تاریخ انتشار: شنبه, 21 فروردين 1400 ساعت 00:00

چرا روحانی دستگیری جاسوس‌ها را پیروزی نمی‌داند؟!

مخاطب سخنان رئیس‌جمهور جز خودش و مدیران فرهنگی او چه کسی است؟ مگر غیر از این است که وزارت ارشاد به‌عنوان متولی اصلی حوزه فرهنگ و هنر با ابزار سیاست‌گذاری می‌تواند به تولیدات هنری جهت‌ بدهد؟  

پخش سریال گاندو۲ در ایام نوروز از شبکه سه جنجال‌های بسیاری به‌پا کرد؛ صراحت و بیان بی‌پرده این سریال در روایت آنچه که در پشت‌پرده‌ها می‌گذرد باعث عصبانیت دولتمردان و رسانه‌های اصلاح‌طلب شد. از سایت‌ها و روزنامه‌های اصلاح‌طلب گرفته تا ظریف و حسام‌الدین آشنا در کنار بی‌بی‌سی و صدای آمریکا یکصدا علیه این سریال پلیسی-امنیتی تاختند و روایت آن را نادرست دانستند. 

رئیس‌جمهور آخرین مقام دولتی بودی که به صورت ضمنی نسبت به این سریال پرمخاطب انتقاد کرد و خواستار ساخت آثار هنری با محوریت پیروزی‌های دولت و ملت شد! این خواسته روحانی در حالیست که وزارت ارشاد نقش محوری در تولید آثار هنری دارد.

به گزارش آخرین به نقل از رجانیوز؛ در ادامه واکنش‌ها به سریال گاندو۲ روز گذشته (چهارشنبه) حسن روحانی در جلسه هیات دولت در اظهاراتی عجیب، گفت: ما در دولت دوازدهم توانستیم آمریکا را شکست دهیم. چرا برای آن شکست از پول ملت فیلم درست نمی‌کنید. اگر قرار است از پول ملت فیلم درست کنید واقعیت‌ها را نشان دهید. حقیقت‌ها را به مردم بگویید. پیروزی ملت را بگویید. نباید به مردم غیرواقعی بگوییم و واقعیت‌ها را تحریف کنیم. چرا نمی‌گویم در زمان فشار آمریکا ما آمریکا را شکستیم، چرا آمریکا متواضع شده و سر فرود آورده و با ما اینگونه سخن می‌گوید.  

 

حسن روحانی در حالی از ساخت فیلم و سریال برای دستاوردهای دولت سخن می‌گوید که گویی وزارت ارشاد بابودجه بیش از دو هزار میلیارد تومانی زیرمجموعه دولت او محسوب نمی‌شود!

نگاهی به عملکرد بنیاد فارابی در دولت روحانی

بنیاد فارابی، زیر مجموعه سازمان سینمایی وزارت ارشاد، مهم‌ترین نهادی است که تا به امروز با بودجه‌ دولتی به تولید و حمایت از محصولات سینمایی می‌پردازد. این بنیاد به مدد مدیریت عالی مسئولان فعلی چند سالی‌ست که کم‌کار شده‌ است. در میان آثار تولیدی و مورد حمایت فارابی نیز دیگر خبری از فیلم‌های خوب و درجه یک نیست. در واقع بعد از روی کار آمدن دولت روحانی بنیاد فارابی که روزگاری در زمینه کشف استعدادهای نوی سینمای ایران نقشی محوری داشت، صرفا به یک بازوی حمایتی در سینمای ایران تبدیل شده است. 

طبق آمار ناقصی که سازمان سینمایی سال گذشته از مالکیت بیش از هزارفیلم سینمایی منتشر کرده بود، مشخص شد که فارابی در دهه ۶۰ برای بیش از ۲۵ فیلم، در دهه ۷۰ حدود ۳۵ فیلم در دهه ۸۰ حدود ۴۰ فیلم و در دهه ۹۰ حدود ۳۰ فیلم مالکیت صددرصدی داشته است. این تعداد مالکیت در سال ۹۸، به تنها یک فیلم، آن هم در ژانر کودک و برای فیلمی با عنوان «مهران» محدود شده است. همچنین در سال جاری این بنیاد تاکنون در ساخت ۶ فیلم سینمایی مشارکت ۳۰ تا ۵۰ درصدی داشته که از جمله این فیلم‌ها «نگهبان شب» رضا میرکریمی است.

