پيش از داربي پيام صادقيان را به دليل مصدوميت از دست دادند كه به نظر مي‌توانست مثل يك كوسه باشد. به همان اندازه خطرناك و پراشتها و البته بداخلاق و عبوس! قرمزها در ميانه بازي رضا حقيقي را هم از دست دادند تا فردوسي‌پور از «كارما» بگويد. كارما همان برگشت بومرنگ است. چيزي مثل نفرين و پاداش آفرينش. اينكه هر كسي تاوان رفتار مناسب و نامناسبش را در همين دنيا مي‌بيند. اين پيروزي در غياب پيام صادقيان و رضا حقيقي رخ داد. دو بازيكني كه در هفته‌هاي گذشته مثل ريگي در كفش، راه رفتن قرمزها را پر درد كرده بودند. حالا در شادي پس از بُرد يادي از آنها نمي‌شود و پيام صادقيان با آن همه جنجال سازي مي‌تواند به سمت در خروجي باشگاه برود و بعيد است كسي دلش براي او تنگ شود! محمد نوري هم گل نخست و كليدي سرخپوشان را به ثمر رساند. او پيش از اين هم در يك ديدار حساس گل سالمي را مقابل استقلال به ثمر رسانده بود، گلي كه بعد از چند سال داور و كمك‌داور اعتراف كردند آن را به اشتباه مردود اعلام كرده‌اند. او حق خودش را از داربي گرفت. انگار كارما در اين ديدار حقيقت داشت!اميرقلعه نويي شكست خورد. سرمربي آبي‌ها كه پيش از بازي، بيش از آنكه دلخوش به تركيب و توان تاكتيكي تيمش باشد، به ركورد شكست ناپذيري‌اش اميدوار بود مقابل همبازي پيشين‌اش در تيم ملي شكست خورد. در ليگ امسال انگار او به سراشيبي رسيده است. برخلاف فصل‌هاي پيش كه تيم‌هاي اميرقلعه‌نويي ترسناك به نظر مي‌رسيد حالا آنها به شكست خو كرده‌اند. ساق‌هاي بازيكنان بيش از اندازه سنگين است، ارسال‌هاي هميشگي و خسته كننده راه به جايي نمي‌برد و شانس هم از او رو برگردانده است. شايد اگر كسي دل و دماغ داشته باشد و آمار گل‌هاي استقلال به سرمربيگري قلعه‌نويي را بشمارد بسياري از آنها در آخرين لحظات و به شكل معجزه‌آسايي به ثمر رسيده‌اند. جلو كشيدن مدافعان و استفاده از توپ‌هاي بلند و مُرده. همان اتفاقي كه هفته پيش پيروزي ٢-١ را از تراكتورسازان در تبريز گرفت. اميرحسين صادقي پيش كشيد و گل زد. اما اين بار در داربي توپ اين مدافع به تير نشست تا با ضربه‌هاي دست، خودش را شلاق بزند. در روزي كه سكوهاي خالي ورزشگاه آزادي بيش از هر وقت ديگري به چشم مي‌آمد استقلال بازي را به حريفي واگذار كرد كه در اين فصل در بخشيدن امتيازات به حريفان بي‌اندازه دست و دلباز بوده است. حالا هواداران آبي مي‌توانند بگويند اگر جاسم كرار به آن شكل كودكانه سه اخطاره نمي‌شد، اگر درخشان ترسو مي‌ماند و مهدي طارمي را به زمين نمي‌فرستاد، اگر داور ضربه محسن بنگر به هاشم بيگ‌زاده را پنالتي مي‌گرفت، اگر تيرك دروازه كمي بلند‌تر بود و توپ صادقي گل مي‌شد، اگر... اگر.... اين اگرها حتي اگر حقيقت داشته باشد به هيچ كاري نمي‌آيند، پيش از اين هم به كار نيامده بودند. تاريخ نتيجه‌ها را به خاطر مي‌سپارد و نام گلزن‌ها به تالار خاطرات داربي مي‌رود. حالا تنها يك حقيقت وجود دارد؛ پرسپوليس ٢ – استقلال يك

797 نمایش

نظر دادن