به گزارش آخرین نیوز، شهرام شهيدي در روزنامه اعتماد نوشت:
من: اگر بپرسيد موسيو شيطان كجاست بايد بگويم ايشان دچار ياس فلسفي شده. رفته دركه. توي قهوهخانهيي قنبرك زده و به افقهاي دور خيره شده. اگر بپرسيد عمو حسام كجاست عرض ميكنم رفته شيريني بخرد بياورد در آتليه و تاريكخانه پخش كند. اگر بپرسيد خوزه كجاست ميگويم پرچم به دست پريده پشت اتول و بوق بوق زنان مشغول شادي پراكني و خوشحالي است. اگر بپرسيد...
مشتري: اوووووو... حالا كي پرسيد؟ اصلا به جاي اينكه هي باعث اطناب موضوع بشوي يك كلام بگو چرا امروز هركدامشان سمتي رفتهاند؟ اول موسيو شيطان را بگو. بعد عمو حسام و خوزه را.
من: چرا ميزني توي ذوق آدم خب؟ هيچي همهشان به نوعي هدف مشترك داشتهاند. موسيو شيطان از اينكه فرهادي راي آورده و ديگر نوبت نامزدي تصدي وزارت علوم به او نميرسد غمباد گرفته. خوزه و عمو حسام هم در حال شادي پس از گل... ببخشيد شادي پس از انتخاب وزير علوم هستند.
مشتري: اگر شادي كردن شان مثل شادي پس از گلهاي بازيكنان پرسپوليس باشد كه از الان يك كارت زرد براي آنها و خود فرهادي كنار بگذار
من: مجلس كه تازگي به ربيعي كارت زرد نشان داده. ديگر بعيد است كه...
مشتري: مگه تو فوتبال داور به يك بازيكن كارت زرد نشان بده ديگه به بقيه كاري نداره؟ يا به خود اون بازيكن ديگه كارت نميده؟
من: فوتبال با اين مساله فرق داره خب. داور هم با نماينده مجلس فرق داره
مشتري: نچ ! فرقي ندارند. هر دو شوت داره. كات داره. خطا داره. كارت داره. بزرگتر داره. پيشكسوت داره. ليدر داره. بيانيه داره...
صداي عكس آقابزرگ: ياغي چي؟ ياغي هم داره؟ مثل اين بازيكنهايي كه غوره نشده مويز شدهاند؟
مشتري: ايشان كي باشند؟
من: از اهالي پشت پرده. تاريكخانه ما هم مثل فوتبال و باقي امور پشت پرده داره. حاشيه داره. فكر كرديد ما كم الكي هستيم؟
مشتري: راستي خانم باجي را نميبينم. كجاست؟
من: رفته تو آتليه نشسته مهاراجه برايش فال قهوه بگيرد. ميخواهد بداند مشتري بعدي مجلس كيست. علي جنتي يا نعمتزاده؟
مشتري: آسياب به نوبت. خداحافظ