تاریخ انتشار: دوشنبه, 04 خرداد 1394 ساعت 09:16

پشت‌پرده پیشروی‌های برق آسای داعش

 خلافت خودخوانده اسلامی دو هفته اخیر را در کارنامه خود ثبت خواهد کرد. از یکسو پیشروی‌های این گروه در سوریه و تسخیر 50 درصد از خاک این کشور و از سوی دیگر تسخیر الرمادی در عراق. شاید رهبران خلافت خودخوانده هرگز تصور نمی‌کردند که روزی بخش‌هایی از دو کشور عراق و سوریه را به تسخیر خود درآورند. اما چه شد که داعش به سرعت پیشروی کرد و بخش‌هایی از عراق و سوریه را به تسخیر خود در آورد؟ واکنش ایالات‌متحده به این پیشروی‌ها چیست؟

در مورد دلایل «ظاهری»، «سواتی شارما» در واشنگتن پست می‌نویسد: سقوط الرمادی نه تنها شکست بزرگ برای ارتش عراق بود؛ بلکه شکست بزرگ برای استراتژی آمریکا در مبارزه با داعش بود و ضربه‌ای هم بر اعتبار دولت عراق وارد کرد. روبرت بائر در سی‌ان‌ان می‌نویسد آنچه در ظاهر دیده می‌شود این است که «عراق رفته است» و باید این را پذیرفت. او می‌نویسد: «بغداد می‌تواند الرمادی را بازپس گیرد اما به چه قیمتی؟» او با اشاره به هزینه‌های بالای آزادسازی می‌افزاید: «بمباران هوایی گسترده و نبرد خیابان به خیابان برای آزادسازی این شهر لازم است. البته باید دید در این میان سنی‌ها با دولت همراهی می‌کنند یا علیه دولت و در همراهی با داعش علم طغیان بر می‌افرازند.»

بائر با نگاهی بدبینانه می‌نویسد: «آزادسازی الرمادی مستلزم درخواست دولت عراق از آمریکا و ایران است وضعف دولت عراق را نشان می‌دهد.» دلیل دومی که نویسنده سی‌ان‌ان به آن اشاره می‌کند همانا وجه تمایز و تشابه داعش و القاعده است. او می‌نویسد وجه تشابه این دو گروه در تروریستی بودن آنهاست اما وجه تمایزشان در این است که القاعده به‌صورت شبکه‌ای و خزنده به پیش می‌رفت اما داعش ادعایی جهان شمول دارد. داعش یک گروه چریکی است که بقای آن با حمایت نیروهای محلی میسر است. رابرت فورد، سفیر سابق آمریکا در سوریه نیز می‌نویسد: «به ازای هر بن لادن یا الظواهری، 50 نفر به داعش می‌پیوندند. محرک داعشی‌ها خشم است نه ایدئولوژی.»

روبرت بائر می‌گوید: «عراق و سوریه امروز کشورهایی مصنوعی هستند؛ مرزهایشان با بی‌دقتی ترسیم شد. این مرزها ابتدا از سوی عثمانی و سپس قدرت‌های استعماری که فاقد درکی از ترکیب جمعیت‌شناسی این کشورها بودند از نو ترسیم شد.» او می‌گوید داعش با پی بردن به این واقعیت مدعی در هم شکستن این مرزها و ترسیم دولتی برآمده از برداشت‌های مذهبی خود است.

بائر می‌گوید: «در دیداری که با اهل سنت در استان الانبار داشتم آنها به صراحت می‌گفتند ما همان چیزی را می‌خواهیم که کردها از آن برخوردارند: نوعی سیستم فدرالی.» اما اینکه این فدرالیسم چقدر دوام داشته باشد و عراق را یکپارچه نگه دارد به درک مردم بسته است. او می‌گوید بسیاری از قدرت‌های منطقه‌ای در خفا از تجزیه عراق و تبدیل آن به سه کشور حمایت می‌کنند چرا که هر قطب منطقه‌ای به راحتی می‌تواند منطقه مورد نظر خود را حمایت کند. در واقع، اگر راه‌حل دو دولت برای فلسطین- اسرائیل مطرح است اما برای عراق راه‌حل سه دولت مطرح است.

