تاریخ انتشار: سه شنبه, 05 بهمن 1395 ساعت 08:10

اشتباه نکنید؛ این ترامپ همان ترامپ است!

ترامپ روز جمعه به قدرت رسید؛ این گزاره به خودی خود ترسناک است اما وقتی به روزهای بعد روی کار آمدن این میلیاردر نیویورکی فکر کنید، می‌بینید چه وحشت‌هایی را که تاکنون تجربه نکرده‌اید!

ایسنا: هنوز مردم آمریکا و جهان از بهت پیروزی شومن آمریکایی در انتخابات اخیر این کشور بیرون نیامده‌اند اما به هر حال این هم "آش کشک خاله است" که آمریکایی‌ها سرانجام جمعه یک بهمن برای خوردنش دور سفره‌ای نشستند که شورای الکترال برایشان پهن کرده است. همین که برخلاف تمامی پیش‌بینی‌ها و خوش‌بینی‌ها حالا ترامپ یکی از "ابرقدرت‌های" جهان محسوب خواهد شد به خودی خود طنزی ملال‌آور است اما بدتر از آن اتفاقاتی است که با روی کار آمدن او با وجود اختلافات و انشقاق‌های پیش آمده، جامعه آمریکایی و فضای بین‌المللی را تهدید می‌کند. 

برایان فریدنبرگ، تحلیلگر آمریکایی، عضو اندیشکده شورای امور بین‌الملل روسیه و محقق سابق موسسه تحقیقاتی ادیسون است که نظرات جامعی در این باره دارد؛ تا حدی جامع که خواندن این مصاحبه با نوشتن سوالات و جواب‌هایش کفایت می‌کند. در ذیل مصاحبه خبرنگار ایسنا با فریدنبرگ را می‌خوانید:

به صراحت می‌توان شاهد فضای دوقطبی جامعه آمریکا پس از انتخابات و روی کار آمدن ترامپ بود؛ شما فضا سیاسی و اجتماعی را در دوره ترامپ چگونه می‌بینید؟

اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم فضا کاملا افتضاح خواهد بود. ۵۳.۹ درصد رای‌دهندگان آمریکایی به نامزد دیگری غیر از ترامپ رای داده‌اند که یکی از این نامزدها با کسب ۴۸.۲ درصد آرا هیلاری کلینتون دموکرات بوده است. در این میان باید گفت که در وضعیت فعلی ترامپ و حزبش در حالی کنترل کاخ سفید، اکثریت قاطع مجلس نمایندگان و هم اکثریت سنا را در دست دارند که اعضای قوه‌قضاییه فدرال نیز باید از سوی ترامپ انتخاب و تایید شوند و به این ترتیب تمام کرسی‌های خالی و مهم دادگاه عالی نیز حداقل برای دو سال آینده و حتی بیشتر توسط حامیان ترامپ پر می‌شود. این تعاریف به این معناست که تقریبا ۵۴ درصد آمریکایی‌ها که در انتخابات شرکت کرده‌اند هیچ قدرتی برای کنترل ترامپ و حزب جمهوری‌خواهش در مقابل اجرا کردن دستورالعملی که به هیچ وجه از آن حمایت نمی‌کنند، نخواهند داشت.

تنها استثنایی که می‌تواند در این میان وجود داشته باشد مسئله "فیلی‌باستر" است که به نوعی می‌تواند به اقلیت اجازه دهد تا از تصویب برخی لوایح جلوگیری کند. به هر حال هر کدام ار مجالس آمریکا می‌تواند قوانین خود را داشته باشد و جمهوری‌خواهان این قدرت را خواهند داشت تا اگر بخواهند از قید فیلی‌باستر رها شوند؛ مسئله‌ای که احتمال آن در صورت مقاومت دموکرات‌ها در مقابل طرح‌های ترامپ یا لوایح جمهوری‌خواهان بسیار بالاست. اگر این مسئله رخ دهد دموکرات‌ها تنها راهی را که طی آن می‌توانند بدون کمک جمهوری‌خواهان کنترلی بر ترامپ داشته باشند از دست‌ خواهند داد و بنابر این در صورت اتحاد جمهوری‌خواهان عملا بدون هیچ رقیبی باقی می‌مانند.

