تاریخ انتشار: دوشنبه, 22 آذر 1395 ساعت 10:30

انتقاد ازمقاله سریع القلم: آقای دکتر؛ واقعا این چیزها را نمیدانید؟

مهدی ذاکریان استاد حقوق و روابط بین‌الملل در روزنامه شرق به نقد مقاله محمود سریع القلم پرداخت.

او نوشت:

روز نوزدهم آذر از طريق كانال تلگرام يادداشتي از آقاي دكتر سريع القلم با عنوان «آينده برجام» به دستم رسيد. بسيار تعجب كردم و از دوست فرهيخته‌اي كه آن را ارسال كرد پرسيدم آيا مطمئنيد اين مطلب از ايشان است؟ چون چنين اظهارنظري درباره برجام و دستگاه ديپلماسي كشور از يك استاد روابط بين‌الملل بعيد است. پس از آن معلوم شد كه در سايت و كانال رسمي ايشان چنين مطلبي ارايه شده است.
از آنجا كه هم سابقه همكاري نزديك با دكتر سريع‌القلم و هم دكتر ظريف را دارم وظيفه علمي و تخصصي خويش و صد البته وظيفه شرعي خود دانستم تا درباره يادداشت «آينده برجام» سكوت نكنم. من ١٠ سال با دكتر سريع القلم كار كرده‌ام و به‌طور غيرمستقيم همين اندازه با دكتر ظريف. متن دكتر سريع القلم به گونه‌اي تهيه و جهت دهي شده كه تصويري سياه از برجام و عملكرد دستگاه ديپلماسي كشور و كاميابي طيف مقابل ارايه مي‌شود. ايشان مثل هميشه مواردي را ليست كردند ولي اين‌بار شماره نكردند:
- «دستگاه ديپلماسي در تئوري ضعيف است»
- «اوباما و كري طيف اختلافات را ٩ گانه خواندند كه فعلا ٨ اختلاف ديگر قابل حل نيستند»
- «١٥٥ نفر در تيم امريكا شامل مورخ و روانشناس حضور داشتند»
- «سايه انداختن روش سازمان مللي (سخنراني و تنظيم قطعنامه) بر فرآيند برجام»
- «نمايش برجام مهم‌تر از محتواي آن بوده»
- «در فرآيند حل و فصل موضوعات مهم، بايد حداقل تبليغات به‌كار گرفته شود»
- «براي مخاطبان و جامعه مدني ايران توجيه نشد كه برجام حل و فصل مسائل ايران و امريكا نيست»
سپس راهكارهايي موجز كه از ايشان به عنوان يك استاد روابط بين‌الملل بعيد است، ارايه مي‌شود كه برايم بسيار تعجب‌آور بود:
«فهم رياضي گونه و محاسبات خارجي را جايگزين پايكوبي نكنيم»
«درست قالب‌بندي كردن مسائل كشور و درست درصد‌بندي كردن آنها»
«اين يك غفلت تبليغاتي دستگاه ديپلماسي بود كه مسائل سياست خارجي با غرب را به موضوع هسته‌اي تقليل داد»
«روسيه را ببينيد پس از سي سال و...»
«در سياست بين‌الملل نه عدالت وجود دارد نه انصاف و نه اعتماد»
«بهترين اهرم ايران... راضي بودن و اميدوار بودن مردم ايران از زندگي است»
«مهم‌ترين اصل در حكمراني، نگاه حل المسائلي به گره‌هاي داخلي است»
«اگر خود اين ابتكار عمل را به‌خرج ندهيم، با شرايط جديدي كه در امريكا، اروپا و خاورميانه در حال شكل‌گيري است، عوامل بيروني، تئوري حصار را تشديد خواهند كرد.»
