تاریخ انتشار: پنج شنبه, 29 آبان 1393 ساعت 15:30

واکنش‌های روانشناختی در بیماران سرطانی

ترس غیرواقعی از مرگ، کاهش انرژی اجتماعی و نگرانی‌های مداوم، بیمار سرطانی را به سمت و سوی افسردگی و اختلالات روانی پیش می‌برد، بدیهی است که پس از شنیدن چنین خبر تکان دهنده‌ای احساسات طبیعی فرد مختل شده و اندوه و سرگردانی روی زندگی بیمار سایه می‌اندازد.

آخرین نیوز به نقل از ایران: گاهی این نوسانات احساسی به حدی شدید می‌شود که مداخلات درمانی را به یکی از مراحل مهم درمان تبدیل می‌کند.
دکتر فرح لطفی کاشانی، سایکوآنکولوژیست، در گفت‌و‌گویی، مشکلات جسمی، اقتصادی، اجتماعی و روانی بیماران سرطانی را از عوامل مهم اختلال در روند کیفیت زندگی این بیماران می‌داند و برای ارتقای کیفیت زندگی به مداخلات روان‌شناختی اشاره می‌کند.


چرا مداخلات روان‌شناختی در بیماران سرطانی مهم است؟
سرطان بیماری فراگیری است که تمام جنبه‌های زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مشکلات زیستی، اجتماعی، اقتصادی، روان‌شناختی و جنسی از جمله تغییراتی است که بیماران سرطانی با آن‌ها روبه رو می‌شوند، بنابراین با توجه به فراگیری بیماری، مداخلات روان‌شناختی در این بیماران مهم است تا بتوانند با سازگاری بهتر و کنترل عوارض کیفیت زندگیشان را بهبود بخشند.


واکنش روانی بیماران با چه علایمی بروز می‌کند؟
بیمار مبتلا به سرطان چند واکنش مشخص نشان می‌دهد:
نخستین واکنش بیمار هنگام رویارویی با بیماری، احساس خشم است. در این مرحله بیمار مطرح می‌کند یا به خود تلقین می‌کند که چرا او مبتلا به بیماری شده و این حقش نبوده است.
احساس گناه دومین واکنش روان‌شناختی بیمار است که هنوز در بسیاری از فرهنگ‌ها وجود دارد. این گروه بیماری را داغ ننگ یا استیگما می‌دانند و فکر می‌کنند چون کار بدی انجام داده‌اند از طریق بیماری مجازات شده و پیامد عملکرد منفیشان را می‌بینند. بنابراین احساس گناه می‌کنند.
چون سرطان همیشه بیماری تهدیدکننده زندگی و معادل مرگ مطرح شده احساس ترس، واکنش روانی دیگر در این بیماران است. در این مرحله بیمار احساس می‌کند زندگی‌اش تهدید شده و وقتی عوارض بیماری را نمی‌تواند کنترل کند ترس و اضطراب دارد.


اما دیده می‌شود برخی از این بیماران بیش ازگذشته به زندگیشان بها می‌دهند؟
درست است، برخی افراد بعد از ابتلا به سرطان روحیه مبارزه طلبانه‌ای پیدا می‌کنند و ممکن است به شکلی به بیماری معنا دهند که به آن رشد معنوی پس از «تروما» می‌گویند. بر خلاف اینکه این بیماری تروما است اما ویژگی‌های مثبتی را در این گروه از بیماران می‌بینیم. آن‌ها بعد از ابتلا به بیماری معنوی‌تر شده و ارزشگذاریشان به زندگی بیشتر می‌شود و زیبایی‌های زندگی را بیشتر از پیش می‌بینند. این حالت روان‌شناختی معمولاً بعد از درمان و تثبیت بیماری اتفاق می‌افتد.


