تاریخ انتشار: یکشنبه, 22 تیر 1399 ساعت 10:01

موج سواری بر حقوق زنان از کجا نشأت می‌گیرد؟

آنهایی که مسائل حقوقی در عرصه زنان به دغدغه جامعه تبدیل می کنند، هدفی جز انحراف افکار عمومی ندارند لذا ابتدا با طرح مسئله و دغدغه‌سازی آن، یک مسئله دسته چندم را در سطر امور می‌آورند و با اولویت‌سازی در پی همان هوچی گری‌هایی که عرض شد جایگاهش را بالا می‌برند و فکر و هزینه و زمان جامعه را معطوف آن می‌کنند تا بلکه کم کاریهایشان در عرصه‌های دیگر به چشم نیاید.

به گزارش آخرین نیوز، اگر بررسی میدانی و اجتماعی در میان افراد جامعه انجام دهیم به این مهم پی خواهیم برد که 99 درصد مردم اول از همه نگران درآمدها و هزینه‌ها هستند، طبق گفته کارشناسان چون درآمد افراد به ریال و هزینه‌هایشان به دلار است و دلار، سکه و طلا هم این روزها ساعت می‌زند، مردم در انبوهی از دغدغه‌های فکری و اقتصادی گیر کرده‌اند. حالا عده‌ای در این میان دغدغه‌هایی را مطرح و آن را اولویت‌سازی می‌کنند که شاید در درجه هزارم هم به لحاظ دغدغه‌های فکری و خواسته مردم نگنجد.

نسخه سوخته ورود بانوان به استادیوم

یکی از این موارد، نسخه سوخته ورود بانوان به استادیوم‌های ورزشی و دیگری دوچرخه‌سواری بانوان در کوچه و خیابان است در حالیکه اگر از بانوان نظر سنجی کنید خواهیم دید این دغدغه شاید مربوط به نهایتا 2 درصد از بانوان جامعه باشد آن هم بانوانی که آنقدر به لحاظ مالی تامین هستند که دیگر دغدغه‌ای برای مشکلات مالی و اقتصادی و معیشتی ندارند.‌

اما چرا این مسئله مطرح شده بود؟ طراحان آن چه کسانی هستند و هدفشان از طرح آن چیست؟ سوالاتی است که قصد داریم در ادامه این نوشتار  به تحلیل آن بپردازیم. نخست به سراغ طراحان این فضاسازی‌ها می‌رویم و هدفی که در پشت طرح آن نهفته دارند! سایت‌های ضد انقلاب و دلسوزان همیشه در صحنه آن‌ور آبی نخستین طراحان این ماجرا هستند؛ طراحانی که اهداف خاصی از طرح چنین مباحثی دارند. اگر نگاهی واقع بینانه به این مسئله داشته باشیم در خواهیم یافت وطن فروشانی که آن‌ور آب با پول دشمنان نظام و ملت ایران در حال نمایش‌های عوام فریبانه هستند دلشان به حال ما و بانوانمان نسوخته که حالا می‌آیند مسئله حجاب و حقوق زنان و در پی آن دوچرخه سواری و ورود به استادیوم را بُلد می‌کنند بلکه اهداف شومی همچون تهییج احساسات بانوان به نفع اهداف شوم خود و راه اندازی شوهایی تبلیغاتی چون چهارشنبه‌های سفید در ذهن دارند تا بلکه بتوانند کشور را دچار مشکلات داخلی کنند.

از تهییج احساسات تا شوهای تبلیغاتی

این شوهای تبلیغاتی و این تهییج احساسات در حالی از سوی ضد انقلاب و در ظاهر دلسوزان حقوق بانوان انجام می‌شود که انقلاب اسلامی جایگاه رفیع و والایی برای بانوان دارد و در مقابل غرب سال‌هاست دست از نگاه ابزاری خود به زنان بر نمی‌دارد و این مهم وقتی بیشتر لو می‌رود که حتی بازیگران زن مطرح هالیوودی هم نسبت به آن گلایه می‌کنند و از سوء استفاده‌هایی که از بانوان در غرب می‌شود، ابراز ناراحتی کرده و کمپین‌هایی برای مبارزه با این نگاه ابزاری به زن تشکیل می‌دهند تا جاییکه اخیرا قانونی در آلمان مصوب می‌شود که عکاسانی که به حریم بانوان تجاوز می‌کنند را محکوم می‌کند. باید گفت تصویب چنین قوانینی در حالی روی می‌دهد که 4 دهه قبل با پیروزی انقلاب اسلامی بدون تصویب قانون خاصی این حریم و کرامت برای بانوان ایرانی مهیا شد.

