تاریخ انتشار: سه شنبه, 17 ارديبهشت 1392 ساعت 07:56

موسوی لاری: اصولگرايان در منتهی اليه ضعف سياسي قرار دارند

عبدالواحد موسوي لاري، وزير كشوري بود كه محصول انتخابات برگزار شده توسط دستگاه زيرنظرش شكايت يك كانديدا به درگاه خداوند و خواب معروف يك كانديداي ديگر بود. اين روحاني عضو مجمع روحانيون مانند ساير اصلاح‌طلبان اميدوار است كانديداي اصلي اين جريان به صحنه بيايد و كار را در همان مرحله اول تمام كند. او البته نقدهاي وارده بر جريان اصلاحات را تا حدي مي‌پذيرد. مي‌داند كه شيوه درست سياست‌ورزي اين نيست كه حتي با شروع ثبت نام كانديداها باز هم نامزد خود را نشناسند.

موسوي لاري شكاف ميان حاكميت و اصلاحات را قبول دارد اما مي‌گويد اصلاح‌طلبان گام‌هايي را براي پر كردن اين شكاف برداشته‌اند ولي از طرف مقابل جواب لازم را نگرفته‌اند. گفت‌وگوي مفصل «اعتماد» با موسوي لاري در روزهايي انجام شد كه هنوز تا زمان ثبت‌نام چند روزي باقي مانده بود.

‌ با توجه به اينكه مهم‌ترين موضوع كشور انتخابات است به نظر مي‌رسد وضعيت جريان اصلاحات نه تنها براي خود كه براي رقيب اصولگرا هم حائز اهميت است. وضعيت امروز اصلاح‌طلبان چگونه است؟

انتخابات همان‌طور كه اشاره كرديد يك حادثه مهم سياسي براي كشور است اما متاسفانه در فاصله تنها چند روز تا پايان ثبت‌نام كانديداها هيچ شور و نشاط انتخاباتي در كشور نمي‌بينيم. در ادوار گذشته از سال 68 تا امروز هيچ‌وقت به فاصله چند روز به پايان ثبت نام‌ها تا اين حد سكون حاكم نبود. جامعه ما هنوز انتخاباتي نشده است. نه عامه مردم و نه احزاب و تشكل‌ها اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا هيچ كدام در فضاي انتخابات نيستند و خيلي كمرنگ حضور دارند. اين از منظر اصل انتخابات بود اما اينكه فضا در اردوگاه‌هاي موجود به چه سمتي رفته است بيشتر مد نظر شما بود. من فكر مي‌كنم از يك طرف دولت آقاي احمدي‌نژاد و شخص او تلقي‌اي كه از خودشان دارند اين است كه بايد براي 8 سال آينده هم دوام بياورند و ايده‌هايي كه دارند را دنبال كنند.

از سوي ديگر دو جريان سنتي و جبهه پايداري كه جناح اصولگرا براي انتخابات مجلس طراحي كرد تا خلأ حضور اصلاحات را از اين طريق پر كند هم با وجود مخالف‌خواني‌ها و نقد‌هايي كه به هم دارند – البته برخي از اين نقدها واقعي است و انتقادهاي جدي دارند- تاثيري در فضا‌سازي انتخاباتي نداشته است. بنابراين چه بگوييم رقابت‌شان صوري است و چه واقعي آنها نتوانسته‌اند فضاي جامعه را انتخاباتي كنند. اما اصلاح‌طلبان شرايط متفاوتي دارند. به اعتقاد من اصولگرايان به دلايل كاركردي با مردم مشكل پيدا كرده‌اند در طرف مقابل اما در اين مدت اگر پايگاه مردمي اصلاح‌طلبان زياد نشده باشد كم هم نشده است. ابهامي كه براي اصلاح‌طلبان وجود دارد نوع مواجهه دست‌اندركاران انتخابات با مقوله انتخابات است. اينكه آيا مي‌توانند فعالانه در عرصه حاضر باشند يا خير. كدهايي كه به اصلاح‌طلبان مخابره شده اين را نمي‌گويد كه مي‌توانند در عرصه حاضر باشند.