و اما نقطه نظرهاي اينجانب:
• يكي از دغدغه‌هاي جامعه علمي كشور اين بوده كه وزارت خارجه تخصصي حق ملتي است كه در موقعيت ممتاز جغرافيايي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي جهان قرار دارد. اين اميد با انتخاب آقاي روحاني عملي شد. دكتر ظريف و تيم اصلي هسته‌اي كشور داراي تحصيلات عالي در روابط بين‌الملل و حقوق بين‌الملل هستند. آثار چاپ شده علمي، شركت در كنفرانس‌هاي بين‌المللي، تجربه وسيع ديپلماتيك و شناخت عميق و دقيق اين تيم، مستند و چشمگيرند. برپايه كدام دليل علمي، تيم ايراني و دستگاه ديپلماسي كشور در تئوري ضعيف ناميده مي‌شود؟ نه تنها ضعف تئوريك در اين هسته علمي– اجرايي وجود ندارد بلكه بر عكس، اينكه افرادي هم علمي باشند و هم حرفه‌اي از معدود دستاوردهاي كشور است كه اين‌بار در دستگاه ديپلماسي كشور كاملا اتفاق افتاد. تسلط بر تكنيك‌هاي حقوقي و تئوري‌هاي روابط بين‌الملل همين تيم يكي از دلايلي بود كه شماري از دانشجويان دكتراي ما تزهاي خويش را با راهنمايي يا مشاوره همين همكاران طي بيست سال گذشته انجام دادند.
• اختلافات ايران و امريكا ٩ گانه نيست. هنگامي كه ماهيت يك نظام سياسي با هژمون نظام بين‌الملل در تعارض باشد، اختلافات، ذاتي و جوهري مي‌شود. به همين دليل، هم در ايران و هم در امريكا معماي روابط ايران و امريكا كلاف پيچيده‌اي است. تلاش‌هاي هر دو طرف براي حل آن در نطفه خفه مي‌شود. حتي تلاش‌هاي پنهاني و بسيار محرمانه مي‌تواند به رسوايي‌هاي گسترده و سقوط يك دولت منجر شود. در چنين وضعيتي، كه حتي سلام كردن هم از سوي دو طرف ممنوع بوده، گفت‌وگو انجام شد. گفت‌وگو درباره يكي ازمشكل‌ترين موضوعات درروابط بين‌الملل: مسائل هسته‌اي و تحريم‌هاي شوراي امنيت.
• در فضايي كه حتي سلام و عليك ممنوع، نشست و برخاست ممنوع، مذاكره ممنوع و قس علي هذا بود، برجام به نتيجه رسيد. آيا آقاي دكتر سريع القلم اين را نمي‌دانند؟ به ياد دارم يك بار آن هم در سال ٧٨ به ايشان پيشنهاد دادم كه يك استاد خارجي شناخته شده و متخصص در مسائل خاورميانه را دعوت به سخنراني كنيم، آنچنان خنديد و آن را غير عملي (از نظر دستگاه‌هاي امنيتي) دانست كه از آن همه محافظه‌كاري و احتياط ايشان متعجب ماندم.
اما الان به باور ايشان، مسائل هسته‌اي ده از صد است يا اينكه «اختلافات» را به حل مسائل هسته‌اي تقليل داده‌ايم.
• همه متخصصين روابط بين‌الملل مي‌دانند و رهبري هم به آن اشاره كردند كه مسائل ما و امريكا زنجيره‌اي و هر حلقه اين زنجير بار سنگيني دارد.