حالا ضد انقلاب که دست نشانده مستقیم مستکبران و دشمنان ایران اسلامی هستند برای آنکه به اهداف شوم اربابان خود که تزلزل جامعه اسلامی در پی به فساد کشاندن زن ایرانی است، برسند چنین مباحثی را در بوق و کرنا می‌کنند که زن ایرانی اجازه ورود به استادیوم را ندارد اما از خطرات و آسیب‌های روانی و اجتماعی و فرهنگی این امر نمی‌گویند. یا حجاب را نشانه می‌روند ولی از تضییع حقوق زنان غربی و آسیب های روانی‌شان در نتیجه نگاه‌های ابزاری و عدم حفظ کرامت انسانی زنان نمی‌گویند.

هوچی گری برای انحراف افکار عمومی

دسته دومی که این روزها با هوچی گری دست به طرح چنین مباحثی می‌زنند و دوچرخه سواری بانوان ورفتن به استادیوم را جزو دغدغه بانوی ایرانی بر می‌شمارند جناح موسوم به اصلاح طلب در کشور هستند.  این افراد در حالی دم از حقوق بانوان می‌زنند که در این سال‌های اخیر که دولت و مجلس در اختیارشان بوده نتوانسته اند آنچه از بیمه، حقوق زنان، شرایط کاری و رفاهی است برایشان مهیا کنند.

اگر نگاه دقیق‌تری به کارنامه اصلاح طلبان مدعی حقوق زنان در کشور داشته باشیم در خواهیم یافت مهمترین نقطه ضعف دولت اصلاح طلب در این 7 سال اقتصاد بوده است امری که نه در بدنه دولت و نه در بطن جامعه قادر به اصلاح و سر و سامان دادن به آن نبوده‌اند و امروز وضعیت اقتصاد کشور به این نقطه رسیده که سکه از مرز 10 تومان بگذرد و دلار به 23 هزار تومان برسد و درآمد یک کارگر حتی کفاف نصف ماهش را نکند! حالا بانویی که مادر خانواده‌ای است که نان آورش کارگر است و باید نگران معیشت خود و فرزندانش باشد کجا فکرش حتی به دیدن یک بازی فوتبال می‌رسد که بخواهد رفتن به استادیوم دغدغه فکری و ذهنیش شود.

در تحلیل این مهم باید گفت این طیف چیزی در چنته ندارند و شکست مفتضحانه‌اشان در عرصه سیاست، اقتصاد و حتی روابط بین الملل سبب شده به هر عاملی برای منحرف ساختن افکار عمومی چنگ بیاندازند وگرنه مگر دوچرخه سواری دغدغه چند درصد بانوان ایرانی است؟ آن هم بانوانی که با بیکاری، مشکلات مالی و معیشتی و اجاره خانه‌های نجومی و گرانی‌های افسارگسیخته مواجه هستند و هر روز هم با مشکلات بیشتری در نتیجه این عوامل مواجه می‌شوند. مگر می‌شود یک خانواده را از هم جدا دانست و مثلا گفت پدر خانواده با مشکلات مالی مواجه است چرا که درآمد ریالیش کفاف هزینه‌های دلاریش را نمی‌کند و مادر خانواده و دخترشان در فکر دوچرخه سواری و تماشای فوتبال از نمای نزدیک هستند!

