به گزارش آخرین، روزنامه ابتکار نوشت:
آيت الله هاشمي رفسنجاني به دليل سابقه حضور در جريان مبارزه در سالهاي پيش از انقلاب و حضور مستمر در مناصب مختلف نظام اسلامي در سالهاي پس از انقلاب، بدون ترديد يکي از مهم ترين منابع خبري و اطلاعاتي اوضاع سياسي حداقل 60 سال گذشته ايران است. موضوعي که اين پير سياست به خوبي نسبت به آن واقف بوده و از همين رو خاطره نويسي روزانه را در همه اين سالها در برنامه روزانه خود گنجانده و هيچ گاه فراموش نکرده است؛حتي روزهايي که در خط مقدم جبهه به فرماندهي جنگ مشغول بوده است.خاطرات او اما کم جنجال ساز نبوده است.چنان که برخي از مخالفان وي -که در سالهاي حضور هاشمي رفسنجاني در متن مبارزات، متولد هم نشده بودند- گاه خاطره نويسي وي را به چالش ميکشند و ميخواهند که ترديد در صحت آنها را به جامعه القا کنند.
او اما در همه اين سالها کار خود را کرده است چرا که براي ثبت در تاريخ مينويسد.جديد ترين روايت وي از برخي حوادث انقلاب در روزهاي گذشته جنجال ساز شده است. هم برخي از مخالفان وي واکنش نشان دادند و هم کساني که گفته ميشد نقل بخشهايي از خاطراتش در روزهاي گذشته متوجه آن هاست و البته هم برخي از نزديکانش. دو روز پيش، چند روز پس از ديدار هاشمي رفسنجاني با خانواده شهيد قدوسي پايگاه اطلاع رساني آيت الله هاشمي گزارشي از اين ديدار منتشر کرد.
در اين گزارش، نويسنده خاطره آيت الله هاشمي را اين گونه نقل ميکند:« دو نفري ـ به اتفاق آيتالله خامنهاي ـ صبحانه رفتيم منزل آقاي قدوسي. اين آقا هم آنجا بود. نشستيم تا ظهر با او بحث کرديم تا قانعش کنيم. براي ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من اين مبارزه را حرام ميدانم! به جامعه مدرسين هم گفتهام، مبارزه با شاه حرام است! آقاي خامنهاي از او پرسيدند: دليلت چيه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزهاي که مجاهدين و چپيها در آن باشند، حرام است! آقاي خامنهاي هم به تلخي به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نيستي، خب مبارزه نکن ولي لااقل مبارزه را با اين حرفها خراب نکن! آقاي هاشمي در ادامه ميگويد رهبري از سال 48 تا سال 57 با آن آقا يک کلمه هم حرف نزد.»
واکنش سيد حميد روحاني
اين سخنان باعث شد تا ابتدا سيد حميد روحاني از نزديکان آيت الله مصباح و از مخالفان سرسخت هاشمي رفسنجاني در سالهاي اخير با متوجه دانستن روي اين سخنان به سمت آيت الله مصباح يزدي به خبرگزاري تسنيم گفته است:« اگر واقعاً اين اظهارات از آقاي هاشمي درباره آقاي مصباح بوده باشد، عجيب است چرا که خود ايشان هم ميدانند که آقاي مصباح از شاگردان ممتاز و مبارز حضرت امام بود که از آغاز نهضت مبارزه، امام را ياري کرد.» حميد روحاني در ادامه ميخواهد در مقابل خاطرات اين بار سند رو کند و ميگويد: «برخي اسناد مهم درباره سابقه مبارزاتي آيتالله مصباح را بنده در اختيار دارم که در صورت لزوم آن را ارائه خواهم کرد. اسناد زيادي از ساواک وجود دارد که آقاي مصباح چگونه به درايت و بصيرت خود عليه شاه مبارزه و امام را ياري ميکرد. امضاي آقاي مصباح در ذيل اکثر بيانيههاي علما عليه شاه وجود دارد و اين اسناد بر کسي پوشيده نيست.»