فارابی طی سال ۹۸، تنها در ۱۹ فیلم مشارکت‌های نسبی از ۱۰ تا ۶۰ درصد را انجام داده است. فارغ از کمیت عجیبی که بنیادی مانند فارابی طی سال ۹۸ تجربه کرده و اصلا قابل‌قیاس با تعدد موارد در سال‌های قبلش نیست، کیفیت کار‌هایی که فارابی در تولید آن‌ها مشارکت می‌کند ابهامی است که ذهن بسیاری از سینمادوستان را به خود مشغول کرده است.

«سوم شخص غایب»، «گیتی»، «سونامی»، «قطار آن شب»، «مسیر معکوس»، «پدران»، «آنجا همان ساعت»، «مهران»، «شاه‌ماهی»، «زالاوا»، «من می‌ترسم»، «مهمانی نقاب‌ها»، «رویای سهراب»، «یانو»، «موسی»، «فرمانروای آب»، «مغز استخوان»، «مردن در آب مطهر»، «الماس» و «تی‌تی» شاکله ۲۰ فیلمنامه مورد مشارکت فارابی در سال ۹۸ را تشکیل می‌دهند. البته ناگفته نماند این بنیاد، مالکیت ۱۲ پروژه دیگر در سال ۹۸ را خریداری کرده که درصد مالکیت آن‌ها از ۶۰ تا ۱۰۰ درصد متغیر است. این ۱۲ فیلم عبارت است از: «نسترن‌های وحشی»، «کاتی و ستاره»، «حورا»، «فرار از اردو»، «قرار بعدی همان‌جا»، «طف‌نامه»، «مواجهه»، «ترومای سرخ»، «بازیوو»، «اینجا هم باران می‌بارد» و «کارت پرواز».

فیلم‌هایی عمدتا خنثی که ماهیت فارابی را از نهادی تاثیرگذار در زمینه تولید، به سراشیبی تنزل داده و سبب شده این نهاد دیگر مانند دهه‌های قبل، در آثار مهم، خوب و جریان‌ساز سینمای ایران مشارکت فعالی نداشته باشد. باید مشخص شود چرا فارابی از میان تولیدات سینمای ایران تشخیص داده باید در این پروژه‌ها سرمایه‌گذاری کرده و از قبول دیگر پروژه‌ها که البته کم هم نیستند، سر باز زده است!

سینمای مطلوب مدیران فرهنگی دولت روحانی

پس از برگزاری سی‌و‌ششمین جشنواره فیلم فجر مرکز مطالعات استراتژیک ریاست‌جمهوری گزارشی از وضعیت سینمای ایران منتشر کرد. این گزارش از این جهت حائز اهمیت است که بررسی فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر، به خوبی سینمای مطلوب و موردنظر مدیران فرهنگی دولت روحانی را (پس از گذشت چهار سال) نشان می‌دهد. در این گزارش تصویر ارائه ‌شده از ایران ذیل مفاهیم ۱۳ گانه زیر از دلِ مجموع فیلم‌های جشنواره فجر ۹۶ بیان می‌شود.

۱. جامعه: تصویر «جامعه ایران» در مجموع فیلم­‌های جشنواره فجر ۹۶، تصویرِ جامعه‌ای «درهم»، «بی­‌نظم» و «در آستانه اضمحلال» است و در آن «تضاد طبقاتی» به بیانی سطحی ارائه شده‌ است؛ جامعه­‌ای که هیچ نشانه­‌ای از «گذشته افتخارآمیز» ندارد، «زمان حال» در آن به حالت تعلیق درآمده است و «آتیه روشنی» از خلال فیلم‌ها برای آن ترسیم نمی‌شود. به عبارت دیگر، «حبل متینی» که درباره آن وفاق جمعی وجود داشته باشد ارائه نمی‌شود و در نتیجه وضعیت تیره و مبهم است و مقصدی در افق قابل مشاهده نیست.