‌ نمونه‌يي از اين كدها داريد؟


بله. مثلا شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات قبل از عيد و بعد از عيد دو نشست مي‌خواست برگزار كند كه اعضاي خود را از سراسر جمع كند اما اجازه تشكيل جلسه ندادند. بالطبع وقتي چنين كدهايي دريافت مي‌كنند نگران چگونگي حضور مي‌شوند. وقتي چنين نشستي با محدوديت مواجه مي‌شود چگونه مي‌خواهيم صدايمان را به مردم برسانيم؟ اصلاح‌طلبان ابزار رسانه‌يي بسيار محدودي دارند در حالي كه رقيب اصولگرا از انواع و اقسام رسانه‌هاي ديداري و شنيداري و مكتوب و مجازي برخوردار است و برخي از اين رسانه‌ها حتي با بودجه‌هاي دولتي و عمومي كار مي‌كنند.

‌ شما مي‌گوييد براي حضور در انتخابات با ابهام مواجهيد اما اين نقد به جريان اصلاحات وارد است كه شما در تمام سال‌هاي گذشته به ويژه پس از 88 براي پر كردن شكاف عميق بين خود و حاكميت گام‌هاي اساسي برنداشته‌ايد و نتوانسته‌ايد اين شكاف را پر كنيد. چرا اين شكاف پر نشد؟

اين سخن شما درست است اما وقتي كدورتي پيش مي‌آيد دو طرف ماجرا بايد براي رفع آن گام‌هايي بردارند. يك دست صدا ندارد. نمي‌خواهم بگويم اصلاح‌طلبان گام‌هاي بلندي برداشتند اما گام‌هايي برداشتند. براي نمونه در جريان انتخابات مجلس اولا اصلاح‌طلبان در مقابل تحريمي‌ها ايستادند و تحريم نكردند. ثانيا آقاي خاتمي و تعدادي از چهره‌هاي شاخص اصلاح‌طلبان نيز پاي صندوق رفتند و راي دادند.

‌ در عين حال ليست هم نداديد.

خب ليست ندادن هم به دليل مشكلاتي بود كه براي ما به وجود آوردند. اصلاح‌طلبان با وجود گلايه‌هايي كه داشتند با تحريمي‌ها همراه نشدند. شخص آقاي خاتمي هم برخلاف توقع خيلي‌ها در انتخابات شركت كرد و راي داد. راي دادن ايشان نوعي تعامل با آن منوياتي بود كه پشت سر جريان انتخابات است. آقاي خاتمي به همه آنها كه انتظار داشتند انتخابات مجلس بستري شود براي تقابل و شكاف بيشتر بين اصلاحات و حاكميت، محكم ايستاد.

‌ البته آن شيوه راي دادن چندان اين محكم ايستادن را به ذهن متبادر نمي‌كرد. اينكه ايشان در يك روستا و با آن وضعيت راي داد نمي‌تواند مويد فرمايش شما باشد.


خير. من با شما مخالفم. شيوه راي دادن ايشان خيلي هم عادي بود. ايشان كانديدايي در تهران نداشت و مي‌خواست اصل انتخابات را تاييد كند. روز تعطيل در روستايي در دماوند بود و به صورت نمادين راي داد تا بگويد ما با اصل انتخابات مشكلي نداريم. اينها پالس‌هايي بود كه جريان اصلاحات براي طرف مقابل فرستاد ولي هيچ پاسخي دريافت نكرد. ممكن است بگوييد اين مقدار كافي نبود. به نظر من بايد حداقلي از پاسخ را دريافت مي‌كرد كه چنين نشد.

پاسخي كه انتظار داشتيد چه بود؟ انتظار اين بود كه اين حركت كه در جهت مصالح ملي بود مثبت ارزيابي شود؟

