طبقه چهارم ساختمان مركزي آموزش و پرورش، جايي است كه اين روزها علياصغر فاني بيشترين وقت خود را در آن ميگذراند. ورود ما به دفتر وزير با تدابير امنيتي همراه بود، موبايل و كيف و هر وسيله اضافي ديگر را قبل از ورود تحويل گرفتند و اجازه دادند تنها با كاغذ، خودكار و ركوردر وارد شويم. موقع ورود، فاني مشغول مطالعه جزوهيي بود كه با خودكار زير قسمتهايي از آن هم خط كشيده بود.
به گفته خودش از الان مشغول برنامهريزي براي سال تحصيلي آينده است. صحبتش را با جمله شهيد رجايي شروع ميكند. فاني به جلسه راي اعتماد مجلس و وزير شدنش بسيار خوشبين است. در تمام طول مصاحبه آرام و شمرده صحبت ميكند و به سوالات با حوصله پاسخ ميدهد. تنها چيزي كه ظاهر و لحن آرام او را به هم ميزند، پرسيدن از موضوعاتي است كه به نظر او شأن معلم را زير سوال ميبرد. جوابي براي اين سوالها ندارد. اما بسيار دغدغه بهبود وضعيت معيشتي معلمان را دارد. هر چند ميگويد هر كاري هم براي معلمها انجام دهد، در مورد آن مصاحبه نخواهد كرد.
فرصت كوتاه نيم ساعتهيي كه روابط عمومي براي ما در نظر گرفته بود، قبل از پرسيدن خيلي از سوالات تمام شد. فاني بلافاصله بعد از پايان مصاحبه براي جلسه با معاونان به اتاق جلسه ميرود. فاطمه قربان، ابراهيم سحرخيز و... بقيه معاوناني كه زماني با حاجيبابايي به آموزش و پرورش آمده بودند، به سرعت به سمت اتاق جلسه ميروند؛ معاوناني كه فاني در طول مدت سرپرستياش تنها با دو نفر از آنها خداحافظي كرد.
شما در دوران احمدينژاد هم تا معرفي آقاي فرشيدي به مجلس يك دوره سرپرست بوديد، اين دوره سرپرستيتان در مقايسه با 70 روز سرپرستي سال 84 چطور گذشت؟
مقايسه كردن اين دو دوره زياد راحت نيست. چون شرايطش كاملا متفاوت است. در دوره سرپرستي قبلي من معاون وزير بودم اما اين دوره من از دانشگاه به آموزش و پرورش آمدم. اين دو شرايط متفاوت است. در دوره قبلي من با افراد و بدنه آموزش و پرورش آشنا بودم. از دوستان خيلي راحت خواهش ميكردم كاري را انجام دهند، اما اين دوره چون از بيرون به عنوان سرپرست به آموزش و پرورش آمدم، شرايط سختتر است. با وجود همه مشكلات در هر دوره كارهايي صورت گرفت. در اين دوره هم اميدواريم، بتوانيم اقدامات اساسي در آموزش و پرورش انجام دهيم و بعضي از اشتباهاتي كه به دليل اقدامات عجولانه در سالهاي اخير صورت گرفته را اصلاح كنيم.
نگران جلسه راي اعتماد مجلس نيستيد؟
خير؛ بعيد ميدانم مشكلي براي من پيش بيايد. ضمن اينكه من با نيت خدمت به آموزش و پرورش وارد صحنه شدم.
شما در سال 88 رييس ستاد فرهنگيان آموزش و پرورش بوديد، فكر نميكنيد شرايط و حاشيههايي كه براي آقاي نجفي در مجلس پيش آمد براي شما هم پيش آيد؟
در آن زمان هم هدفم خدمت بود. از نظر من هيچ مشكلي نيست، من از پيشينه خودم دفاع ميكنم.
اين روزها مشغول چه كاري هستيد؟
مسائل جاري آموزش و پرورش و آمادهسازي براي سال تحصيلي آينده. اگر ما بخواهيم هر اقدامي داشته باشيم كه نياز به مصوبه مجلس يا در نظر گرفتن رديف بودجه داشته باشد، بايد ظرف يك ماه آينده پيشنهاداتمان را نهايي كنيم، به سازمان مديريت و دولت ببريم و در مجلس هم پيگيري كنيم و به تصويب برسانيم.
اصليترين برنامهتان در آموزش و پرورش بعد از وزير شدن چيست؟
ما كلا سه محور را براي سال 93 به جد دنبال ميكنيم. يكي بحث ساماندهي نيروي انساني است. ما بيش از يك ميليون همكار فرهنگي داريم كه يا معلمند يا به عنوان كارمند و مدير آموزش و پرورشي مشغولند كه خوب ساماندهي نشدهاند. ما در بعضي از مناطق و رشتهها معلم اضافي داريم. در بعضي از مناطق و رشتهها معلم كم داريم و مشكلات ديگر. مجموعه اينها ما را هدايت كرد كه به جد دنبال اين باشيم كه براي سال تحصيلي آينده نيروي انساني را ساماندهي كنيم.