۲. خانواده: تصویر «خانواده» در فیلم­‌های جشنواره سی‌و‌ششم، تصویری «ناقص»، «در حال اضمحلال» و با صورتی «غیرطبیعی» است. این در حالی است که مطالعات تجربی در حوزه جامعه‌شناسی خانواده چنین تصویری از خانواده ایرانی به دست نمی‌دهد. بر این اساس مسئله خانواده با «غیاب­‌ها» معنا می­‌یابد. خانواده­‌های تصویر شده همواره دارای «عضوی غایب» هستند. بدون اغراق، در هیچ فیلمی «خانواده­‌ای کامل» و «به‌سامان» تصویر نمی­‌شود. «چهارراه استانبول»، «مصادره»، «جشن دلتنگی»، «لاتاری»، «امیر»، «دارکوب»، «اتاق تاریک»، «شعله­‌ور»، «عرق سرد» و ... نمونه­‌هایی از نمایش خانواده‌های پراکنده، غیرمنسجم و از هم‌پاشیده است. در جمع­‌بندی «تصویر خانواده» در فیلم­‌های فجر ۹۶، باید از تنشی دائمی سخن گفت که هیچ­‌گاه از نقطه «ناسازگاری» به «سازگاری» نمی­‌رسد. به عبارت دیگر، تنش خانواده­‌ها، نافرجام و بی­‌انتها است.

۳. زنان: با توجه به اهمیت موضوع زنان، در اغلب این فیلم‌ها، جایگاه و تصویر شخصیت زنان و دختران ذیل موضوع خانواده طرح نشده است. تصویر زنان در عموم فیلم­‌های جشنواره سی‌و‌ششم، تصویر افرادی پرخاشگر و عصبانی است. دختران نیز در چارچوب‌های مردسالارانه، قربانیِ «غرور، تعصب، کامیابی و جبران ناکامی مردان» تصویر شده‌‌اند. البته در سه فیلم «عرق سرد»، «کامیون» و «جاده قدیم»، تا حدودیِ «زنانِ موفقِ دارایِ آینده» قابل مشاهده هستند. به لحاظ پذیرش نقش، مفهوم «مادری» در زنان تصویر شده فیلم­‌ها بسیار کم­رنگ است. «ناتوانی در مدیریت خانواده و فرزندان»، «ضعف در برقراری ارتباط عاطفی و احساسی با اعضای خانواده» و «انفعال در پیش­برد داستان فیلم­‌ها» از جمله ویژگی‌های مادران تصویر شده در این فیلم‌ها است. 

۴. انسان: منظور از انسان، شخصیت­‌هایی هستند که مولفه­‌های قهرمان را ندارند بلکه به شخصیت‌های اصلی و فرعی فیلم‌ها اشاره دارد که «ابرقهرمان» نیستند. بر اساس این تعریف، در فیلم­‌های جشنواره سی‌و‌ششم انسانِ «راضی» و «خوشحال»، نادر است. عموم شخصیت­‌ها، «ناتوان در تعریف وضع موجود»، «ناتوان در پیدا کردن راه حل معقول» و «ناتوان در برقراری ارتباط سالم با خود و جامعه» هستند و به همین دلیل دائماً به پرخاشگری و به‌ویژه پرخاشگری کلامی روی می­‌آورند. به ندرت شاهد گفتگوی آرام و منطقی میان آنها هستیم. به عبارت دیگر، شخصیت­‌های فیلم­‌ها، هیچ یک انسانی «پذیرفتنی» نیستند که بتوانند تبدیل به «الگو» شوند؛ انسان‌های معقول و معمولی که ما به عنوان تماشاگران بتوانیم خود را در جایگاه آن‌ها بگذاریم. یعنی، انسانی که حداقل یک ارزش در او تبلور پیدا کرده باشد، قابل مشاهده نیست.