وقتی از سرطان به عنوان بیماری کشنده و صعب العلاج نام می‌بریم چقدر در اضطراب بیمار تأثیر می‌گذارد؟
مفهوم بیماری، این عوارض را ایجاد می‌کند ولی در حالت کلی شیمی درمانی، رادیوتراپی و جراحی روی خلق وخوی بیمار تأثیر گذاشته و ناتوانی موقتی را ایجاد می‌کند. جراحی‌ها و شیمی درمانی روی تصویر بدنی فرد مؤثر است، بیمار احساس می‌کند چیزی را از دست داده و این درست چیزی است که خلق بیمار را افسرده می‌کند.


مداخلات روان‌شناختی چه کمکی به بیمار می‌کند؟
بیمار بعد از تشخیص سرطان سردرگم می‌شود و خشم، اضطراب و ترس را تجربه می‌کند. مداخلات روان‌شناختی به بیمار کمک می‌کند آگاهی درستی در مورد سرطان به دست آورد و بیماری را قابل کنترل و درمان تلقی کند. با مداخلات روان‌شناختی به او کمک می‌شود چطور درباره درمان تصمیم‌گیری کند، کدام پزشک یا بیمارستان را انتخاب کند و شیمی درمانی را بپذیرد یا خیر. سایکوآنکولوژیست‌ها در این تصمیم‌گیری‌ها به بیمارکمک می‌کنند.
مداخلات روان‌شناختی در کنترل عوارض شیمی درمانی و رادیوتراپی مانند تهوع، خستگی مفرط و حفظ و بهینه کردن زندگی جنسی مؤثر است. بعد از تمام شدن مراحل درمان و تثبیت بیماری، بیمار با ترس از عود روبه رو می‌شود، مداخلات روان‌شناختی در از بین بردن ترس از عود و برگشت به سازگاری قبل از بیماری و بهبود کیفیت زندگی بسیار اهمیت دارد.


گاهی مراقبان در حمایت و مراقبت از بیمار سردرگم هستند و نمی‌دانند کدام رفتار درست و کدام رفتار غلط است. برخورد با این بیماران به چه شکلی باید باشد؟
مراقبان به دو شکل از بیمار حمایت می‌کنند، معمولاً احساسی که بیمار مبتلا به سرطان نسبت به اطرافیانش دارد یا مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد یا حمایت بیش از حد از او می‌شود. بیماران اعتقاد دارند که برخی افراد چون اطلاعات کافی از عوارض و درمان بیماران ندارند، آن‌ها را درک نمی‌کنند و انتظار دارند مثل سابق با آن‌ها رفتار شود در نتیجه دچار خستگی مفرط می‌شوند. برخی از مراقبان نمی‌دانند چطور با بیمار برخورد کنند، نباید به گونه‌ای رفتار شود که بیمار احساس کند اتفاق بدی رخ داده است.
در مقابل برخی دیگر توجه افراطی به بیمار دارند و بیش از حد به بیمار توجه نشان می‌دهند و مدام کنارشان هستند. این رفتار‌ها موجب عذاب وجدان در بیمار می‌شود. او فکر می‌کند به اطرافیانش فشار وارد کرده و به این خاطر احساس گناه می‌کند. مراقبان باید بیمار را آن طور که هست، بپذیرند، حس بیمار را درک کنند و اطلاعات کافی از بیماری داشته باشند.


برای ارتقای کیفیت زندگی خانواده‌هایی که بیمار سرطانی دارند چه توصیه‌ای دارید؟
باید توجه داشت، مراقبان کمتر از بیمار آسیب نمی‌بینند، بنابراین بهداشت روانی در آن‌ها خیلی مهم است. زندگی آن‌ها نیز از جنبه‌های مختلف تحت تأثیر قرار می‌گیرد و احساس خستگی می‌کنند. مراقبان هم نیاز به مداخلات روان‌شناختی خاصی دارند تا بتوانند بهتر و با کیفیت‌تر به بیمار خدمت کنند و در عین حال کیفیت زندگیشان بهتر شود.

1073 نمایش

نظر دادن