تاریخ انتشار: سه شنبه, 03 اسفند 1395 ساعت 13:31

بازی برد برد برد احمدی نژاد با کارت بقایی

به گزارش آخرین نیوز، روزنامه نوآوران نوشت:

هرچه به روزهای منتهی به اردیبهشت خاکستری و داغ  96 نزدیک‌تر می‌شویم، بازی جذاب‌تر و شفاف‌تر می‌شود. هر چه به جلو گام بر می‌داریم تکه‌های پازل یک به یک و به نوبت،  کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.

در میانه این کارزار، اصول‌گرایان به نظر می‌رسد در شرایط مناسبی قرار ندارند.  گویی با گذر ثانیه‌ها،  بر میزان آشفتگی و آنارشی درون سازمانی آنان افزوده می‌شود و گنگ‌تر از دیروز و سردرگم‌تر از امروز،  ناامیدانه چشم به فردا دوخته‌اند.

اصول‌گرایان که گویا شکست خود را در نبرد تن به تن با شیخ حسن پیشاپیش پذیرفته‌اند،  در فعل و انفعالات درون تیمی خود،  شاهد زایش‌های جدید و رویش‌های هرس نشده و دردسرآفرینِ متعدد هستند. سرعت بالای این تحولات تکثرزا در دل راستگرایان، عقلا و زعمای آنان را نیز دچار گیجی مزمنی در تصمیم‌گیری نهایی کرده است.  این در حالی است که تا امروز آنان از پی ریزی سازوکاری نهایی که بتواند تمامی گروه ها و دسته جات اصول‌گرا، از راست سنتی و محافطه‌کار گرفته تا رادیکال‌های تندرو این جناح را زیر یک چتر جمع کند، عاجز مانده‌اند و همین امر منجر به پراکندگی حداکثری نیروهای عملیاتی آنان نیز شده است.

اگر از گعده‌ای که جامعه روحانیت مبارز وعده تشکیل آنرا داده بود، بگذریم و از کنار کاندیداهای همیشه در صحنه اما بازنده‌ای چون سردار شهردار قالیباف عبور کنیم، 3گروه عمده دیگر باقی می‌مانند که هرکدام به نوبه خود داعیه‌دار نجات جبهه اصول‌گرایی از مسیر رو به افول آن هستند و در صدد تحمیل کاندیدای مد نظر خود به کل جامعه اصول‌گرایان، به عنوان کاندیدای واحد نهایی هستند.

گروه اول، که در منتهی الیه راستگرایان قرار گرفته‌ است، اقلیتی رادیکال اما نیرومند و پرسر و صدا است. تکلیف جبهه پایداری تا حدودی روشن است. آنان که دائم بر طبل تفرقه و تشتت و تکروی‌های خود حول محور پدر معنویشان مصباح یزدی می‌کوبند، باز هم گویا تصمیم گرفته‌اند بر روی نام کاندیدای شکست‌خورده خود در انتخابات ریاست جمهوری قبل یعنی جلیلی، اجماع و سرمایه‌گذاری کنند. البته از گوشه و کنار این جبهه نام‌هایی چون رستم قاسمی و میرکاظمی و حتی علی باقری و فریدون عباسی هم شنیده می‌شود که زیاد جدی نیست.