من انتظاري نداشتم. اما بايد بالاخره قدرشناسي مي‌شد و به ايشان مي‌گفتند كار خوبي كردي. حداقل فضاي تندي كه در رابطه با مطبوعات و فعالان اصلاح‌طلب هست آرام مي‌شد و دريچه‌يي براي تفاهم باز مي‌شد اما هيچ چيزي دريافت نشد. من دنبال اين نيستم كه بگويم تا كجا بايد جريان مقابل جلو مي‌آمد. اشكالي كه در سيستم ما وجود دارد اين است كه جريان اصولگرا نظرات خود را به نام نظرات حاكميت مطرح مي‌كند و خلط مبحث ايجاد مي‌شود بين حاكميت و جرياني كه خود را به آن منتسب مي‌داند. رقيب اصلاح‌طلب اين پالس‌ها را دريافت نكرد و اين طبيعي بود اما از نهادهاي اصلي حاكميت هم نديديم با آقاي خاتمي و جريان اصلاحات قبل و بعد از راي دادن تفاوت رفتاري صورت گرفته باشد. به همين دليل جريان اصلاح‌طلب در حال حاضر با وجود اينكه بارها گفته انتخابات را تنها مسير جابه‌جايي مديريت و شركت در آن را هم حق و هم تكليف خود مي‌داند در همان گام‌هاي نخست با وجود اجماع فراگيري كه براي كانديداتوري آقاي خاتمي وجود دارد نتوانسته اين خواسته را در عرصه عمل نشان دهد. دليلش هم اين است كه هيچ اميدي براي به نتيجه رسيدن ندارد.

‌ شما هيچ پالس مثبتي از حاكميت نگرفته‌ايد. تا امروز هم چراغ سبزي به شما نشان نداده‌اند. چرا نمي‌خواهيد باور كنيد حاكميت حداقل الان نمي‌خواهد به شما در ميدان سياست بازي دهد؟


اولا اينكه منتظر اين باشيم كه رقبا بگويند بياييد منطقي نيست. اما آنچه به عنوان حاكميت مطرح مي‌شود نماد اين جريان در كاركردهاي بعد از ثبت نام است. الان هم همه از بالاترين مرجع نظام تا سطوح ديگر فراخوان مي‌دهند كه همه گروه‌ها بيايند. قاعدتا اصلاح‌طلبان بر اساس همين فراخوان و با توجه به اينكه براي خودشان اصالت قائلند و خود را جزو موسسين نظام و اساس نيروهاي انقلاب و نظام مي‌دانند تصميم به حضور دارند. چهره‌هاي جريان اصلاحات را مجسم كنيد. هريك از آنها در سطوح مختلف براي انقلاب تلاش كرده‌اند. بنابراين به صرف اخم كردن رقيب حق قانوني خود را فراموش نكرده و ميدان را واگذار نمي‌كنند. به همين دليل جريان اصلاحات هميشه با مقوله انتخابات به صورت ايجابي برخورد مي‌كند. حال ممكن است موانعي وجود داشته باشد كه دارد. بايد موانع را رفع و عبور كرد. ما هميشه گفته‌ايم وقتي بزرگان مي‌گويند همه گروه‌ها بيايند لازمه‌اش اين است كه نهادهاي مسوول شرايط را فراهم كنند، نمي‌شود يك گروه روزنامه، سايت و هيچ رسانه‌يي نداشته باشد و امكان برگزاري نشست هم نداشته باشد، در مقابل رقيب از تمامي امكانات عمومي و دولتي برخوردار باشد.

‌ شما عنوان كرديد كه از سال 68 به اين سو هرگز در اين مقطع شور انتخاباتي تا اين حد كمرنگ نبوده است. در مقابل مي‌توان گفت هرگز هم جريان اصلاحات تا چند روز مانده به ثبت نام سر درگم نبوده است.


ما كانديداي خودمان را مي‌شناسيم. فكر مي‌كنم جريان مقابل بيشتر سردرگم است.

‌ شما به عنوان يك نيروي سياسي فكر نمي‌كنيد زمان براي اين سبك و سنگين كردن‌ها گذشته و دير شده است؟


حتما همين طور است. ما در شرايط نرمال نيستيم. در شرايط نرمال بايد قبل از سال جديد فعاليت انتخاباتي شروع مي‌شد اما شرايط نرمال نيست ولي عامل آن ما نيستيم. همين صحبت‌هايي كه مي‌شود را ببينيد. مقامات عالي نظام مي گويندهمه گروه‌ها و سليقه‌ها مي‌توانند بيايند اما امام جمعه موقت تهران مي‌گويد فلان گروه نمي‌تواند بيايد.

‌ به نسبت دو ماه پيش شرايط سياسي كشور براي اصلاح‌طلبان تغييري كرده است؟

من تغيير محسوسي احساس ‌نكرده‌ام.

