تاریخ انتشار: سه شنبه, 20 بهمن 1394 ساعت 13:15

کمال تبریزی: در دولت احمدی‌نژاد نمی‌خواستند فیلم بسازم

کمال تبریزی، در کارنامه هنری خود انواع و اقسام گونه‌های سینمایی را تجربه کرده است. امسال هم در سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر، فیلم جدیدش «امکان مینا»، یک خبرنگار را سوژه خود قرار داده است؛ فیلمی که طعم سیاست دارد اما عاشقانه هم هست.

روزنامه «شرق» با این مقدمه، گفت‌وگوی خود با کمال تبریزی را منتشر کرده است که در پی می‌آید:

* امسال با فیلم «امکان مینا» در جشنواره حضور دارید. آیا این فیلم هم در امتداد همان دغدغه‌های فیلم‌های قبلی‌تان است؟

«امکان مینا»، فیلم متفاوتی در مقایسه با کارهای قبلی‌ام است. این فیلم در ژانر اجتماعی و عاشقانه جای می‌گیرد. منتها از لحاظ موضوعی که درگیرش می‌شویم، می‌توانم بگویم که سیاست هم وارد موضوع می‌شود.

* چرا سیاست را وارد داستان کردید؟

به نظرم سیاست ایجادکننده بحران و ازبین‌برنده و نابودکننده است. به‌همین‌دلیل نسبت به مضمونی که انتخاب کردم، احساس خوبی دارم. چون حسی که همه ما این روزها داریم این است که فکر می‌کنیم عالم سیاست به نحوی خودش را به هنر هنرمندان و دنیایی که در آن به‌سر می‌بریم تحمیل می‌کند. همین نکته ما را دچار آسیب کرده است. بنابراین درعین اینکه زمان داستان فیلم به رخدادهای اجتماعی دهه 60 مربوط می‌شود، با فضای امروزی نزدیکی و قرابت دارد. به‌نظرم با فیلمی اجتماعی- عاشقانه و با رنگ‌وبوی سیاسی روبه‌رو هستیم که با جنس فیلم‌های قبلی‌ام خیلی متفاوت است. چون موضوع فیلم ایجاب می‌کرد که زبان خاصی را به کار گیرد. یعنی استفاده از ساختار بخصوصی که بتواند این مضمون را درست بیان کند.

* از نظر شما این تفاوت بیشتر در ساختار فیلم نمود پیدا می‌کند؟

چون جزئیات زیادی در ‌فیلم وجود دارد. به این قضیه بسیار فکر می‌کردم که اساسا فیلم چه ساختاری باید داشته باشد تا بتواند با مخاطبانش ارتباط درستی برقرار کند. فکر می‌کنم بعد از دیدن فیلم خواهید گفت با کار تازه‌ای در کارنامه هنری من مواجه شده‌اید و قابل‌مقایسه با کارهای قبلی‌ام نیست. تمام تلاشم بر این بود که فیلمی بسازم تا بتواند با تماشاگرانش ارتباط خوبی برقرار کند؛ مخاطبانی که با چنین موضوعی درگیر هستند و دغدغه آن را دارند. امیدوارم هم منتقدان و هم مردم از فیلم خوششان بیاید.

* به بحث سیاست اشاره کردید. آیا به‌طور‌مشخص منظورتان سیاست‌های دولت تدبیر و امید است یا اینکه به عملکرد دولت هشت‌ساله مهرورز توجه داشتید؟