گروه دوم اما، تازه نفسانی هستند که پا به میدان رقابت‌های انتخاباتی گذاشته اند تا با ارائه چهره‌ای نو از اصول‌گرایی شاید بتوانند آرای معلق جامعه را در سبد خود قرار دهند. آنان در مقام چاره‌جویانی مصلح برای درمان دردهای مزمن جبهه اصول‌گرایی ظاهر شده‌اند. رهبران جمنا برآنند همزمان نوع مواجهه خود را با جامعه‌ای که هنوز نتوانسته است خاطرات تلخ 8 سال زمامداری یکپارچه اصول‌گرایان بر قوای مجریه و مقننه را فراموش کند، تغییر دهند و از گویشی نو برای ارتباط  با جامعه هدف خود بهره گیرند. جمنایی‌ها بر این نکته اصرار دارند که گروهی مقطعی و فصلی، برای اهداف انتخاباتی نیستند، اما از همان روزهای نخست شروع  به کارشان، شواهد و قرائن دال بر این بوده است که در حال رایزنی‌های سنگین و همه جانبه با تمامی چهره‌ها و شخصیت‌های ذی نفوذ جبهه اصول‌گرایی برای اقناعشان حول کاندیدای احتمالی مد نظر خودهستند.  که طبق شنیده‌ها کاندیدای‌ مطلوب آنان مهرداد بذرپاش، کاندیدای شکست خورده انتخابات مجلس دهم از تهران است!

صحبت پیرامون این تشکل نوپا و نورسیده باشد در مجال مناسب‌تری بطور مفصل به چرایی و چگونگی تشکیل شدن آن، پرداخته شود.

و اما سومین گروهی که حلقه مفقوده بازی اصول‌گرایان در بهار غبارآلود1396 هستند و بر جذابیت‌ها و ابهامات درون گروهی آنان افزوده است، یاران همچنان وفادار به مسلک احمدی‌نژاد و خود احمدی نژاد است.

احمدی‌نژاد که با هزار امید و آرزو، سفرهای پردامنه استانی خود به مساجد و حسینیه‌های شهرستان‌های دورافتاده کشور را با هدف ایجاد موج پیشا‌انتخاباتی خود آغاز کرده بود، با نهی رهبری مبنی بر عدم ورودش به رقابت‌های انتخاباتی 96، دچار سکته ناقص سیاسی شد که تمام برنامه‌ریزی‌های قبلی او را دچار تغییری بنیادین کرد!او طی 8 سال مدیریتش بر قوه مجریه بارها نشان داده بود که اهل سازش و مصالحه و کوتاه آمدن از ایده‌آلها و اهدافش در برابر مناسبات سیاسی سنتی و کلیشه‌ای حاکم بر جریان اصول‌گرایی نبوده و نیست!

وی پس از انتشار نامه‌ای رسمی و اعلام عدم حضورش به عنوان کاندیدا در انتخابات 1396، بار دیگر بار سفر بست و به سفرهای منطقه‌ایش با همان نظم و سرعت و دقت گذشته ادامه داد. او در طول حیات سیاسی‌اش نشان داده است نظام معنایی مختص خود را دارد و بی‌اعتنا به چارچوب‌های مرسوم و تثبیت شده، به کنشگری سیاسی می‌پردازد.

در امتداد تصمیم‌های غیرمنتظره احمدی‌نژاد در پهنه سیاسی کشور، شاهد اعلام کاندیداتوری فردی از حلقه اولیه یاران او برای انتخابات ریاست‌جمهوری آتی بودیم، که شاید در تمامی تحلیل‌ها، نظریه‌پردازان سیاسی، کمترین سهم را برای حضور در این رقابت‌ها از تیم احمدی نژاد، برای او،  قائل بودند. او به واسطه سابقه بازداشت چندماهه‌اش، پس از اتمام دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، در زمره مهره‌های سوخته تیم او قرار گرفته بود!

دقیقا از همین جهت است که در همین روز‌های کوتاه پس از اعلام کاندیداتوری او، تئوری پردازی‌های متفاوت و متعددی پیرامون این حرکت صورت گرفته است.