‌ پس اين ارزيابي شرايط از سوي كانديداي شما بايد همان دو ماه پيش به نتيجه مي‌رسيد چون اتفاق ويژه‌يي نيفتاده است.

ما كه نمي‌توانيم بگوييم برداشت كرديم تغييري نخواهد كرد. بايد مستند به داده‌هاي متقن حرف بزنيم و نمي‌توانيم از ترس مرگ خودكشي كنيم. حتما اميدواريم اما تا آنجايي كه متوجه شويم قطعا امكان حضورمان فراهم نيست. آن وقت متناسب با آن شرايط تصميم مي‌گيريم.

‌ اين قطعيت چه زماني روشن مي‌شود؟


مرحله به مرحله روشن مي‌شود. هر مرحله ويژگي خودش را دارد. قبل از ثبت نام يك مرحله است. بعد از ثبت نام، نگرش شوراي نگهبان مرحله بعدي است. بعد از تاييد وارد مرحله تبليغات و تجمعات مي‌شويم كه در زمان خودش تحليل مي‌شود.

ايشان به عنوان كانديداي جريان اصلاحات هيچ ديداري با رهبري نداشته است. چطور مي‌شود شما كانديداي انتخابات باشي اما با راس هرم سياسي نظام هيچ تعاملي نداشته باشيد؟

بله. اين يك نقص است. اين نقص فقط متوجه كاركرد آقاي خاتمي نيست و فضاي عمومي هم همين بوده است. اگر به عنوان يك نيروي فعال سياسي تماسي نداشته فضاي عمومي جامعه هم اقتضايش همين بوده است. در اين مدت آقاي خاتمي كار بزرگي كرده است و با وجود پمپاژ بدبيني توسط افراطيون و بدخواهان كه حتي در حاكميت هم بودند و تلاش مي‌كردند اختلافات تشديد شود هنر خاتمي اين بود كه نگذارد اختلاف تشديد شود. با سيگنال‌هايي كه داده است و با رفتارهاي اخلاقي سعي كرده خواسته افراطيون داخل و بدخواهان خارج محقق نشود.

اگر آقاي خاتمي اعلام انصراف كند ما گزينه‌يي به نام هاشمي داريم كه دو دهه قبل هيچ كس فكر نمي‌كرد ايشان كانديداي اصلاح‌طلبان باشد. آقاي هاشمي دغدغه رد صلاحيت ندارد، محدوديت و مشكلات خاتمي با نظام را هم ندارد. تعامل هاشمي و اصلاحات چگونه بود كه شما به آقاي هاشمي رسيديد؟


البته من اصلاح كنم كه آقاي خاتمي آمدن و نيامدنش معلول علتي به نام رد صلاحيت نيست. ممكن است دغدغه برخي باشد اما مساله ايشان اين نيست. حالا بر فرض محال شوراي نگهبان درصدد چنين كاري باشد كه بنده معتقد نيستم شوراي نگهبان چنين كاري مي‌كند باز هم براي خاتمي مشكلي ايجاد نمي‌شود. آقاي خاتمي چيزي را از دست نمي‌دهد. به اعتقاد من عدم تاييد صلاحيت مقبوليت ايشان در جامعه را كاهش نمي‌دهد.

‌ ولي ديگر هم نمي‌تواند خود را به عنوان يك چهره درون نظام تعريف كند.


خير. چنين نيست، داخل يا خارج نظام بودن به تاييد يا ردصلاحيت شوراي نگهبان ارتباط ندارد. طرف امام جمعه است براي مجلس رد صلاحيت شده اما بخشي از نظام است. نماينده مجلس است اما براي خبرگان تاييد نمي‌شود، تاييد يا عدم تاييد صلاحيت به معناي دخول و خروج در نظام نيست. به نظر من نگاه ما بايد اصلاح شود. اگر آقاي خاتمي بيايد فضايي كه از جامعه در اختيار داريم خيلي بعيد مي‌دانم كه تهديد به عدم تاييد صلاحيت شود. كشور ظرفيت اين كار را ندارد. ضمن اينكه شوراي نگهبان بارها اعلام كرده به استناد قانون صلاحيت‌ها را بررسي مي‌كند. به چه اتهامي مي‌خواهند ايشان را رد صلاحيت كنند؟ آقاي خاتمي كسي بوده كه در طول اين مدت هيچ‌وقت از مدار پيگيري مطالبات بر اساس قانون و قانون اساسي خارج نشده است. به عنوان يك شهروند نقطه نظراتي داشته كه ممكن است با نقطه نظرات برخي اعضاي شوراي نگهبان همسو نباشد. مگر شوراي نگهبان مي‌تواند بگويد چون نقطه نظرات شما با ما مغاير است رد صلاحيت مي‌شويد؟ بنابراين مساله آقاي خاتمي اين نيست اما اگر يك در ميليون چنين تصميمي داشته باشند باز هم آقاي خاتمي چيزي از دست نمي‌دهد.