تیری که به هدف نمی‌خورد

آنهایی که چنین مباحثی را دغدغه جامعه می‌کنند هدفی جز انحراف افکار عمومی ندارند لذا ابتدا با طرح مسئله و دغدغه‌سازی آن، یک مسئله دسته چندم را در سطر امور می‌آورند و با اولویت‌سازی در پی همان هوچی گری‌هایی که عرض شد جایگاهش را بالا می‌برند و فکر و هزینه و زمان جامعه را معطوف آن می‌کنند تا بلکه کم کاریهایشان در عرصه‌های دیگر به چشم نیاید و مثلا بگویند ما دغدغه بانوی ایرانی و حقوق تضییع شده اش را داریم! غافل از آنکه تیرشان به هدف نمی‌خورد چرا که بیشتر زیر سوال می‌روند که شما که اینهمه دغدغه دارید برای اینکه زنان به استادیوم بروند، چرا دغدغه‌ای برای بیمه و مشکلات اقتصادی و شرایط رفاهی بانوان که در پی اقتصاد متزلزل دست ساخته خود، هر روز بیشتر تضییع می‌شود، ندارید؟

دولت سال پایانی عمر خود را می‌گذراند در حالیکه کم کاری‌های بسیاری در عرصه‌های مختلف و از همه مهمتر اقتصاد دارد و چه چیزی بهتر از انحراف افکار از این کم کاری‌ها آن هم با اولویت‌سازی های واهی و نمایشی که مثلا فلان بانوی غرق در امکانات رفاهی از اینکه نمی‌تواند در خیابان دوچرخه سواری کند، ناراحت است و حالا ما بیاییم آنچه دغدغه نیست را دغدغه کنیم تا مردم کم کاری‌ها و خرابکاری‌هایمان را کنار بگذارند و فکرشان معطوف شود به اینکه در این مورد حقوق بانوان زیر سوال رفته است. هر چند اصل ماجرای دوچرخه سواری چیز دیگری است و باید از منظر دیگری به آن پرداخته شود اما اینکه ملعبه سیاست بازی های برخی از سیاسیون برای شوهای سیاسی شود هم جایگاه والای بانوان در جامعه اسلامی را زیر سوال می‌برد و هم این اولویت چندم را در جای اولویت‌های نخست جامعه بانوان می‌نشاند.

اما یک سوی دیگر ماجرا این است که همین طیفی که امروز دم از حقوق بانوان و دغدغه ورود آنها به استادیوم ورزشی و دوچرخه سواری بانوان می زنند در روزگاری نه چندان دور برای آنکه خودی نشان دهند مخالف آن بودند. تاجاییکه اوایل روی کار آمدن دولت نهم، وقتی رئیس‌جمهور به رئیس سازمان تربیت بدنی دستور داد تا زمینه‌های ورود زنان به استادیوم‌های فوتبال را فراهم کند، برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب و چهره‌های این جریان سیاسی، ساز مخالف کوک کردند! چنانچه جمیله کدیور، فعال سیاسی اصلاح‌طلب که در آن زمان، نماینده مجلس بود در مصاحبه‌ای با ایسنا در ۱۵ اردیبهشت 85 گفته است: « معلوم نشد منظور از طرح این موضوع در این مقطع زمانی که اولاً مملکت در عرصه داخلی و بین‌المللی با مشکلات عدیده مواجه است و ثانیاً اگر قرار بر اولویت بخشی به خواست‌های زنان بود و توجه به حقوق تضییع شده آنان، اصولاً این مسئله در رده‌های پایین جدول خواسته‌های آنان قرار می‌گرفت، چه‌ بوده است.»

بهره سخن

باید عنوان کرد یکی از آفت‌هایی که جامعه را مورد تهدید قرار می دهد این است که مسائل تبدیل به ابرازهایی برای مناقشات سیاسی و کشمکش‌های رسانه‌ای شود؛ این امر نه تنها  اثرات مخربی بر جامعه می گذارد و افکار عمومی را از اولویت‌ها دور می‌سازد  بلکه به لاینحل ماندن همان مسائل هم دامن می‌زند. حالا دوچرخه سواری بانوان و استادیوم رفتن آنها به جای اولویت های دیگر در سر لیست قرار گرفته و هر چند می‌توان تا حدودی حدس زد انحراف افکار از کم کاری‌های صورت گرفته حتی در مورد حقوق بانوان و مهمتر از همه پوشاندن ضعف دولت اصلاح طلب در سر و سامان دادن اقتصاد مهمترین آن باشد اما نباید فراموش کرد«حقوق بانوان جایی برای موج سواری‌های سیاسی نیست!»

منبع: راهبرد معاصر

2384 نمایش

نظر دادن