شاید با توجه به بازه زمانی کوتاهی که از اولین کنش انتخاباتی تیم احمدی‌نژاد پس از نصیحت غیرآمرانه رهبری به او، گذشته است، نتوان تحلیل درست و جامعی از چرایی حضور شخصی همچون بقایی که تقریبا احتمال رد صلاحیتش قطعی می‌نمایاند، ارائه داد. اما با این وجود می‌توان به سناریوهای احتمالی که وقوع هرکدام، حضور بقایی را به بازی برد برد برای احمدی نژاد تبدیل کرده است، اشاره‌ای کوتاه کرد:

1)شکل اول از معادله رقابت‌های انتخاباتی سال آینده با حضور بقایی، رد صلاحیت او است. احمدی‌نژاد چه در نخستین نطق‌هایش در رقابت‌های انتخاباتی  سال84، چه پس از خانه‌نشینی 11روزه‌اش  و چه بعد از نهی رهبری بر ورودش به رقابت‌های انتخاباتی96، همواره  اصراری هدفمند و سیستماتیک داشته است تا خود را به عنوان بازیگری خارج از دایره قدرت مدون و رسمی جمهوری اسلامی معرفی کند که به مبارزه با کلیشه‌های مرسوم برساخته این دایره، برخاسته است. او با گرفتن ژستی اپوزوسیونی داخل نظام، همواره بر میل خود در رای گیری از سبد آرای قشر خاکستری پای می‌فشرد و برآن بود تا از این مجرا برای خود ردایی در قامت یک رهبر سیاسی معترض به سیستم، بریسد. رد صلاحیت یکی از نزدیکترین یاران او، باالخص پس از نهی او از حضور در کارزار انتخاباتی بهار96، مجددا او را در پررنگ‌تر کردن این نمای اپوزوسیونی‌اش،  یاری خواهد رساند.

2)با فرض ضعیف تایید صلاحیت بقایی، اگر او بتواند با استفاده از شِمای احمدی‌نژادی که برای خود ترسیم کرده است در این رقابت‌ها، 2 الی سه میلیون رای به چنگ آورد، به تمام رقبای اصول‌گرای احمدی نژاد این پیام مخابره خواهد شد که نماینده او و بدل دسته چندم او قادر به این میزان تصاحب آرا بوده است، حال آنکه این تئوری که احمدی نژاد کماکان در جامعه دارای پایه رایی قابل توجه است، تا انتخابات1400 نیز زنده و پویا خواهد ماند. اولین پیامد این اتفاق، آنجابروز پیدا خواهد کرد که، احمدی‌نژاد این پتانسیل را بدست خواهد آورد تا بار دیگر گعده‌های سنتی و عمدتا بسته محافظه‌کاران و رادیکال‌های اصول‌گرایان را وادار کند،  تا او و تیمش را در تعیین معادلات آتی سیاسی اصول‌گرایان، به رسمیت بشناسند وکرسی مشخص و مجزایی را برای او در کارگروه‌های تعیین مصادیق کاندیداهای لیست‌های انتخاباتی، در نظر بگیرند. این امر، بالاتر رفتن قدرت چانه‌زنی و مانور او در دایره قدرت گفتمان اصول‌گرایی را به دنبال خواهد داشت.

3)شکل سوم سناریوهای احتمالی حضور بقایی در رقابت‌های انتخاباتی، برد او در نبرد با رقیب سرسخت و قدرتمندی چون شیخ حسن روحانی است. فعلا تحلیل این وجه از حضور بقایی را به اعلام نتایج بررسی صلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان موکول خواهیم کرد.

و اما پاسخ به سوالاتی که اذهان را تحت لوای سناریوهای احتمالی پس از حضور بقایی در عرصه مبارزات انتخاباتی، به خود مشغول می‌کنند، میتواند در بدست آوردن تصویر ذهنی شفاف‌تری از آنچه قرار است در اردیبهشت96 رخ دهد، کمک شایانی کند:

آیا احمدی‌نژاد با علم به احتمال بالای رد صلاحیت بقایی، در پی ساختن سپری برای کاندیدای اصلی خود است؟

آیا کاندیدای سیاه احمدی نژاد در حجله کاندیدای سفید او قربانی خواهد شد؟

الهام، ثمره هاشمی، تمدن، شمس الدین حسینی و یا. . . . . . .

1038 نمایش

نظر دادن