نیویورک‌تایمز در گزارشی می‌نویسد: پیش از تسخیر شهرهای پالمیرا در سوریه و الرمادی در عراق بسیاری بر این باور بودند که «داعش رو به افول است.» آنها استدلال می‌کردند که از دست دادن کوبانی در سوریه و تکریت در عراق از سوی داعش نشانی از این افول است. «تیم آرانگو» در گزارش خود می‌افزاید: «سقوط دو شهر در عراق و سوریه خطای این دیدگاه را اثبات کرد.» او می‌نویسد؛ پیروزی‌های دو هفته اخیر داعش در عراق و سوریه مهر تاییدی بر فلسفه این گروه بود: اینکه در چند جبهه بجنگید، دست به وحشت‌آفرینی بزنید تا مقاومت را از میان ببرید و خلافت را در جایی پیاده کنید که مرز عراق و سوریه را به هم می‌پیوندد. «آرانگو» تصریح می‌کند که «یک گام به پیش و دو گام به پس داعش در همین راستا قابل ارزیابی است. داعش نه تنها از شکست‌ها جان به در برد، بلکه موفق به کسب پیروزی‌های جدید شده است.» به نظر می‌رسد داعش سرزمین‌های هدف را با دقت انتخاب می‌کند. «آن بارنارد»، در گزارشی دیگر در نیویورک‌تایمز، می‌نویسد داعش سرزمین‌های هدف را به دقت انتخاب می‌کند: این سرزمین‌ها از یکسو دارای جمعیت اندک و البته وحشت‌زده هستند و از سوی دیگر دارای منابع زیرزمینی یا روزمینی است. او می‌افزاید: «این منابع یا نفت و گاز هستند یا آثار باستانی که با قاچاق آنها به درآمد دسترسی می‌یابند.» این دیدگاه در میان برخی کارشناسان غربی وجود دارد که داعش «می‌ترسد از اینکه سرزمین هایش را از دست بدهد.» این گروه پس از رقابت‌ با رقبایش توانست به وسعت سرزمینی برسد. اگرچه القاعده یک دهه پیش با حملات آمریکایی‌ها زیرزمینی شد و در عمل نفوذ خود را از دست داد اما «القاعده در عراق» یا همان داعش فعلی پس از گذر از کاتالیزور رقابت‌های درونی و بیرونی توانست پیروز میدان رقابت شود. اکنون این گروه می‌ترسد در صورتی که سرزمین‌های خود را از دست بدهد، به دست نیروهای رقیب «بلعیده» شود.

اما چه دلایل پشت‌پرده‌ای وجود دارد که همچون خون تازه در کالبد داعش عمل می‌کند؟ اولین دلیلی که «آن بارنارد» به آن اشاره می‌کند «از خودبیگانگی و سرخوردگی نیروهای محلی از رفتارهای حکومت» است. وقتی رفتار حکومت با بخشی از شهروندانش از ریل تعادل خارج شود، پیامد آن سرخوردگی و بی‌توجهی به دولت و فرش قرمز پهن کردن در برابر مهاجم خارجی است. «برایا فیشمان»، تحلیلگر ضد تروریسم در «بنیاد آمریکای جدید» می‌گوید: «داعش در بخش‌هایی از حمص عقب نشست چرا که باید با گروه‌های رقیب دست به رقابت می‌زد. داعش برای حفظ توان خود مقابله با رقبا را به روزی دیگر وانهاد و تمرکز خود را به منطقه‌ای دیگر معطوف کرد. اکنون این گروه به دلیل سرخوردگی اهل سنت در شهرهای فلوجه، الرمادی، انبار و موصل پایگاه دارد.» او می‌گوید در واقع داعش توانست قلب اهل سنت در الرمادی و پالمیرا بشکافد و در دل اهل سنت به پیش رود.