در اين ساماندهي نيروي انساني وضعيت معلمان حق التدريس و شركتي و در كل نيروهاي بلاتكليف آموزش و پرورش كه سالهاست منتظر استخدام و تعيين وضعيتند، مشخص ميشود؟
ما كميتهيي تشكيل داديم كه ببينيم چطور ميتوانيم اين تناسب را ايجاد كنيم. ممكن است درباره يك تعداد از همكاران كه مايلند، به اين نتيجه برسيم كه بازنشستگي زودهنگام داشته باشيم. خب اين كار نياز به بودجه دارد. ممكن است نياز به مصوبه داشته باشد. ممكن است ما به اين نتيجه برسيم كه با كثري نيروي انساني روبهرو هستيم و بخواهيم تعدادي را استخدام كنيم. اين باز احتياج به رديف بودجه دارد كه هم از طريق دولت و هم از طريق مجلس بايد دنبال شود.
نهايتا تكليف معلمان حق التدريس و شركتي آموزش و پرورش چه ميشود، در دوران شما استخدام ميشوند؟
با يك عده از اين همكاران كه قانون مجلس ما را مكلف كرده، طبق قانون برخورد ميكنيم و بقيه را هم در كميتهيي كه گفتم دربارهشان تصميم ميگيريم. اما به هيچوجه اين قول را نميدهم و شما هم به هيچوجه از قول من اين موضوع را نگوييد. اين موضوع بايد فرآيندي را طي كند و در كميته بررسي شود. بعضي وقتها ممكن است به اين نتيجه برسيم نيرويي كه مشغول كار است، مورد نياز آموزش و پرورش نيست. آن چيزي كه مبناي حركت ما است نياز واقعي آموزش و پرورش است.
آخرين رقمي كه درباره كسري بودجه آموزش و پرورش به شما گزارش شده، چقدر است؟
به يك تعبيري كسري بودجه ما دو هزار و 600 ميليارد تومان است و به يك تعبيري 4 هزار ميليارد تومان.
اين تفاوت 2 هزار ميلياردي به چه دليل است؟
نحوه محاسبه كسري و پرداخت مطالبات متفاوت است.
برنامه شما براي جبران و حل اين مشكل كسري بودجه چيست؟
اين به امكاناتي برميگردد كه در دولت فراهم ميشود. مشكل بودجه فقط مشكل ما نيست. كل دستگاهها كسري بودجه را دارد. ما تابع اين هستيم كه دولت چه تصميمي درباره اين كسري بودجه ميگيرد.
آموزش و پرورش هميشه درگير بحث بودجه بوده، سرانه مدارس، حقوق معلمان و... به دليل اين مشكلات بودجهيي با چالش مواجه بوده، برنامه و راهكار اساسي شما براي حل اين مشكل چيست؟
يكي از برنامههاي من اين است كه براي سال 93 سيستم بودجهريزي را از حالت سنتي به حالت سرانهيي تبديل كنيم. اين يك حرف نويي است كه سالهاست مطرح شده و اقدامي صورت نگرفته است. ما دنبال اين هستيم كه در گام اول چطور ميتوانيم تحولي در جهت بودجهريزي و اقدامي در جهت بودجهريزي عملياتي در آموزش و پرورش داشته باشيم.
وقتي وزير شديد چه اقدامي براي حل مشكلات معيشيتي معلمان قصد داريد انجام دهيد؟
ما همه اقداماتي كه بتوانيم انجام ميدهيم تا انگيزه معلم و همكارهاي فرهنگي افزايش پيدا كند. اقداماتمان را هم به هيچوجه رسانهيي نميكنيم چون اعتقاد داريم شأن معلم فراتر از اين حرفهاست. در زمينه بهبود معيشت معلمها هم اقداماتي صورت گرفته است. من همان روزهاي اولي كه به عنوان سرپرست آمدم مشاور اقتصادي و رفاهي فرهنگيان را منصوب كردم به راهحلهايي رسيده، عمل هم ميشود. اما اجرا هم شد، ما دربارهاش مصاحبه نميكنيم.
يكي از رئوس برنامهيي كه شما ارائه دادهايد، رفع تبعيض و عدالت آموزشي است، شما تبعيض در آموزش و پرورش را در چه بخشهايي ميبينيد؟
به صورت موردي رفع تبعيض در آموزش و پرورش شامل بهرهمندي همه دانشآموزان از امكانات آموزشي است. در مناطق محروم به اين دليل كه نيروي انساني به صورت غيربومي تعريف شده، مشكلاتي از قبيل جابهجايي معلمها پيش ميآيد. ميانگين خدمت معلمان مناطق محروم زير 5 سال است. شرايط دانشآموزي كه معلماش 4 سال سابق خدمت دارد، با دانشآموزي كه معلمش 20 سال سابقه تدريس دارد، نوعي تبعيض است.