خصومت‌ها آنقدر ريشه‌دار است كه تنها براي حل برداشت‌هاي نادرست محتاج زمان بسياري هستيم. در اين زمينه تيم هسته‌اي فراتر از مسائل هسته‌اي توانست، سوءتفاهم‌ها را كاهش دهد. اين را تيم هسته‌اي ادعا نمي‌كند بلكه ١+٥ اذعان دارد.
• به راستي اگر برجام فقط بعضي گشايش‌ها را تسهيل مي‌كند ولي طيف وسيعي از اختلافات و تحريم‌ها باقي مي‌ماند، پس چرا اينقدر مخالفان برجام در امريكا از آن نگرانند؟ چرا اسراييل آن را بدترين توافق قرن ناميده؟ چرا فقط شماري از گشايش‌ها به شكستن تحريم‌هاي پيشا هسته‌اي سرايت كرده؟ چرا اتحاديه اروپا در تلاش براي گشايش سفارت در ايران است؟ برخلاف باور ايشان، من برجام را قراردادي مهم‌تر از محتواي هسته‌اي مي‌بينم. برجام اصل يكجانبه گرايي امريكا را هدف گرفت. در زمان‌هايي كه همه سخن از قدرت هايپر امريكا مي‌گفتند، اين كشور در مقابل چندجانبه گرايي كه ايران در برجام ترسيم كرد، زانو زد. اين دستاورد بزرگ دستگاه ديپلماسي كشور بود.
• نمي دانم عدد ١٥٥ نفر در تيم امريكا و روانشناس و مورخ را از چه رفرنس و منبعي آورده‌اند، ولي چه نتيجه‌اي مد نظر است. اگر ادعا بر اين است كه ما شمار بيشتري نياز داشتيم كه ايشان به عنوان مشاور رييس‌جمهور موظف به ارايه اين پيشنهاد بودند، اما به ياد دارم قبلا اين باور را تاييد مي‌كردند كه در حل مسائل و اداره امور بايد به جاي كميت افراد، به كيفيت، قدرت و مهارت نيروها توجه كرد.
• فهم ايشان از سازمان ملل متحد، اهميت آن در تئوري‌سازي در روابط بين‌الملل و قاعده‌سازي در حقوق بين‌الملل قطعا بايد مورد تجديد نظر قرار گيرد. اينكه مجربين و متخصصين سازمان ملل را متهم به اتخاذ روش سازمان مللي (سخنراني و قطعنامه) بدانند غيرحرفه‌اي‌ترين و غيرعلمي‌ترين جمله‌اي بود كه شنيدم. در راهروهاي سازمان ملل شماري از حقوقدانان و بزرگان روابط بين‌الملل از كشورهاي شمال و جنوب وجود دارند كه در شكل دهي ماهيت نظام بين‌الملل اثر گذارند. اساسا در دانش روابط بين‌الملل و در دانشگاه‌هاي پيشرفته دنيا مشاركت در نشست‌هاي سازمان ملل معادل كورس دكتري شمرده مي‌شود. زيرا همانجاست كه قد و قواره تئوري‌هاي روابط و دكترين‌هاي حقوقي به محك آزمون گذارده مي‌شود. اتفاقا برجام دستاورد يك نشست سازمان مللي است كه طي قطعنامه ٢٢٣١ به تصويب شوراي امنيت رسيده و همين امر موجب ايجاد اصل مسووليت براي همه كشورها در مقابل تعهدات ايران مي‌شود. يكي از معدود افرادي كه در ايران سرآمد همين فهم دقيق سياسي، حقوقي از سازمان ملل است، دكتر محمد جواد ظريف است.
• در فرآيند حل و فصل اختلافات مهم، اتفاقا بايد حداكثر تبليغات به كار گرفته شود. زيرا مهارت تبليغاتي و فضاي رواني و روحي حاكم، در جهت‌دهي به مسير نقش آفرين است. ضمن اينكه عين جمله مكتوب ايشان درباره موضوع «شبيه‌سازي مذاكرات ايران و امارات بر سر جزاير ايراني» اينگونه است: شبيه‌سازي مذاكرات به‌طور عمومي از ويژگي‌هاي زير برخوردار باشد: تبليغات و هدايت تبليغاتي (مكتوب دكتر سريع القلم در كتاب: مهدي ذاكريان، شبيه‌سازي در روابط بين‌الملل، تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي، ص ٨٢)