پاسخ دفتر آيت الله مصباح
پايگاه اطلاع رساني آيتالله مصباح يزدي نيز به اين موضوع واکنش نشان داد و ماجراي منشر شده در خاطرات هاشمي را به روايت آيت الله مصباح منتشر کرد. در اين مطلب که با عنوان«بخشي از گفتگوي منتشر نشده آيتالله مصباح يزدي با مرحوم آقاي عسگراولادي که در تاريخ 11/8/1390 »آمده است:
«از اوايل انقلاب تاکنون، سليقه بنده اين بوده که در هيچ حزبي مشارکت نکنم. ارادت بنده به مرحوم آقاي بهشتي و اظهار لطف ايشان به من، همکاريهاي بنده با مرحوم آقاي باهنر در خصوص جمعيتهاي مؤتلفه و ارادت بياندازه بنده به مقام معظم رهبري را همه ميدانند. همه اين دوستان در تأسيس حزب جمهوري اسلامي شريک بودند، اما سليقه شخصي بنده، شرکت در آن حزب نبود. البته من هيچگاه آن را تخطئه نميکنم، اما ميگويم: بنده آن کاري را ميکنم که در پيشگاه خداوند براي آن جوابي داشته باشم. پيش از پيروزي انقلاب، مقام معظم رهبري و آقاي هاشمي رفسنجاني توسط آقاي قدوسي وقتي تعيين کردند که براي صبحانه به منزل ما تشريف ميآورند. در آن جلسه صبحانه غير از اين دو بزرگوار، شخص ديگري نبود. آقاي هاشمي عنان سخن را به دست گرفتند و از اينجا شروع کردند که: ما سالها با هم همکارهاي فرهنگي و سياسي داشتيم، اما مدتي است که تو کنار کشيدي و با ما نيستي. امروز ما يک جبهه ضد امپرياليسم تشکيل داديم و همه کساني که با امپرياليسم و استعمار مخالفند بايد براي پيروزي در اين جبهه مشارکت کنند. ايشان در سخنهايشان روي جبهه ضدامپرياليسم بسيار تأکيد کردند. بنده به ايشان عرض کردم: آقاي هاشمي! من طلبهاي هستم که دغدغهام اسلام است. اگر اين يک حرکت اسلامي است و بناست کاري براي اسلام شود، بنده هم هستم. حال، بنده در اين جبهه ضد امپرياليسم بايد چه کار کنم؟ ايشان گفتند: مسأله شريعتي و شهيد جاويد و... را بايد کنار گذاشت. حتي ما با مارکسيستها بايد اتحاد داشته باشيم! ما بايد با تمام گروههايي که ضد امپرياليسم هستند از مارکسيستها، مجاهدين، طرفداران شريعتي تا طرفداران صالحي نجفآبادي و ديگران اتحاد داشته باشيم و مخالفت را کنار بگذاريم و فقط با امپرياليسم مبارزه کنيم! گفتم: مطرح کردن صالحي که ديگر معنا ندارد، ولي از من چه ميخواهيد و پيشنهادتان چيست؟ گفتند: بيا و با مجاهدين همکاري کن! گفتم: من آنها را نميشناسم. چيزهايي درباره آنها شنيدهام، اما تا آنها را نشناسم همکاري نميکنم. گفتند: ما ميشناسيم. گفتم: من کار شما را تخطئه نميکنم. شما پيش خدا حجت داريد و کارتان را بکنيد، اما من تا آنها را نشناسم، تأييد نميکنم. گفتند: نماز شبشان ترک نميشود، ماهيانه دوازده هزار تومان حقوق ميگيرند و از اين مقدار فقط پانصد تومانش را مصرف و بقيهاش را صرف مبارزه ميکنند، چنينند و چنانند. گفتم: همه اينها را که فرموديد درست است، اما براي شما حجت است و براي من حجت نيست. من تا کسي را نشناسم که براي اسلام کار ميکند، با او همکاري نميکنم. از اول تا آخر اين گفتوگو مقام معظم رهبري هم نشسته بودند و هيچ نميگفتند و فقط صحبتهاي آقاي هاشمي بود و جوابهاي بنده. پس از اين گفتوگو آقاي هاشمي با نارحتي منزل ما را ترک کردند و رفتند.»