هیچ‌کدام. شاید حتی به آن هشت‌سال گذشته هم اشاره نکنیم. می‌خواهم بگویم به‌طورکلی نگاهی در سیاست وجود دارد که امروز هم شاهد آن هستیم که اصولا مردم به‌نوعی بازیچه این سیاست شده‌اند. اگر بخواهم برایتان مثال بزنم، می‌توانم به پدیده‌ای تروریستی همچون داعش اشاره کنم. اینکه سیاست‌مداران از طریق به‌وجودآوردن این گروه ضدبشری می‌خواهند اتفاقاتی که موردنظر و مطلوبشان است را برای جهان و مردم دنیا رقم بزنند و از طریق آنها اهداف خود را پیش ببرند. با خودم فکر می‌کنم در کنار دولت‌هایی که در جهان حضور و قدرت دارند، چگونه گروهی غیرقانونی به نام «دولت اسلامی» (داعش) ظهور می‌کند تا هر کاری که می‌خواهد انجام دهد؟! قطعا اگر نمی‌خواستند، چنین اتفاقی نمی‌افتاد! بنابراین خواسته شده که این اتفاق بیفتد و وجود داشته باشد تا اتفاقاتی را در جهان رقم بزنند و معادلات اقتصادی را به وجود بیاورند تا به سودهای کلان و هنگفت خود برسند. درحالی‌که تمام صدمات و لطمات متوجه مردم است.

* پس منظور شما فقط ایران نیست؟

اتفاقا هست. در دهه 60 هجری‌شمسی وقایعی در ایران به وقوع پیوست و در این مسیر مردم با مسائلی روبه‌رو شدند که همچنان امروز هم با آن مسائل درگیرند و همه ما با آن مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کنیم!

* اگر منظورتان مرور تاریخ در دهه 60 است، خود شما در آن دهه حضور فعالِ سیاسی داشتید. به عبارت دقیق‌تر در بخشی از شکل‌گیری آن دوره سهیم بودید؛ مثل تسخیر لانه جاسوسی. البته به‌مرور تغییر کردید. مثل فیلم‌هایتان که از دهه 60 تا امروز همگام با اجتماع و وقایع روز جامعه تغییر کرده‌اند. آیا قرار است در «امکان مینا» خودتان را نقد کنید؟

در همان دوران جوانی هم در میان قشری مثل دانشجو نشاط وجود داشت. رفتاری که این قشر اجتماعی از خود بروز می‌داد، همیشه مخالف با سیاستی است که در وجه عادی خودش وجود دارد. یعنی همان‌موقع هم براساس قواعدی که در سیاست وجود داشت، عمل نمی‌کردند. بلکه براساس آنچه به آن اعتقاد داشتند دچار شور و هیجان شدند و دست به چنین کاری زدند. مثل فیلم‌سازان جوان امروزی که استعداد دارند، کارهای فوق‌العاده و متفاوت انجام می‌دهند و حاضر نیستند براساس قواعد تاریخ‌مصرف‌گذشته و قدیمی‌ای که در فیلم‌سازی وجود دارد، حرکت کنند. آنها می‌خواهند حرف خودشان را بزنند و به‌نوعی خارق عادت باشند و از قاعده معمول خارج شده و حرف‌های تازه را به وجود بیاورند. ما متعلق به نسلی هستیم که همه‌چیز از درونمان شروع می‌شد و اگر تعریف از خودمان نباشد با صداقت و اعتقاد قلبی دست به چنین کاری زدیم. وقتی از همین مسیر جلو می‌آییم به‌تدریج متوجه می‌شویم قواعدی که در عالم سیاست وجود دارد، نمی‌تواند ما را اقناع کند تا با آن قاعده حرکت کنیم. این حسی که الان به من می‌گوید من نمی‌توانم به سمت سیاست بروم، به این دلیل است که دغل‌بازی و نیرنگ سیاست از بین ‌نرفته و گوشه‌ای از ذهن را اشغال کرده! در نتیجه مقاومت و مقابله‌به‌مثل در ذهن شکل می‌گیرد. دهه 60، دهه‌ای بود که مردم با جنگ شهرها یعنی موشک‌باران روبه‌رو شدند؛ جنگی که باید در یک کارزار باشد، به داخل خانه‌های مردم کشیده شد و پشت جبهه ادامه پیدا کرد. چون سیاست تعیین می‌کند به‌جای اینکه در خط نبرد و جبهه این درگیری‌ها اتفاق بیفتد، جنگ را به درون شهرها ببریم. به جایی که مردم عادی و زن و بچه زندگی می‌کنند. کسانی که توانایی جنگیدن داشتند به جبهه می‌رفتند اما وقتی جنگ به داخل شهرها کشیده می‌شد، تبعاتی داشت.