• اينكه براي جامعه مدني ايران توجيه نشد، برجام حل و فصل مسائل ايران و امريكا نيست به نظراينجانب خطاي برداشت ايشان است. هيچگاه، هيچ يك از مقامات ايراني از رهبري تا رييس‌جمهور، وزير خارجه، نمايندگان مجلس، حتي پايين‌ترين مقام وزارت خارجه چنين ادعايي نكردند. جامعه مدني و علمي ايران هم از اين موضوع آگاه بودند. البته اذعان مي‌دارم با وجود اين آگاهي، متاسفانه عامه مردم به علت مشكلات اقتصادي و تبليغات هدف‌دار بعضي از رسانه‌هاي داخلي، انتظار حل بسياري از مشكلات كشور را با برجام پيدا كرده بودند.
• از همه نامفهوم‌تر راهكارهاي ارايه شده در آن يادداشت است. آيا آنها حل مساله هستند يا مفاد برجام؟ آيا آنها راهكارهاي واقعي هستند، يا راهكارهاي فني سياسي، حقوقي و ديپلماتيك مندرج در برجام عملگراتر و واقعگراتر هستند؟ جملاتي مانند: دقيق باشيم، فهم رياضي گونه، قالب‌بندي درست، نگاه حل المسائلي و راضي كردن مردم را همه نامزدهاي شوراها و مجالس از كوچك‌ترين تا بزرگ‌ترين شهر تكرار مي‌كنند. اما در اين ميان تنها اين تيم هفت نفره دستگاه ديپلماسي كشور بود كه توان تنظيم و نگارش برجام را داشت.
• يك سوال و هشدار مطرح شد:
١. سوال: «كدام تئوري امنيت ايران را تضمين مي‌كند؟» انتظار اين بود كه آقاي دكتر پيشنهاد خود را ارايه كنند. ما اين سوال را ممكن است در كلاس براي تحريك انديشه دانشجو بپرسيم. ولي در يك يادداشت كه برجام را ارزيابي مي‌كند بايد به آن پاسخ داده شود. به باور من توجه به «تئوري امنيت انساني»، امنيت ايران را به‌طور پايدار تضمين خواهد كرد. دلايل آن تفصيل فراوان حقوقي، سياسي دارد كه توضيح آن در مجالي ديگر مي‌تواند ارايه شود. ٢. هشدار: «اگر خود اين ابتكار عمل را به‌خرج ندهيم، با شرايط جديدي كه در امريكا، اروپا و خاورميانه در حال شكل‌گيري است، عوامل بيروني، تئوري حصار را تشديد خواهند كرد.» ايشان «مهار» را به «حصار» ترجمه كردند. اين نوآوري نيست. «مهار» از آغاز انقلاب وجود داشت و سپس در دوره بوش به «تغيير رژيم» تبديل شد. با مهارت ديپلماتيك نماينده ايران در سازمان ملل و تلاش‌هاي تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي در دولت اصلاحات دوباره به «مهار» تبديل شد. در دولت مهرورزي همين «مهار» به «تحريم و حصار» تبديل شد و اكنون دوباره «مهار» در حال زنده شدن است. البته اعتقاد دارم همين «مهار»، نقض برجام و نيز نقض قطعنامه ٢٢٣١ شوراي امنيت است. زيرا بر پايه مفاد برجام و نيز قطعنامه ياد شده، كشورها بايد از هر گونه اقدامي كه مانع گشايش روابط جديد ايران با جامعه بين‌المللي مي‌شود، اجتناب ورزيده، از تصويب هرگونه تحريم اضافي خودداري كنند و خواسته‌هاي ايران در مسائل صلح‌آميز را مورد توجه قرار دهند. در پايان اميد دارم مناظرات علمي پيش از آنكه برداشت بر ضديت و مخالفت شود به نقد عالمانه و بلوغ فكري ميان دانشگاهيان تعبير شود.

649 نمایش

نظر دادن