فضای بی‌سابقه درون حزب حاکم فعلی آمریکا را چه طور ارزیابی می‌کنید؟

بله، از جهات بسیاری حزب جمهوری‌خواه از دهه ۱۹۶۰ تا کنون به این منشقی نبوده است اما اگر نگاهی نزدیک‌تر بیاندازید مسئله به هیچ عنوان این موضوع نیست. در حالی که محافظه‌کاران مشهور، خردمندان، ناشران، بسیاری از مقامات پیشین جمهوری‌خواهان از جمله روسای جمهور اسبق از اعضای این حزب و تعدادی از کمک رسانان سیاسی مهم جمهوری‌خواهان چه به صورت علنی و چه به صورت غیرعلنی با ترامپ مخالفت کرده‌اند اما این افراد "نخبه" در مقابل کل اعضای حزب تنها بخش کوچکی را تشکیل می‌دهند. تعداد اندکی از سناتورها و بخش کوچک‌تری از نمایندگان جمهوری‌خواه سنا همواره و به صورت علنی با ترامپ مخالفت کرده‌اند؛ تقریبا تمام اعضای جمهوری‌خواه کنگره یا از ترامپ حمایت کرده‌اند یا جرات مخالفت نداشته‌اند. در این میان با توجه به تعداد بالای فالوئرهای ترامپ در توئیتر – نزدیک ۱۸ میلیون- وی به دنبال آن خواهد بود تا هرگونه مخالفت را چه در حزب خودش چه در حزب مخالف به انحراف بکشاند؛ البته منتقدان حزب جمهوری‌خواه با توجه به این مسئله که ترامپ با استفاده از این حربه می‌تواند بر تعداد فالوئرهای خود بیفزاید در مقابل موضع‌گیری‌های خود بسیار آسیب‌پذیر هستند. بن‌بست سیاسی طی ۸ سال اخیر در حالی تمام می‌شود که یک حزب به رهبری ترامپ بیش از هر فرد دیگری عالی‌ترین سطوح تمام دولت فدرال را کنترل خواهد کرد.

این مسئله به آن معناست که حدود ۵۴ درصد از مردم آمریکا به ویژه اقلیتها و زنان که موضوع سوءاستفاده قدرت بخش خصوصی و دولتی بوده‌اند شاهد آن خواهند بود که بسیاری از امیدهایشان ناامید و بر ترس‌هایشان افزوده می‌شود.

واکنش دولت ترامپ به این اختلافات و انشقاق‌ها چه خواهد بود؟

دولت ترامپ به نظر می‌رسد در مقابل این گروه‌ها حالتی معلق ایجاد خواهد کرد؛ نه از آن‌ها در مقابل سوء‌استفاده‌های قدرت حمایت خواهد کرد و نه به صورت فعالانه برخی از حمایت‌های فعلی از آن‌ها و دستاوردهای آن‌ها را که در حقوق مدنی طی سال‌های اخیر کسب کرده‌اند، تضعیف می‌کند. در هر دو صورت تنش‌های نژادی، قومی و مذهبی که طی سال‌های اخیر در آمریکا رو به افزایش بوده و حتی گاهی به شورش ها و حملات خشونت‌آمیز تبدیل شده احتمالا در دولت ترامپ به طرز فجیعی بدتر خواهد شد و ناآرامی‌های مدنی جدی یک گزینه کاملا محتمل در دوره ریاست‌جمهوری پیش روی آمریکاست. این مسئله در صورتی نتیجه حتمی‌الوقوع خواهد بود که ترامپ همان مسیری را ادامه دهد که تا کنون در پیش گرفته است؛ مسیری که طی آن در مقابل گروه‌هایی که از ریاست‌جمهوری ترامپ می‌ترسند دست به هیچ اقدام اطمینان‌سازی زده نمی‌شود و به آن‌ها نشان داده‌ نخواهد داشت که مورد احترام بوده و نگرانی‌ها و نیازهای آن‌ها نیز جدی گرفته می‌شود.