اين مشكل را چطور قرار است حل كنيد چون به دليل امكانات ناچيز و شرايط سخت مناطق محروم معلمها زياد در اين مناطق دوام نميآورند؟
اين مشكل را ما در كميته ساماندهي نيروي انساني بررسي ميكنيم. ما به دنبال اين هستيم كه استخدام در آموزش و پرورش را به سمت استخدام بومي ببريم تا نيروها ماندگارتر شوند و درخواست انتقال نداشته باشيم.
آخرين آمار شما از دانشآموزان بازمانده از تحصيل چقدر است؟
حدود 140 هزار نفر.
چه برنامهيي براي اين دسته از دانشآموزان داريد؟
بازمانده از تحصيلها به سه گروه تقسيم ميشوند. يك گروه دانشآموزان مناطقي است كه آموزش و پرورش در آن حضور ندارد كه البته خيلي كم است. يكسري از جاها هم آموزش و پرورش حضور دارد، اما ثبتنام نداريم كه يك دليلش فرهنگي است كه در طول زمان حل ميشود و ما هم نميتوانيم اجبار كنيم. يك دليل ديگر هم به مسائل اقتصادي خانواده برميگردد.
چطور ميخواهيد اين موضوع را حل كنيد؟
ما قانون اجباري كردن تحصيلات ابتدايي را از سالها پيش داريم. اما اينجا قوه قضاييه بايد با ما همكاري كند و اوليا را وادار كند كه فرزندانشان را ثبتنام كنند. بعضي از كشورها جريمههاي سنگين براي اين دسته از افراد قايلند. ما در دور قبلي كه در آموزش و پرورش بوديم يعني تا قبل از سال 84 جلساتي را با قوه قضاييه در اين زمينه گذاشتيم. به جاهايي خوبي هم رسيد كه از سال84 تا الان ما نبوديم. الان دوباره بايد اين موضوع را دنبال كنيم.
دانشآموزان مهاجر افغان چه جايي در برنامههاي شما دارند؟
اين به سياستهاي وزارت كشور برميگردد. آموزش و پرورش يك برد و اختياراتي دارد. جلسهيي در وزارت كشور در اين زمينه برگزار ميشود. زماني كه من قبل از سال 84 معاون آموزش و پرورش بودم در اين جلسه شركت ميكردم. الان هم معاون مربوطه شركت ميكند. ما تابع سياستهاي نظام هستيم كه در وزارت كشور شكل ميگيرد. اگر اين كميته به اين جمعبندي برسد كه ما بايد دانشآموزان افغاني را تحت پوشش قرار دهيم ما اين كار را ميكنيم.
با وجود همه بخشنامههاي آموزش و پرورش در اين زمينه بسياري از مدارس به صورت خودمختار و سليقهيي در اين زمينه عمل ميكنند.
اگر موردي باشد كه آموزش و پرورش توسط وزارت كشور مكلف شده باشد و مدرسه عمل نكرده باشد، قابل پيگيري است.
قبول داريد با وجود همه بخشنامههاي آموزش و پرورش يكسري از مديران در مدارس خصوصا مدارس دولتي بسيار خودمختارانه عمل ميكنند؟
در دولت تدبير و اميد قانون حاكم است. اگر موردي باشد با مدير خاطي برخورد ميكنيم.
گزارشي از سرگرداني والدين در روزهاي ثبتنام به شما نرسيده است؟
الان كه ديگر با شروع سال تحصيلي مشكلي نداريم. اما يكي از كميتههاي پروژه مهر ما كميته ساماندهي است كه ما پيگيري ميكنيم.
يكي از اصليترين محورهاي تبعيض كه در حال حاضر در آموزش و پرورش شاهديم تفاوت كيفيت بين مدارس دولتي، نمونه دولتي و غيرانتفاعي است، برنامه شما براي اين وضعيت چيست؟
اين را قبول دارم كه مدارس نمونه دولتي، تيزهوشان، در دوسال اخير بيرويه رشد كرده است. تنوع مدارس خيلي بيرويه زياد شده است. من مصمم نيستم همه اين تنوعها را يكباره از بين ببرم. گاه اين نياز است. اما تنوع بايد كاهش پيدا كند. هر چند چون تنوع در مخاطب داريم به همين دليل تنوع را صفر نميكنيم.