‌ اگر رد صلاحيت مساله ايشان نيست مي‌توانيد بگوييد مساله آقاي خاتمي دقيقا چيست؟

آقاي خاتمي بالاخره همه حرفش اين است كه كشور نياز به نوعي آرامش دارد. مي‌گويد من بررسي مي‌كنم بودنم به آرامش كمك مي‌كند يا نبودنم؟ بنابراين مساله ايشان ندادن سوژه به كساني است كه دنبال آرام شدن فضا نيستند. مواردي كه عرض كردم همان چيزهايي است كه ما از ايشان شنيده‌ايم، حالا اگر در لايه‌هاي دروني و شخصي‌شان مسائل ديگري دارند ما نه مي‌دانيم و نه مي‌خواهيم اين پرسش را با ايشان مطرح كنيم اما اين را مي‌دانم كه تاييد صلاحيت ممكن است براي برخي دغدغه باشد اما دغدغه‌يي نيست كه باعث شود آقاي خاتمي كنار رود. من مطمئنم شوراي نگهبان به اين سمت نخواهد رفت. بالاخره بايد علت رد صلاحيت خاتمي را به جامعه توضيح دهند.

‌ البته شوراي نگهبان قانونا در برابر مردم خود را پاسخگو نمي‌داند و معمولا چندان به توضيح بابت تصميماتش قائل نيست. توجه داشته باشيد كه حاكمت هزينه‌هاي بزرگ‌تر از اين را در سال 88 پرداخت كرده است.


شوراي نگهبان يك نهادي است كه فلسفه وجودي‌اش حفظ اسلاميت و جمهوريت نظام است. اين نهاد شكل گرفته كه مصوبات با شرع و قانون مغايرت نداشته باشد. اين شوراي نگهبان با اين رسالت براي عدم تاييد كسي كه 8 سال رييس‌جمهور بوده و در دوران رياست‌جمهوري‌اش نقطه ضعفي براي رد صلاحيت بروز نداده و هميشه هم بر حركت در چارچوب نظام تاكيد كرده است بايد دليل ارائه دهد. بالاخره شوراي نگهبان نمي‌تواند به اين آدم بگويد شما صلاحيت نداريد. تنها نقطه ضعفي كه ممكن است داشته باشد اين است كه سليقه آقاي خاتمي با شوراي نگهبان نمي‌خواند.

‌ شما سال‌هاست آقاي خاتمي را مي‌شناسيد. با توجه به اين شناخت فكر مي‌كنيد نهايتا آقاي خاتمي به چه نتيجه‌يي برسد؟


آنچه من مي‌دانم اين است كه اگر ايشان به يك كانديدايي كه حداقل شرايط اصلاح‌طلبان را داشته باشد و به صورت معقول و منطقي زمينه راي آوري و رقابت با رقيب را داشته باشد برسد قطعا كانديدا نمي‌شود. اينكه ايشان به اين تصميم نرسيده است به نظر من دليلش در همين نكته است.

‌ فكر مي‌كنيد در كانديداهاي اصلاح‌طلب فعلي چنين چهره‌يي وجود دارد؟


در عمل همه اين دوستان نيروهاي ارزنده‌يي هستند اما اينكه امكان راي‌آوري داشته باشند من ارزيابي نكرده‌ام.

‌ شما وزير كشور بوده‌ايد و قطعا با تجربه‌يي كه داريد مي‌توانيد فضا را رصد كنيد.