برخی تحلیلگران معتقدند لحن کمپین دونالد ترامپ زیربنای سیاست‌های وی نخواهد بود، موضع شما در قبال این موضوع چیست؟

من این ایده را به عنوان تصوری بلندپروازانه رد می‌کنم. در حالی که مواضع اعلام شده ترامپ بارها تغییر کرده بسیار ساده‌لوحانه‌ست که تمام مواضع او را نادیده بگیریم. لحن و نوع رفتار او همواره ثابت بوده است و مجموع محتوای سخنان او روشن می‌کند که با افزایش قدرت بسیاری از سیاست‌های خشن او فرصت نمایش پیدا می‌کنند. هر گونه شکی درباره این موضوع اکنون باید با انتخاب اعضای کابینه ترامپ برطرف شود. حتی اگر او تلاش کند تا ملایم‌تر از آنچه تاکنون رفتار کرده‌ است عمل کند چنین سیاست‌هایی هم چنان تغییردهنده خواهند بود و آمریکا را به شدت از منظر سیاسی راست‌گرا خواهد کرد. اما به عنوان یک رویداد عملی حامیان او و هم‌چنین گروه منتخب مقامات منتخب جمهوری‌خواهان مانند مرکز قدرتمندی از اعضای جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان بر اجرای وعده‌های او تاکید خواهند کرد و ترامپ از آنجایی که به تحسین و اعتبار نیاز مبرهن دارد نمی‌خواهد بزرگترین طرفداران خود را ناامید کند. بنابر این رای‌دهندگان و همتایان او در کنگره شرایط را برای عقبگرد او حتی اگر بخواهد، دشوار می‌کنند؛ خواستی که احتمال وجود آن بسیار اندک است.

با توجه به نامزدهای کابینه ترامپ سیاست‌های آتی واشنگتن را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

بهترین نشانه در این باره که ترامپ "رویکرد عقلانی" در پیش گرفته و از حالت کمپینی خود خارج شده است، انتخاب افراد میانه‌رو بود که شاید بتوانند با سمت‌های کلیدی خود کشور را متحد کنند. اما با انتخاب رکس تیلرسون به عنوان متحد ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور روسیه در سمت وزارت خارجه در کنار سایر انتخاب‌های وی، ترامپ روشن کرده است که هیچ قصدی برای اتخاذ مشی‌ای میانه‌روتر ندارد. در عوض او افراطی‌ترین و راست‌گراترین کابینه و کاخ سفید در تاریخ آمریکا را تشکیل داده است. نگاهی ساده به انتخاب‌های او و سوابق آن‌ها سیاست‌های واشنگتن را از آنچه که هست قابل‌ پیش‌بینی‌تر می‌کند. در نهادهای متعددی از جمله وزارت انرژی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت کار و آژانس حفاظت از محیط زیست ترامپ حتی افرادی را انتخاب کرده است که اعتقادی به ماموریت‌های اصلی ادارات تحت کنترل خودندارند یا کلا با آن‌ها مخالف هستند. سایرینی چون بن کارسون در اداره توسعه شهری و نیکی هیلی به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل به هیچ‌وجه برای این سمت‌ها مناسب نیستند. علاوه بر این‌ها دیگر گزینه‌های انتخابی ترامپ چون مایکل فلین به عنوان مشاور امنیت ملی و دیوید فریدمن به عنوان سفیر آمریکا در اسرائیل بیش از اندازه افراطی هستند و کسانی که قرار است اقتصاد این کشور را مدیریت کنند  همگی میلیاردر هستند. بنابراین کسانی که می‌گویند "صبر کنیم و ببینیم..." اگر امیدوارند که میانه‌روی در دولت آتی آمریکا ممکن است یک احتمال باشد و یا اینکه دموکرات‌ها و لیبرال‌ها نباید زود قضاوت کنند، خودشان را فریب می‌دهند. رفتار ترامپ، اقدامات و انتخاباهایش پیامی روشن است که نادیده گرفتن آن‌ها احمقانه است.

برنامه اتمی آمریکا اکنون تحت کنترل ترامپ است؛ آیا جای نگرانی در این باره وجود دارد؟