وضعيت مدارس دولتي چه از نظر امكانات و چه از نظر كيفيت آموزشي در سطح بسيار پاييني قرار دارد. تا جايي كه والدين تا آنجايي كه توان مالي داشته باشند، فرزندانشان را به اين مدارس نميفرستند. با اين وجود هنوز درصد زيادي از دانشآموزان در مدارس دولتي درس ميخوانند، شما چه برنامهيي براي كيفيت مدارس دولتي داريد؟
امروز دانشآموزان ما يعني 12 ميليون و 300 هزار نسبت به اوج دانشآموزان ما بعد از انقلاب كه به حدود 19 ميليون رسيد، دوسوم شد. فضاهاي آموزشي ما تقريبا يك و نيم برابر شده است. اينها را كنار هم بگذاريم به اين نتيجه ميرسيم كه امروز آموزش و پرورش بايد كيفيت خودش را ارتقا دهد. يعني به عنوان يك سياست. اين محور اصلي برنامه من به مجلس است كه شامل مدارس دولتي هم ميشود.
آمار آسيبهاي اجتماعي در مدارس دولتي خيلي رو به افزايش است، گزارشي در اين مدت به شما رسيده، برنامهتان در اين زمينه چيست؟
ما تجربهيي را قبل از سال 84 داشتيم. تحت عنوان مدارس لازمالتوجه. آن موقع من معاون متوسطه آموزش و پرورش بودم. طرحي بود كه خود من در دوره متوسطه اجرا كردم. به اين صورت كه در هر منطقه آموزشي بدترين مدرسه دخترانه و پسرانه را انتخاب ميكردم كه والدين تمايلي به ثبتنام فرزندانشان در آن نداشتند. بعد قويترين مديرمان را در راس آن مدرسه ميگذاشتيم. به او هم ميگفتيم كه موظف است دانشآموزان و معلمان مدرسه را حفظ كند و تنها معاونان هستند كه ميتوانند تغيير كنند. بودجهيي هم در اختيارش ميگذاشتم. اين كار خيلي موثر بود.
نهايتا من به عنوان يك نظريه اين را مطرح ميكنم كه اگر ما بخواهيم كيفيت مدارسمان را افزايش دهيم بايد مديريتمان را تقويت كنيم و به اين مديريت اختيار دهيم. ما هر سال اين روش را در يك مدرسه دنبال ميكرديم و نتايج خوبي داشت.
موضوع ديگر اين روزهاي مدارس، هوشمندسازي مدارس است، تحت عناوين مختلف پولهايي از والدين براي اين كار گرفته ميشود، اما عملا امكانات محدود و بلااستفادهيي وجود دارد كه حتي معلمها هم در استفاده از آن مشكل دارند.
استفاده از فناوريهاي جديد يك اصل است. اينكه در سالهاي اخير تحت عنوان هوشمندسازي كارهاي مختلفي در مدرسه صورت گرفته و گاه بيهدف انجام شده است اين را ميپذيريم.
برنامه شما چيست؟
ما بايد يك بازنگري در سختافزارهاي مدارس بكنيم. يك تعريف مجدد از هوشمندسازي بكنيم و از همه مهمتر لازمه استفاده از فناوريهاي جديد در مدرسه تقويت شايستگيها و مهارتهاي حرفهيي معلمان است. يعني همكار فرهنگي ما ابتدا بايد مسلح به استفاده از اين سختافزارها شود. بعد به موازات توانمندسازي معلم نسبت به تجهيز مدارس اقدام كنيم.
موضوع ديگر بحث نوسازي مدارس و مدارس فرسوده است، اينجا هم يك نوع عدم هماهنگي ديده ميشود، با وجود اينكه بسياري مدارس سيستم گرمايشي يا ايمني مناسب ندارند، صحبت از هوشمندسازي مدارس از سوي آموزش و پرورش ميشود.
نميتوانيم بگوييم كدام اهميت دارد. مهم رشد مدارس است. ما براي هر دو فعاليت بودجه پيشنهاد ميدهيم. اما به طور مطلق ايجاد فضاهاي ايمن در اولويت قرار دارد.
براي افزايش مشاركت معلمان در تصميمگيريهاي آموزش و پرورش چه برنامهيي داريد؟
يكي از محورهاي برنامههاي من توسعه مشاركت در آموزش و پرورش است. ما يك كميته ديگري را در اين زمينه راهاندازي كرديم. بدين شكل كه ببينيم چطور ميتوانيم معلم را در تصميمگيري مدرسه مشاركت دهيم. بايد ببينيم معلمها در چه زمينههايي در برنامهريزي مدرسه ميتوانند به ما ما كمك كنند يا مردم چطور ميتوانند مشاركت كنند. مشاركت فقط كمك مالي نيست. بلكه در همه زمينهها برنامه و محتواست كه خود اين نياز به يك دستورالعمل دارد. مشاركت در تاسيس مدارس غيردولتي يا استفاده از ظرفيتهاي خالي مدرسه است.
منبع: اعتماد