آن طرف ماجرا يعني جناح رقيب اصلاحات هم آدمي كه كاريزماي راي‌آوري داشته باشد وجود ندارد. بنابراين در دو طرف افرادي كه آمده‌اند با نرم معمولي راي‌آوري آمده‌اند. هيچ كس نمي‌تواند مدعي باشد. منتها اگر اصلاح‌طلبان روي يك فرد به اجماع برسند و آقاي خاتمي هم او را حمايت كند و حركت منطقي بدون افراط و تفريط صورت بگيرد امكان رقابت جدي بين او و هر كانديداي اصولگرايي وجود دارد چون به اعتقاد من اصولگرايان در منتها اليه ضعف سياسي قرار دارند.

‌ و اگر نتوانيد در اين بازي برنده شويد يعني بر رقيبي كه در منتها اليه ضعف قرار دارد هم نتوانسته‌ايد فائق شويد.

بله معنايش همين است منتها اگر ما كانديداي اصلي‌مان را بياوريم درست است اما اگر ما هم نتوانيم از همه ظرفيت خود استفاده كنيم و شرايط اين باشد كه ما هم كانديداهاي متناظر با آنها بياوريم و از نظر افكار عمومي با هم برابر باشيم و حتي بازنده شويم باز هم ما چيزي را از دست نمي‌دهيم.

‌ احتمال اجماع روي گزينه‌يي غير از آقاي خاتمي را چقدر مي‌دانيد؟

دلم مي‌خواهد اين اتفاق بيفتد.

‌ خيلي‌ها دل‌شان مي‌خواهد. چقدر احتمال وقوعش وجود دارد؟

نمي‌توانم قاطعانه بگويم اين اتفاق مي‌افتد.

‌ فكر نمي‌كنيد اين ضعف جريان اصلاحات است كه چند هفته به انتخابات حتي نمي‌داند مي‌تواند اجماع كند يا خير؟


قبول دارم. اين ضعف ماست.

‌ براي برطرف كردن اين ضعف حداقل 8 سال وقت داشتيد. چرا اين ضعف برطرف نشد؟


حرف شما درست است. سال 84 مهم‌ترين نقطه آسيب‌پذيريمان تعدد كانديدا بود و امروز پس از 8 سال دوباره همين مشكل را داريم. اما اميدواريم پس از 8 سال بتوانيم به اين مشكل و ضعف غلبه پيدا كنيم. من دلم مي‌خواهد اين‌طور شود. از همه كانديداهاي محترم هم همين را خواسته‌ايم. بالاخره مومن از يك سوراخ دوباره گزيده نمي‌شود.

‌ احتمال آمدن آقاي هاشمي را چقدر مي‌دانيد؟

اين قضيه محتمل است.

‌ احتمال ورود آقاي هاشمي از آقاي خاتمي بيشتر است؟

بله. اگر آقاي هاشمي بيايد قطعا آقاي خاتمي نمي‌آيد. هر كس ديگري هم اگر بيايد و آقاي خاتمي احساس كند به صورت معمول امكان راي‌آوري دارد ديگر خودش نمي‌آيد. احساسم اين است كه اگر آقاي هاشمي زمينه‌يي داشته باشد قطعا آقاي خاتمي با ايشان هماهنگ مي‌كند كه ايشان قبول مسووليت كند اما اگر نتواند آقاي هاشمي را راضي كند ممكن است خود تصميم به حضور بگيرد.

‌‌ شما به اتفاق آقاي جهانگيري و انصاري با رهبري ديدار داشتيد. آن زمان جزييات ديدار را به بعد موكول كرديد. امروز مي‌توانيد جزييات را بگوييد؟

بعدا مي‌گويم (با خنده) . قاعدتا اين نوع رفت و آمدها اثرات وضعي روي فضاي سياسي كشور دارد. نمي‌توانيم بگوييم اين گامي كه برداشته شده در ساحت سياسي كشور تاثير نداشته است. اما آن ديدار اختصاص به مقوله انتخابات نداشت و بحث انتخاباتي نداشتيم. بحث‌مان شرايط كشور بود.