جلال زین‌الدین، روزنامه نگار سوری که عضو یک خبرگزاری ضد دولتی است که بیشتر در قلمرو داعش فعالیت می‌کند، می‌گوید: «تنها راه‌حل یک دولت آشتی ملی در عراق و سوریه است که اکنون غیرممکن است. بنابراین، داعش همچنان در منطقه خواهد بود و قلمرواش از رقه تا موصل گسترده است.» با این حال، نباید از نقش ویرانگر قدرت‌های منطقه‌ای غافل بود. یکی از این کشورها ترکیه است. «بن هوبارد و کرم شومالی» در گزارشی برای نیویورک تایمز می‌نویسند: «ده‌ها هزار پوند کود شیمیایی که می‌تواند به راحتی به بمب تبدیل شود از مرزهای ترکیه وارد بخش‌هایی از سوریه شد.» «مهمت آیحان»، تحلیلگر سیاسی ترک، به تایم می‌گوید: «این کودها اگر برای کشاورزی نباشند (که نیست) برای بمب است. روشن است که داعش کود برای کشاورزی نمی‌خواهد.» این تحلیلگر ترک می‌نویسد بخش زیادی از اتباع ترکیه که در مرزها زندگی می‌کنند به تجارت با داعش و تجارت میان مرزی وابسته‌اند. «آرون استین»، از موسسه رویال یونایتد سرویس، می‌نویسد: «این تجارت به نفع داعش است.» در واقع، او فراتر رفته و می‌گوید ترکیه مرزهایش را به روی داعش باز گذاشته تا در ازای اخذ امتیاز از غرب بتواند در سوریه نقش‌آفرینی کند. این تحلیلگر انگلیسی می‌گوید: ترکیه به دنبال سقوط اسد است. ترکیه از موج آوارگان سوری در تنگنا است. این کشور می‌کوشد نقش به حاشیه رفته خود را در سوریه با آموزش نیروهای معارض سوری و برقراری منطقه پرواز ممنوع تقویت کند.

«جرمی بِندِر»، در بیزینس اینسایدر، می‌نویسد ترکیه بازی دو گانه‌ای را شروع کرده است. سیاست «تسهیل مرزی» امکان عبور و مرور آزادانه داعش را فراهم کرده است. اگرچه آنکارا می‌کوشد مرزهای پر خطر خود را با همسایه جنوبی ببندد اما دیرهنگام دست به این کار زده است. اکنون اگر ترکیه بخواهد در برابر رفت و آمد داعش کارشکنی کند امنیت ملی خودش به خطر می‌افتد. «بندر» می‌افزاید: «ترکیه میان دو لبه قیچی ایستاده که می‌تواند کمر این کشور را بشکند. اگر مانعی در راه داعش باشد باید هزینه آن را در داخل بدهد و اگر مانعی در برابر نیروهای داعشی نتراشد اعتبار منطقه‌ای خود را زیر سوال برده و به‌عنوان کشوری که به داعش باج می‌دهد، شناخته می‌شود.» دکتر جاناتان شانزر، قائم‌مقام بنیاد دفاع از دموکراسی می‌گوید: «بسیاری در ترکیه هستند که روی داعش سرمایه‌گذاری کرده‌اند. اگر بخواهید آن را به چالش بکشید، معلوم نیست در این کار موفق شوید. به همین دلیل ترکیه به نیروهای ائتلاف ضدداعش اجازه نداد از خاک این کشور حمله‌ای علیه این گروه صورت گیرد، چرا که تبعات داخلی برای این کشور خواهد داشت.»