سخنان محمد هاشمي در باره خاطرات برادر
در مقابل محمد هاشمي، برادر آيت الله هاشي رفسنجاني اما معتقد است کساني که سعي دارند خاطرات آيت الله هاشمي را مخدوش جلوه دهند از افشاي اين خاطرات وحشت دارند. او در واکنش به علني کردن برخي اسناد که خاطرات آيت الله هاشمي را زير سوال ميبرد به تدبير ميگويد:«اگر ميخواهيد واقعيت را بدانيد اين است که امام خميني نسبت به آيت الله هاشمي اعتماد فوق العاده اي داشتند. آيت الله هاشمي يکي از شاگردان امام بود که در تمام مبارزات ايشان را همراهي کردند. امام هم عنايت ويژه اي به آيت الله هاشمي داشتند که طبعا اين موضوع خوشايند برخي نبود. در زمان حيات امام اين افراد بستري براي تهاجم به آيت الله هاشمي نداشتند و يا اگر مواردي هم پيش ميآمد و هجمه اي اتفاق ميافتاد از سوي امام و يا شخصيتهاي راستين انقلاب پاسخ ميگرفتند.»
محمد هاشمي توضيح ميدهد:«در شرايط فعلي عده اي به دنبال ميراث خواري انقلاب هستند و ميخواهند از اين خوان بهره اي به نفع خودشان ببرند. طبعا اين افراد کساني که سابقه اي در انقلاب دارند، با امام رابطه نزديکي داشته اند و در جريان ريز مسائل هستند را مانعي براي خود ميبينند. بنابراين سعي ميکنند قصاص قبل از جنايت کنند. سعي ميکنند خاطرات آيت الله هاشمي را زير سوال ببرند که اگر روزي بيان شد بگويند ما که گفتيم آقاي هاشمي خاطرات مخدوشي دارد و قابل استناد نيست.»
برادر هاشمي معتقد است برخي افراد از خاطرات هاشمي ميترسند:« آنها از مواردي که آيت الله هاشمي ميداند وحشت دارند. به همين دليل است که دائما سعي دارند خاطرات آيت الله هاشمي را زير سوال ببرند و بگويند براي نقض آن اسناد و مدارک داريم. آيت الله هاشمي اطلاعات زيادي دارند. از ابتدا با امام بوده اند و نسبت به اشخاص و مسائل اطلاعات دقيقي دارند. سينه آقاي هاشمي در حقيقت گنجينه اسناد انقلاب آن هم به روايت امام راحل است. اين افراد کساني هستند که از افشاي اين اسناد وحشت دارند اين افراد ميدانند که اگر آيت الله هاشمي چيزي بگويد ممکن است خيلي مسائل رو شود. بعضي هم پيش دستي ميکنند. هدفشان هم اين است که به خاطرات آقاي هاشمي خدشه وارد کنند به خاطر اين که اگر روزي بعضي مسائل از طرف آقاي هاشمي افشا شد بگويند ما قبلا تکذيب کرده بوديم.»
او در مورد تصميم آيت الله هاشمي براي واکنش نشان دادن نسبت زير سوال بردن خاطرات ميگويد:« تعبيري که امام راجع به آيت الله هاشمي داشته اند اين است که بدخواهان بدانند هاشمي زنده است چون نهضت زنده است. يعني آقاي هاشمي را با نهضت اسلامي مترادف دانستند اما برخي هم تعبير کردند که آقاي هاشمي مادر انقلاب است و دايه نيست.»
او ادامه ميدهد:« داستاني هست در مورد حضرت اميرالمومنين. نقل شده است دو زن بر سر يک فرزند اختلاف داشتند امير فرمودند بچه را از وسط نصف کنيد نصف را به يکي و نصف ديگر را به زن ديگر بدهند که در اين جا مادر گفت نميخواهم اين فرزند من نيست و فرزندش را بخشيد. آيت الله هاشمي هم چون انقلاب را با تمام وجود قبول دارد و نميخواهد خدشه اي به انقلاب وارد شود معمولا سعي ميکند وارد پاسخگويي به اين افراد نشود. از سويي افراد هم هرکدام جايگاهي دارند. و اين افراد هم در حدي نيستند که آيت الله هاشمي پاسخ شان را بدهد. آيت الله هاشمي تا به حال سعه صدر داشتند و چيزي نگفتند در حقيقت مسائل را افشا نکردند و واکنشي نشان نداشته اند اما ما آينده را نميتوانيم پيش بيني کنيم. تا به حال که اين گونه بوده است.»