* آیا «امکان مینا» فیلمی سیاسی است؟

خیر، اما می‌توانیم بگوییم فیلمی درباره سیاست است.

* چرا اغلب فیلم‌سازان ما از ساخت فیلم سیاسی واهمه دارند؟

من واهمه ندارم. اگر بخواهم فیلم سیاسی بسازم امکانش برایم وجود دارد. اما فیلم «امکان مینا» درباره سیاست است. درباره معادلاتی که در عالم سیاست است که نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. یعنی عنصری وجود دارد به نام سیاست و نحوه رفتار در سیاست که وارد یک زندگی می‌شود. حال‌وهوای کلی فیلم کاملا اجتماعی و اتفاقا عاشقانه است. اما شکلی که پیدا می‌کند و نفوذی که سیاست در آن ایجاد می‌کند باعث می‌شود ورق فیلم برگردد و تقریبا به یک نوع بیانیه درمورد تفاوت و افتراقی که میان عالم سیاست و زندگی افراد وجود دارد، تبدیل می‌شود.

* معمولا در سینمای ایران وقتی فیلمی درباره موضوعات ملتهب جامعه همچون زنان یا مقاطع خاص سیاسی ساخته شود، محال است اصلاحیه نخورد. آیا فیلم شما هم دچار ممیزی شد؟

یک مقدار نگران بودم که دچار ممیزی شود. الان فعلا این اتفاق نیفتاده و امیدوارم اتفاق هم نیفتد. چون زمانی که فیلم در جشنواره نمایش داده می‌شود اظهارنظرهایی می‌شود که تأثیرگذار است و دوباره تجدیدنظر می‌کنند.

* از اینکه فیلم‌سازان نسل جدید رقیبان شما در جشنواره فیلم هستند، چه حسی دارید؟

اصلا مشکلی ندارم. بچه‌های خودمان فیلم‌سازی می‌کنند و این کاملا طبیعی است. نسل‌های قبل از ما که استادان سینما بودند مثل آقایان مهرجویی، کیمیایی و تقوایی زمانی که ما شروع به کار کردیم برای ما حکم معلم را داشتند. من از خیلی از فیلم‌های بهرام بیضایی یاد گرفتم. مثل اینکه شما کتابی را می‌خوانید و جزئیات را در ذهن حک می‌کنید. این اتفاقی است که همه محکوم به‌ آن هستیم و باید دوره خودمان را بگذرانیم و منتظر نیروهای جدید باشیم. نیروهایی متعلق به عصر خودشان که مدل دیگری، زمانه خودشان را درک می‌کنند و حرف می‌زنند. بنابراین بهترین کار این است که از ورود افراد جدید استقبال شود و در صورت امکان هم کمکشان کنیم و سعی شود آنها را به موقعیتی برسانیم که اعتمادبه‌نفس کافی پیدا کنند و مسیری که سینما در طول تاریخ سینمای ایران طی کرده را ادامه دهند.

* این روزها از آقای بیضایی خیلی یاد می‌شود. از اینکه شما می‌توانید فیلم بسازید و آقای بیضایی نمی‌تواند، چه حسی دارید؟

شاید این گفته نظر خاص من باشد، به نظرم اگر انسان خودش بخواهد می‌تواند فیلم بسازد. این امر یک مقدار به حال و حوصله فیلم‌ساز برمی‌گردد. ما به دوره‌ای می‌رسیم که دوره بازنشستگی‌مان است و ممکن است تصمیم بگیریم کار نکنیم. مثلا وقتی آقای کیارستمی می‌تواند فیلم بسازد بقیه فیلم‌سازان هم این‌طور هستند.

* اما آقای کیارستمی حدود 17 سال است که در ایران فیلم نمی‌سازد!

ایشان خودش مایل نیست. اگر بخواهد می‌تواند.

* به یاد می‌آورم ایشان در جایی گفته در ماراتن رساندن فیلم‌ها به جشنواره فیلم فجر، بهترین ساعت‌ها برای کار در استودیو را به دیگران می‌دادند و زمان شب هم با وجود سن‌وسال‌مان به ما داده می‌شد! به هر شکل عملکرد مسئولان را دست‌کم نگیرید!