از سوی دیگر، دولت عربستان همگام با ترکیه چهار سال است آرزوی سقوط دمشق و روی کار آوردن دولت دلخواه را در سر می‌پرورانند. دولت عربستان برای فرار از بحران‌های داخلی (چالش شیعیان در شرق این کشور، فضای مجازی که تهدیدی برای امنیت ملی این کشور است، رقابت نخبگان آل‌سعود، جمعیت تحصیلکرده که جویای کار است و ...) در تلاش است به ماجراجویی‌های خارجی بپردازد. افزون بر این، «داو. اس. زاخاییم»، در نشنال اینترست می‌نویسد: «بی‌میلی آمریکا برای حضور گسترده در بی‌ثباتی‌های خاورمیانه در قاموس اعراب این‌گونه تفسیر شده است که آمریکا به زودی چتر امنیتی خود را از سر اعراب بر می‌دارد.» او می‌افزاید: «مذاکرات هسته‌ای غرب و ایران این دیدگاه را تقویت کرده که ممکن است ایران بر هژمونی منطقه‌ای خود بیفزاید.»

دولت عربستان در برهه‌ای یکی از کشورهای مهمی بود که کمک‌های مالی فراوانی به شکل‌گیری داعش کرد. در واقع، این کشور با سرمایه‌گذاری بر داعش سعی می‌کند دست برتر را در تحولات منطقه‌ای داشته باشد. «لوری پلاتکین بوگارت»، از موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک، می‌نویسد: «ریاض اگرچه داعش، النصره‌ و حوثی‌های یمن را در فهرست تروریستی خود گنجانده و آنها را تهدید علیه امنیت خود قلمداد کرده اما این کشور از پیشروی‌های داعش در عراق و سوریه به وجد آمده است، چرا که اعتقاد دارد این گروه می‌تواند دولت شیعی در بغداد و دولت علوی در سوریه را با چالش‌های بنیادی مواجه سازد.» بوگارت می‌نویسد: «نمی‌توان همکاری‌های غیرمستقیم، لجستیک و پنهان عربستان با داعش در عرصه سوریه را انکار کرد.» او می‌نویسد: «کمک غیرمستقیم به این معناست که عربستان برای در امان ماندن از سیل انتقادات، کمک‌های مالی خود را به گروه‌های مورد حمایت خود می‌دهد و این کمک‌های مالی از طریق این گروه‌ها به دست داعش می‌رسد.»

زاخاییم در تحلیل خود در نشنال اینترست می‌نویسد ضعف دولت‌های سوریه و عراق آنها را در عمل به ایران وابسته کرده است. از آنجا که آمریکا به منطقه نیرو نخواهد فرستاد، بنابراین همکاری با ایران علیه داعش گریزناپذیر است. او می‌افزاید: «از آنجا که نمی‌توان داعش را بدون حضور نیروهای آمریکایی شکست داد، آمریکا به ایران و شبه نظامیان شیعی در عراق و سوریه متوسل خواهد شد تا داعش را شکست دهد. هر چه بیشتر واشنگتن به ایران نزدیک شود، احتمال رسیدن به توافق هسته‌ای هم بیشتر می‌شود. در نتیجه درها برای همکاری با ایران علیه داعش گشوده خواهد شد.»

زاخاییم که از سال 2001 تا 2004 معاون حسابرسی و مدیر مالی وزارت دفاع ایالات‌متحده بوده در ادامه تحلیل خود می‌آورد: «بی‌میلی واشنگتن برای درگیر شدن در خاورمیانه قابل درک است. پس از 13 سال جنگ و درگیری در منطقه، آمریکایی‌ها به درک خوبی از ماهیت کسانی که علیه آنها در جنگند یا برای آنها می‌جنگند رسیده‌اند. نبردهای عراق و سوریه رقابت‌هایی مذهبی و ملی است که سابقه‌ای دیرینه دارد که آمریکایی‌ها قادر به درک آن نیستند. بنابراین، بهتر است از بی‌ثباتی منطقه خلاص شد و به منطقه‌ای نقل مکان کرد که در آن رقابت‌ها ویرانگر نیست بلکه بیشتر جنبه اقتصادی دارد: این یعنی همان گردش به آسیای اوباما.»

منبع: دنیای اقتصاد
1617 نمایش

نظر دادن