۵. تکنیک و تکنولوژی: در فیلم­‌های بخش مسابقه جشنواره ۹۶، به خصوص در ژانر دفاع مقدس شاهد حرکت به سمت «بهره­‌گیری از تکنولوژی» هستیم. موضوعی که می­‌تواند رویکردی متفاوت به سینمای ساده، صمیمی و انسانی ایران را موجب شود. «سینما» تکنیکی عمومی برای طرح مسائل انسانی است اما در فیلمی مثل «به وقت شام» گویی «مهارت­‌های تکنولوژیکی» جایگزین «حس­‌ها» می­‌شود و مادیت تصویر «مهابت» و ایجاد «حیرت» را جانشین پرداختن به عمق روابط انسانی می‌کند. در فیلم «به وقت شام»، دغدغه­‌های درونی شخصیت زنِ به داعش پیوسته، به اسکرین یک تبلت و تماشای یک کنسرت راک تقلیل می‌یابد، نمایش قدرت ایرانیان و خشونت داعش نیز محدود به جلوه­‌های ویژه می­‌شود و این به معنی تلاشی برای «عینی‌سازی همه حس­‌ها» است. همچنین نوع بهره­‌گیری از تکنولوژی در آثار سینمایی ایران، مخاطره صنعتی شدن افراطی و حتی «آمریکایی شدن» شیوه‌های بیان سینمایی را به‌شکل جدی مطرح می‌کند. در مجموع به دلیل تکیه زیاد به تکنولوژی، ممکن است برخی مفاهیم ارزشی مورد اغفال قرار گیرد و «تکنیک­‌ها» جایگزین «ارزش­‌ها و عواطف» شود. جشنواره سی‌و‌ششم نشان می‌دهد که گویا سیطره «ابزار» در سینمای ایران در حال بسط و گسترش روزافزون است.

۶. آینده، امید، و رویا: مجموع فیلم­‌های جشنواره فجر ۹۶ فاقد «رویا و فانتزی» هستند. در این فیلم­‌ها اغلب شاهد آسیب‌ها و مسائل اجتماعی هستیم که در سبک و سیاقی عریان و در قالب نوعی «رئالیسم بسیار تلخ، کور و بی­‌انتها» ارائه شده‌اند. در دل این رئالیسم خام، چندان آینده روشنی ترسیم نمی­‌شود. نبود «ما»یی که دارای وحدت هویت باشد و بتواند برای خود آینده روشنی را ایجاد کند، مولفه غالب فیلم­‌های جشنواره ۹۶ است. این فیلم‌ها فاقد «افق» هستند. «بی­‌آیندگی»، «ناامیدی» و «دنیای بدون فانتزی و رویا»، بر فیلم­‌های مشاهده شده در جشنواره ۹۶ چیره است.

۷. اخلاق و دین: مشاهده و بررسی فیلم­‌های جشنواره سی‌و‌ششم، نمایان­گر حضور اندک «مناسک و نمادهای دینی» است (هدف، تنها توصیف است و به معنای تاکید بر حضور مناسک دینی در آثار سینمایی نیست). دین پشتوانه اخلاق اجتماعی نیست و در استدلال­‌ها، نظام­‌های گفتمانی و... اساسا حضور دین دیده نمی­‌شود. «اغتشاش ارزشی» موجود در فیلم­‌ها به نحوی است که «ارزش مشخصی» برای «داوری» نداریم و تنها شاهد نوعی «عقل متوسط رایج/Common Sense» به عنوان یک نظام اخلاقی تصویب شده در سینما هستیم. به عنوان مثال در فیلم لاتاری، ایراد گرفتن «امیرعلی» از آرایش و پوشش «نوشین» و نیز تلاش امیرعلی برای انتقام­‌گیری، بدون پشتوانه دینی است. به عبارت دیگر، توجیه کننده رفتار و استدلال­‌ها نه نظام ارزشی دینی یا حتی نوعی اخلاق سکولار، بلکه تنها «عقل متوسط رایج» است.