به نظرم این اتفاق مانع بزرگی نیست. فکر نمی‌کنم سدی باشد که شما نتوانید فیلم بسازید. من خودم در هشت سال دولت آقای احمدی‌نژاد با خیلی از مقاومت‌ها روبه‌رو شدم. یعنی اصلا تصمیم گرفته بودند اجازه ندهند من فیلم بسازم. اما انسان با تلاش و سعی خودش می‌تواند کار کند. با همه آن شرایط یک فیلم، اول و یک فیلم، آخر دوره هشت‌ساله ساختم. هشت سال فاصله افتاد اما زمینه‌اش فراهم شد. من به خواستن، توانستن است، معتقدم.

* به نظرتان آقای بیضایی نمی‌خواهد فیلم بسازد؟

به نظرم حتما ایشان می‌خواهد کار کند. آخرین فیلم ایشان «وقتی همه خوابیم» قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری بود. به نظرم یک مقدار زودرنجی و حساس‌بودن آدم‌ها که یک ویژگی طبیعی برای هنرمندان است، باعث می‌شود این فاصله ایجاد شود و عطای کار را به لقایش ببخشند. آقای تقوایی هم بسیار حساس و زودرنج است. اما پوست‌کلفت‌تر از اینها آقای مهرجویی است.

* البته آقای تقوایی به‌صراحت اعلام کرد دیگر فیلم نمی‌سازد!

این بخش مربوط به ویژگی افراد است. البته با این قسمت از صحبت شما موافق هستم که اگر آقای تقوایی یا بیضایی فیلم نمی‌سازند، بخش مهمی از عدم امکان فیلم‌سازی به مسئولان سینما برمی‌گردد و اگر شرایطی را فراهم کنند که این افراد باز هم فیلم بسازند، به نفع سینمای ایران و فیلم‌ساز است که باز بتواند کارش را ادامه دهد.

* نظرتان درمورد برنامه «هفت» چیست؟ چرا تا به حال در این برنامه حضور پیدا نکردید؟

آقای افخمی دوست من است و در دوره‌ای معلم من نیز بوده و در یک دوره که در دانشکده سینمایی درس می‌خواندیم، او به من درس می‌داد. جدا از آن آن‌قدر صمیمی هستیم که این را بگویم به نظرم با وجود آنچه خودش مدعی است این برنامه برای مردم تولید می‌شود، این برنامه بیش از اندازه تخصصی و خسته‌کننده شده است. می‌خواهم بگویم اگر دو سری قبلی این برنامه - با حضور فریدون جیرانی و محمود گبرلو - برای بیننده عام جذابیتی داشت و آن را با حال‌وهوای کلی سینما آشنا می‌کرد، الان برنامه هفت قادر به انجام این کار نیست و وارد عالم آکادمیک سینما می‌شود. بحث‌هایی که ایجاد می‌کند بحث‌هایی نیست که عامه‌پسند باشد. بنابراین بیننده‌هایش را از دست می‌دهد چون سینما وجوه مختلف دارد. سنگین‌ترین وجه آن، وجه آکادمیک است که بتواند در مورد اصولی که در سینما وجود دارد صحبت کند. هم شکل نقدی که الان در برنامه هفت وجود دارد و هم برخورد با افراد مختلف و شکلی که برنامه به خودش گرفته، خیلی سرد و اتفاقا لوس است. یعنی شوخی‌هایش خیلی پیش‌پاافتاده و خنک است. برنامه در حال ایجاد فاصله با مخاطبش است و اینکه می‌خواستیم طرحی نو در این برنامه داشته باشیم واقعا موفق نبوده. از من هم برای حضور در این برنامه دعوت کرده‌اند که گفتم تا برنامه دوست‌داشتنی و پرمخاطب نباشد، نمی‌آیم.

http://www.akharinnews.com/images/banners/1920897.jpg

854 نمایش

نظر دادن