بگذارید این گونه بگوییم که آیا ما باید در نظر بگیریم که ترامپ از سلاح هسته‌ای برای تفریح یا از روی هوا و هوس استفاده خواهد کرد؟ پاسخ خیر است. اما شخصیت و اخلاق این فرد در مقایسه با هر یک از روسای جمهور پیش از او بسیار متفاوت است و ترامپ برای این مسئولیت و تصمیم‌گیری درباره استفاده یا عدم استفاده از تسلیحات هسته‌ای اصلا مناسب نیست. در این صورت اگر بحرانی با قدرت بزرگی چون چین رخ دهد من به شخصه از اینکه ترامپ به عنوان فرمانده ارتش کنترل را در دست خواهد داشت نگران هستم. باید یادآوری کنم که در بحران موشکی کوبا، از بروز جنگ جهانی سوم یا یک جنگ هسته‌ای جلوگیری شد چرا که افراد خونسردی چون کندی و خروشچف کنترل شرایط را در دست داشتند. اما تنها جایی که شاید واژه خونسرد را بتوان کنار ترامپ قرار داد در یک نوشته طنز است. بنابراین اگر شرایط بحرانی ایجاد شود بله ما باید نگران باشیم چرا که ترامپ احتمالا نسبت به هر رییس‌جمهور دیگری در چنین شرایطی اقدام به تهدید  یا حمله هسته‌ای خواهد کرد. در همین راستا ترامپ در حال حاضر نیز از مقامات کشورش می‌خواهد تا تسلیحات اتمی خود را گسترش دهند و آخرین مسئله‌ای که برای جهان فعلی خوب خواهد بود یک رقابت هسته‌ای جدید است.

این مسئله در قبال ایران چگونه تفسیر می‌شود؟

این مسئله به ویژه ایران را نگران می‌کند و آن را در شرایط سختی قرار می‌دهد. اگر ایران به دلیل تهدیدات ترامپ مبنی بر کنار گذاشتن توافق هسته‌ای (برجام) غنی‌سازی اورانیوم را از سربگیرد این مسئله منجر به دو مورد خواهد شد: ۱. اقدامی از سوی عربستان سعودی یا ترکیه یا کشورهای دیگر برای توسعه برنامه هسته‌ای خود. ۲. حمله اسرائیل علیه تاسیسات هسته‌ای ایران که احتمالا از سوی دولت ترامپ مورد حمایت قرار خواهد گرفت و جنگ بزرگتری را در خاورمیانه میان آمریکا و قدرت‌های سنی در یک طرف و ایران، عراق، سوریه و لبنان در طرف دیگر به راه خواهد انداخت. یمن و بحرین به سادگی می‌توانند به محلی برای این جنگ نیابتی تبدیل شوند و دلایلی هم وجود دارد که روسیه احتمالا در این میان از طرف ایرانی حمایت کند چرا که مسکو اکنون هم مسئله‌ای مانند ائتلاف با ایران، حزب‌الله و دولت سوریه در جنگ سوریه دارد.

ترامپ مکررا می‌گوید که از برجام حمایت نمی‌کند. با توجه به اظهارات مقامات عالی اتحادیه اروپا مبنی بر اینکه این مسئله از اختیارات ترامپ فراتر است؛ توضیح شما در این باره چیست؟

ترامپ به طور قطع می‌تواند به مشارکت آمریکا در توافق هسته‌ای با ایران خاتمه دهد و هم‌چنین می‌تواند کنگره را برای بازگرداندن تحریم‌هایی که بر اساس بخشی از این توافق برداشته شده است، مجاب کند. آیا این عادلانه است که ترامپ این توافق را زیر پا بگذارد؟ خیر. آیا قابل درک یا حتی توجیه‌پذیر است که ایران غنی‌سازی اورانیوم خود را از سر بگیرد؟ به طور قطع بله. با این حال گاهی وقتی حتی حق و توانایی امری را دارید آن کار ضرورتا انتخاب درستی نیست.

با توجه به عدم رفع تحریم‌ها علیه ایران پس از برجام، رابطه ایران و آمریکا را در دولت ترامپ چگونه می‌بینید؟

حقیقت این است که تحریم‌های مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران در دولت اوباما لغو شده است. سایر تحریم‌های باقی مانده به مسائل دیگری مرتبط هستند. اما اینکه آیا تهران و واشنگتن می‌توانند دوستان بهتری باشند تا دشمن، بله به طور قطع این دو کشور می‌توانند دوستان بهتری باشند اما این موضوع اکنون و با دولت ترامپ و کنترل سیاسی خارجه آمریکا توسط جمهوری‌خواهان دشوارتر شده است به‌خصوص اگر تحریم‌هایی که علیه ایران در دولت اوباما برداشته شدند دوباره اعمال شوند. کلینتون شاید موضعی سخت علیه ایران می‌داشت اما قطعا "عادلانه" با تهران رفتار می‌کرد. هیلاری قطعا به برجام احترام می‌گذاشت و از آن به عنوان پایه‌ای برای همکاری با ایران در سوریه، عراق و اسرائیل و سایر مسائل منطقه‌ای استفاده می‌کرد.

1543 نمایش

نظر دادن