۸. گسست نسلی: گسست نسلی، مفهومی تخصصی در علوم اجتماعی است که به شکل سطحی و کم‌عمقی در فیلم‌های جشنواره مطرح می‌شود و در آن گسست نسلی محدود به «تعارض پدر و مادرها» به عنوان «نسل گذشته» با «فرزندان» به عنوان «نسل آینده» بازنمایی می‌شوند. در فیلم­‌های فجر ۹۶، شاهد تمایزی میان «گسست نسلی» و «تفاوت نسلی» نیستیم و «تغییرات فرانسلی» نیز نادیده انگاشته می‌شود. این در حالی است که مطالعات تجربی جامعه‌شناختی حاکی از این است که در ایران شاهد گسست نسلی نیستیم بلکه در اینجا با «تفاوت نسلی» هستیم. اما در فیلم­‌های مورد بررسی، اولا تفاوت به گسست تعبیر شده است و ثانیا، وزن این تفاوت و تعارض نسلی بیش­تر از آن چیزی است که مطالعات تجربی مدعی آن هستند و ثالثا، گسست نسلی در ایران به گونه­‌ای تصویر شده ­است که گویی فقط جامعه ایران درگیر این مسئله است و این در حالی که است تفاوت نسلی امری طبیعی و نشان­گر تحرّک اجتماعی است. چنین برخورد سطحی با مسئله گسست نسلی را می‌توان در فیلم­‌هایی مثل لاتاری، چهارراه استانبول، به وقت شام، جشن دلتنگی و امیر مشاهده کرد که در همه آنها، از قضا، نسل قبل به دلیل گسست نسلی استیضاح می­‌شود.

۹. قانون: «قانون» در فیلم­‌های جشنواره سی‌و‌ششم، نه به عنوان «متن»، بلکه به عنوان موضوعی اغلب «در حاشیه» نمایش داده می­شود. قانون، «گره‌­گشا و حلال مشکلات» شخصیت‌های فیلم‌ها نیست. تنها در فیلم «جاده قدیم»، قانون صرفا محترم شمرده می‌شود و در فیلم «عرق سرد» تلاش‌ها معطوف به «تغییر یک قانون ناعادلانه» است. در سایر فیلم­‌ها به دلیل در حاشیه بودن قانون و یا ناکارآمدی آن، شخصیت‌های فیلم­‌ها، شخصاً به دنبال حل مشکلات می‌روند. چنین امری «انتقام‌گیری» و «خودسری» را با شخصیت‌ها همراه می‌کند. از آنجایی که این شخصیت‌ها اغلب شخصیت‌های اصلی یا قهرمانان فیلم‌‌های یادشده هستند، در غیاب الگوها و آرمان‌ها، انتقام‌گیری و خودسری به کُنش مرسوم و رایج در اغلب این فیلم‌ها بدل می‌شود.

