تاریخ انتشار: چهارشنبه, 26 آذر 1393 ساعت 07:30

نفت، عربستان، مذاکرات هسته‌ای

ادامه کاهش قیمت‌های جهانی نفت و شکست مرز روانی 60 دلار در بازار نیویورک، نگرانی‌ها در مورد آینده بازار و اقتصاد کشورهای تولید کننده نفت را افزایش داده است.

به گزارش آخرین نیوز، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

درحال حاضر دو موضوع به شدت در کانون توجه تحلیلگران بازار قرار دارد؛ علت افت قیمت و کف قیمت در آینده. به عبارت دیگر،‌ ناظران به دنبال یافتن پاسخهایی شفاف و قابل اطمینان برای این دو پرسش هستند که چرا قیمت نفت به شکل کم سابقه‌ای درحال کاهش است؟ و ریشه این افت دامنه‌دار چیست؟ با روشن شدن پاسخ این پرسش‌ها منطقاً می‌توان به برآورد قابل اعتنایی در مورد کف قیمتی که نفت در آن متوقف خواهد شد، دست یافت.

شایع‌ترین تحلیلی که در محافل داخلی پیرامون علت افت قیمت جهانی نفت وجود دارد، همدستی عربستان سعودی به عنوان بزرگترین تولید کننده و صادر کننده نفت با آمریکا برای تحت فشار قرار دادن ایران و روسیه است. این تحلیل که با تصریح به آن از سوی رئیس جمهوری اسلامی ایران به نوعی رسمیت یافته و به گفتمان غالب در دولت نیز تبدیل شده بر چند فرض استوار است.

الف – آمریکا از چنان نفوذ و امکانی در ساختار حکومتی عربستان برخوردار است که می‌تواند نه تنها خاندان آل سعود بلکه دیگر تولید کنندگان عرب هم‌پیمان خود را نیز متقاعد کند برای اعمال فشار بر ایران و روسیه ضررهای هنگفتی را از ناحیه کاهش قیمت نفت متحمل شوند. برخی گزارش‌ها این زیان را تا به حال حدود 66 میلیارد دلار برآورد کرده‌اند.

ب – آمریکا و کشورهای اروپایی طرف مذاکره با ایران در جریان پرونده هسته‌ای ایران هنوز به این نتیجه نرسیده‌اند که با کاهش درآمدهای نفتی نمی‌توانند جمهوری اسلامی ایران را وادار به امتیازدهی کنند. تجربه مقاومت ایران در برابر فشارهای سنگین تحریمی که درآمدهای نفتی ایران را به کمتر از نصف رسانده بود هم نتوانسته است باور نادرست آمریکا را در مورد ناکارآمدی ابزار نفت و تحریم، تصحیح کند بنابر این همچنان به دنبال اعمال فشار از این مسیر است.

ج – عوامل دیگری جز تحت فشار قرار دادن ایران و روسیه در ماجرای کاهش قیمت نفت وجود ندارد یا اگر هم چنین موضوعاتی وجود دارند از چنان اهمیتی نه برای آمریکا و نه برای عربستان برخوردار نیستند که هدف اصلی را که اعمال فشار بر ایران است، تحت الشعاع قرار دهند.

این فروض اگرچه تا اندازه‌ای از صحت و دقت برخوردار است اما به نظر می‌رسد از برخی جهات می‌توان در آنها اشکالاتی نیز یافت. به عنوان نمونه در مورد فرض نخست باید به تغییر آرایش سیاسی و شرایط دیپلماتیک منطقه با روی کار آمدن دولتی اهل مذاکره و تنش زدایی در ایران اشاره کرد. واقعیت این است که تقریباً تمامی کشورهای منطقه به ویژه کشوری مانند عربستان سعودی که زمامدارانش از ارتباطی قوی با دولتمردان آمریکایی برخوردارند، به این نتیجه رسیده‌اند که مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 دیر یا زود به نقطه نهایی خواهد رسید و جمهوری اسلامی ایران به پیروزی بزرگی دست خواهد یافت. این پیروزی، ایران را که از لحاظ ظرفیت‌های جغرافیایی، ژئوپولیتیک و مزیت‌های تجاری و... بسیار غنی است به یکی از کانون‌های غیرقابل چشم‌پوشی جذب سرمایه‌های خارجی، گردشگری، درمان و... تبدیل خواهد کرد. طبیعی است که در امتداد چنین موفقیت‌هایی، قدرت و سطح نقش آفرینی ایران در منطقه بیش از پیش افزایش می‌یابد و این اتفاقی نیست که عربستان بتواند از کنار آن به راحتی عبور کند. به همین دلیل، به نظر می‌رسد حکام سعودی درحال حاضر و با اطمینان از اینکه مذاکرات ایران و 1+5 در مسیر غیرقابل بازگشتی قرار گرفته است در واقع به دنبال شریک‌سازی خود در این روند هستند. زمامداران سعودی به خوبی می‌دانند که گسل‌های اختلافی فراوانی میان این کشور و ایران وجود دارد که حتی با حل پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران هم نمی‌توان در کوتاه مدت امیدی به حل آنها داشت بنابر این ترجیح می‌دهند در این فرایند نقش ویژه‌ای برای خود تعریف کنند تا پس از پایان یافتن مذاکرات، موفقیت را محصول اعمال فشار بر ایران از طریق قیمت نفت نشان دهند و امتیازهای لازم را از آمریکا بگیرند. به عبارت دیگر، عربستان به دنبال بزرگنمایی نقش خود در به ثمر رسیدن مذاکرات از طریق بازی با قیمت نفت است و این روش را راهی مناسب برای دریافت تضمین‌های لازم از آمریکا در راستای حفظ موقعیت خود می‌داند.

از سوی دیگر، نباید از این واقعیت غافل شد که تولید نفت شیل و مقرون به صرفه‌تر بودن آن، اهمیت و نقش منابع نفتی کشورهایی مانند عربستان را به شدت تهدید می‌کند. بدین ترتیب، طبیعی است که در تحلیل چرایی رفتارهای نفتی عربستان نیم نگاهی هم به این مسئله داشته باشیم چرا که زمامداران سعودی چاره‌ای جز حفظ سهم خود از بازار ندارند.

800 نمایش

نظر دادن