‌ اين نوع ديدارها ادامه يافت؟


آقاي جهانگيري دوباره ديدار داشتند. همان زمان آيت‌الله اميني هم ديدار داشتند. تلقي من اين است كه فضايي كه امروز هست و گفته مي‌شود همه سليقه‌ها بيايند انتظاري بوده كه همه داشته‌اند و به شكلي مطرح شده است. البته نمي‌خواهم بگويم اين محصول آن رفت و آمد‌هاست اما قطعا روي آرامش‌بخشي به فضاي سياسي موثر بود.

‌ احتمال دارد اگر آقاي خاتمي بيايد طرف مقابل روي يك نفر به اجماع برسد و با حضور كانديداي دولت سه قطبي شكل ‌گيرد. اما اگر آقاي خاتمي نيايد ممكن است بتوانيم با يك كانديداي متوسط هم برنده شويم.

اگر آقاي خاتمي بيايد هيچ يك از كانديداهاي اصولگرا ياراي رقابت با ايشان ندارند. فاصله‌ها آنقدر زياد است كه هيچ كدام رقيب تلقي نمي‌شوند. حتي اگر اصولگرايان سنتي، جبهه پايداري و دولتي‌ها همه با هم متحد شوند كه الان هم به نظر من همه با هم هستند- بارها گفته‌ام نمي‌توانند خرج‌شان را از هم سوا كنند. بالاخره همه‌شان در پديد آوردن وضعيت موجود سهيم هستند. - باز هم با آقاي خاتمي فاصله زيادي دارند. اما اگر ايشان نيايد رقابت‌هاي دروني‌شان باعث مي‌شود چندپاره بمانند و در آن صورت كانديداي واحد اصلاح‌طلب امكان پيروزي دارد.

‌ هيچ دولتي به اندازه دولت فعلي تا اين اندازه شايبه كانديدا داشتن را نداشته است. كانديداي دولت چقدر احتمال موفقيت دارد؟

اگر رقيب‌شان اصولگرايان سنتي باشند ممكن است دولتي‌ها امكان صعودشان فراهم شود. اما اگر رقابت دو ضلعي يا سه ضلعي با اصلاح‌طلبان داشته باشند مشروط بر اجماع ما، باز هم شانس بالايي ندارند. شانس دولت در مقابله با راست سنتي است. آنها نمي‌توانند از سبد اصلاحات راي بردارند. ممكن است عده‌يي خارج‌نشسين كه اصل بنياد نظام را قبول ندارند براي دامن زدن به تنازعات به كانديداي دولت راي دهند اما آنها اقليت ناچيزي هستند. توده‌هاي مردم بين اصلاحات و جريان مقابل، اصلاحات را انتخاب مي‌كنند.

‌ پس برنده شدن در اين انتخابات در دست اصلاح‌طلبان است.


نمي‌توان اين‌گونه گفت. چون ما همه موانع را نمي‌توانيم از پيش پا‌برداريم. آنچه من مي‌گويم با مفروض قرار دادن رقابت است. اگر فلسفه رقابت رعايت شود و ما بتوانيم به اندازه بقيه تبليغات كنيم و با مردم حرف بزنيم. اين اگرها وجود دارد. در شرايط رقابت حرف ما اين است كه اگر همه با هم بيايند باز هم كانديداي اجماعي اصلاحات نفر اول خواهد بود.

‌ فكر مي‌كنيد كانديداي اصلي دولت بتواند از شوراي نگهبان عبور كند؟

اگر منظورتان مشايي است من ترديد دارم. با گاردي كه شوراي نگهبان گرفته بعيد است عدول كند. تلقي من اين است كه رييس دولت آنقدر فطانت سياسي دارد كه همه تخم مرغ‌ها را در يك سبد نگذارد. قاعدتا فشارش را روي تاييد صلاحيت اين فرد مي‌گذارد اما اگر نتوانست تاييد او را بگيرد روي نفر دوم سرمايه‌گذاري مي‌كند.

يك تلقي اين است جريان دولت بدش نمي‌آيد آقاي خاتمي بيايد. با آمدن آقاي خاتمي احتمال تاييد صلاحيت مشايي هم وجود دارد. شما اين تحليل را قبول داريد؟

من هم تصور مي‌كنم دولتي‌ها بدشان نمي‌آيد اين سناريو محقق شود. حتي با آمدن هاشمي هم خوشحال مي‌شوند.

1112 نمایش

نظر دادن