۱۰. عقلانیت و پیشرفت: «پیشرفت» یکی از شعارهای اصلی دولت دوازدهم بوده است. در مجموع در فیلم­‌های بخش مسابقه جشنواره فجر ۹۶، غیاب رویا به غیاب الگوهایی «از» و «برای» پیشرفت بدل شده است. به همین دلیل، اساسا پرسشی از توسعه و پیشرفت در آنها مطرح نمی‌شود. به سازوکارها و مناسبات معطوف به توسعه و پیشرفت توجه چندانی نمی‌شود. این امر اساسا بیش از هر چیزی برآمده از «بی‌مساله»بودن فیلم‌های جشنواره فیلم فجر ۹۶ در مواجهه با اقتصاد-سیاسی ایران معاصر است. از قضا همین بی‌مساله‌بودن و عدم وجود نقادانه‌ی تحلیلی در این آثار است که در نهایت آنها را به جای طرح پرسش از عقلانیت و پیشرفت به غُرزدن‌های مداوم و پرخاشگری شخصیت‌ها سوق می‌دهد؛ شخصیت‌هایی که به جای راه‌حل و ارائه نقدهای همدلانه یا در دام شعارزدگی می‌افتد یا در نهایت با سیاست‌زدگی تام و تمام با مسائل در قالب هجو مواجه می‌شوند. به شکل عینی، در دل این چارچوب کلان است که نمایی از کارخانه، تولید کالا، پیشرفت صنعتی و علمی در این فیلم‌ها تقریبا غایبِ مطلق هستند. مکان وقوع داستان هیچ‌یک از فیلم‌های بخش مسابقه با تولید ارتباطی ندارد (جز فیلم مغزهای کوچک‌ زنگ‌زده که شاهد محل تولید موارد مخدر هستیم). جامعه تصویر شده در این فیلم­‌ها، جامعه­‌ای «ایستا، بدون پیشرفت، فاقد الگوهای عقلانی لازم برای نیل به آینده روشن» است.

۱۱. امنیت و آزادی: در فیلم­‌های بخش مسابقه جشنواره فجر ۹۶، مفهوم آزادی بیش از هر چیزی به «آزادی اجتماعی» محدود شده ­است. تقریباً در هیچ فیلمی موضوع «آزادی سیاسی» مطرح نمی­‌شود و اساسا موقعیتی که آزادی در آن معنا پیدا کند به مخاطب ارائه نمی‌شود. حوزه آزادی­‌های اجتماعی، همواره عواملی مانند «جبر اقتصادی»، «عرف»، «قانون» و مواردی از این دست مانع تحقق چنین نوعی از آزادی می‌شود. به عنوان مثال در فیلم لاتاری، جبر اقتصادی دنیای کوچک، ساده و امیدوار امیرعلی و نوشین را تخریب می­‌کند. در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده و دارکوب نیز محدودیت‌های اقتصادی بدون ارجاع به علل ساختاری آن برجسته هستند. در فیلم‌های جاده قدیم و همچنین عرق سرد عرف و قانون محدودیت‌هایی پیش روی شخصیت‌های اصلی داستان‌ها قرار می‌دهند.

۱۲. «ما»/هویت ملی: تصویر روشن و مشخصی از نوعی هویت متحد -البته نه به عنوان امری ایده­ آل و نه به عنوان امر فعلیت‌یافته در زندگی اکنون و روزمره شخصیت‌های اصلی فیلم‌ها- قابل مشاهده نیست. بنابراین تفاهمی درباره وضع موجود ارائه نمی‌شود. دقیقا بر همین اساس است که «فرار» در اشکال گوناگون آن (سفر، سیگار، مهاجرت، پناهندگی، و خشونت) به عنوان راه حل توسط شخصیت‌ها انتخاب می­‌شود. گویی در فیلم‌های ارائه شده در جشنواره سی‌و‌ششم الگویی جمعی برای مواجهه با مسائل و مشکلات وجود ندارد که با ارجاع به آن بتوان راه‌حل‌هایی از منظر جمعی و مورد قبول برای مخاطبان ارائه داد. فیلم‌ها چندان تلاشی نیز برای برساخت سینمایی چنین چارچوبی از خود ارائه نمی‌دهند. «عدم وجود نوعی تعلق ملی»، جلوه‌ای دیگر در غیاب چنین «ما»ی جمعی و ملّی است. به عنوان مثال در فیلم عرق سرد، قهرمان اصلی تیم ملی فوتسال ایران، به اصرار سرپرست تیم، پرچم ایران را بر دوش خود می‌­اندازد ولی به دنبال حضور در اسپانیا برای ادامه زندگی و فعالیت ورزشی خود است. در فیلم جشن دلتنگی و همچنی اطاق تاریک و امیر، آمال شخصیت‌‌های اصلی نه در چارچوب مرزهای ملّی که در مهاجرت، فرار از ایران، و در جایی ورای مرزهای ملی ترسیم می‌شود.

۱۳. آسیب­‌های اجتماعی: سینمای جشنواره سی‌و‌ششم، سینمای «جامعه آسیب‌­زده» است. آسیب‌های اجتماعی بیش از هر چیزی در مرکز روایت‌ها قرار دارند. اما در عین حال، راه‌ها و روش‌های مناسب، مقبول و اجتماعاً پذیرفته‌شده‌‌ای برای مواجهه با آسیب‌های اجتماعی به مخاطب ارائه نمی‌شود. آسیب­‌ها و مسائل اجتماعی بیش از هر چیزی به «اعتیاد» و «فقر و فحشاء» فرو کاسته شده است. عموما این طبقات اقتصادی پائین هستند که مبتلا به چنین آسیب‌هایی تصویر می‌شوند. در واقع، سینمای جشنواره سی‌وششم چندان توجهی به ارائه نگاهی جامع و انسانی به سایر ابعاد زندگی اشخاص گرفتار آسیب‌های اجتماعی از خود نشان نمی‌دهد و از این رو، در بیشتر مواردی که با موضوعی مربوط به آسیب‌های اجتماعی سروکار داریم روایت‌ها و درام‌ها به نوعی «سیاه‌نمایی» نزدیک‌تر می‌شود تا بازنمایی وضعیتی که امکان و توان‌های فردی و اجتماعی برای خروج از دایره چنین آسیب‌هایی به مخاطب ارائه شود. 

آقای روحانی، کدام دستاورد؟

مسئله قابل توجه در سخنان رئیس‌جمهور پیروزی‌ها و دستاوردهای دولت است. دولت تدبیر و امید چه دستاوردی داشته است که بتوان آن را در مدیوم فیلم و سریال به تصویر کشید؟ آیا صف‌های طولانی مرغ، رشد ۷ برابری نرخ ارز و رکورد دلار سی هزار تومانی، بیشترین تورم دو دهه اخیر ایران (سال ۹۹)، رکورد سقوط ارزش دلاری حقوق کارگران در ده سال اخیر و افزایش ۶۰۳ درصدی قیمت مسکن در تهران از ابتدای دولت یازدهم دستاورد است؟ دقیقا منظور رئیس‌جمهور از دستاوردهای دولت چیست تا هنرمندان و سلبریتی‌هایی که برای رای آوردن او در سال ۹۶ سنگ تمام گذاشتند سریعا نسبت به تولید فیلم و سریال در این باره اقدام کنند.

علاوه‌بر این، مگر رئیس‌جمهور دستگیری جاسوس‌ها که با نفوذ در نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر سعی در به‌خطر انداختن منافع ملی را داشتند دستاورد نمی‌داند که می‌گوید بروید درباره دستاوردها فیلم بسازید؟! اتفاقا حسن روحانی باید قدردان صداو‌سیما باشد که اقتدار و اشراف اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان (عج) را به‌تصویر کشیده است؛ آن هم در شرایطی که بازوهای رسانه‌ای دشمنان با تمام توان خود در حال مخدوش کردن وجهه نیروهای اطلاعاتی کشور هستند.

از طرفی دیگر مخاطب سخنان رئیس‌جمهور جز خودش و مدیران فرهنگی او چه کسی است؟ مگر غیر از این است که وزارت ارشاد به‌عنوان متولی اصلی حوزه فرهنگ و هنر با ابزار سیاست‌گذاری می‌تواند به تولیدات هنری جهت‌ بدهد؟ ره‌آورد سیاست‌های فرهنگی دولت روحانی در طول هفت ساله گذشته مگر غیر از آن چیزی است که در گزارش مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری آمده است؟! در پایان بهتر است به حسن روحانی متذکر شد که دیگر زنگ انشا تمام شده و اکنون زنگ حساب و کتاب فرا رسیده است.

رسانه

581 نمایش

نظر دادن