تاریخ انتشار: یکشنبه, 24 تیر 1397 ساعت 13:30

از پویول تا مائده، جنجال‌های ناتمام صداوسیما

چطور ملی نباشیم؟ این بی شک می تواند سرفصلی آموزشی باشد برای مدیران رسانه ملی. برای آنها که گاه با تصمیم‌هایی ناگهانی کاری می‌کنند هجمه‌ای سراسری علیه‌شان راه بیفتد و بعد کاسه چه کنم دست بگیرند تا شاید هر طور هست این حجم وسیع انتقادات را بخوابانند.

 خبرآنلاین: فقط در بازه یک ماهه جام‌جهانی کافی است نگاهی بیاندازیم به رخدادهایی که سبب شده تا رسانه ملی با هجمه منتقدان روبرو شود. ماهی که برای جذب مخاطب و البته جذب اسپانسر برای برنامه های فوتبالی‌شان، هزینه ای چند میلیون دلاری متقبل شده و حق پخش بازی ها را از شبکه بین اسپرت خریده بودند. کاری که البته حتی عربستانی ها انجامش نداده بودند و حالا فیفا از آنها شکایتی سفت و سخت کرده است و احتمال اعمال محرومیت برای‌شان منتفی نیست.

در همین یک ماه فقط دفعاتی که انگشت اتهام به سوی رسانه ملی گرفته شده را بیایید مرور کنیم. جایی که همه انتظار داشتند سیمای‌شان نبض ۸۰ میلیون نفر باشد اما گاه با تصمیمات سلبی انگار رسانه‌ای مخصوص برای اقلیت تندرو در یکی از جناح‌های سیاسی بوده است.

خالکوبی‌های آقای پویول!
همه چیز از جام جهانی شروع شد. برنامه ویژه جام جهانی بیست هجده عادل فردوسی پور قرار بود گل برنامه‌های مشارکتی تاریخ رسانه ملی باشد. برنامه ای که برایش فردوسی پور و دوستان می توانند پای بزرگان فوتبال دنیا را به تهران بکشانند. سه گروه اسپانسر حاضر در برنامه این امکان را در اختیارشان می گذاشت تا مشکل پرداخت به مهمانان را نداشته باشند. آنها اتوئوی سرشناس را به ایران آوردند و بعد نوبت سمبل فوتبال اسپانیا بود که راهی تهران شود. کارلوس پویول به تهران هم رسید اما ناگهان ورودش به استودیو ممنوع شد.

همه شگفت‌زده بودند اما در نهایت مدیران سیما ضرر و زیان این کنسلی را دادند. فردوسی پور سه ساعتی قهر بود و روی آنتن نرفت اما دستور نهایی این بود که پویول روی آنتن نباشد.

ایرادها خنده دار بود. بحث موی بلند و خالکوبی ها که خود پویول در بازگشت از ایران گفت، تبدیل شد به سوژه ای جهانی. کار به جایی رسید که در همه شبکه های اجتماعی هجمه‌ای علیه رسانه ملی به راه افتاد که حالا متهم بود به رفتارهای میلی. آنها پس از این بلوا بیانیه دادند که دلیل‌شان عدم هماهنگی عادل با مقامات بالادستی بوده و اینکه نباید پول کشور هدر برود!

حتی ناتان قبادی که مسئول هماهنگی این مهمانان خارجی بود را آوردند تا توضیح دهد پویول با دلخوری از ایران نرفته. البته او و چند مهمان دیگری که کلا نیامدند چون قرارداد داشتند، غرامت های‌شان را گرفتند و حق داشتند با دلخوری نرفته باشند، فقط با حالتی از شوک و ناباوری و البته شاید کمی خنده ناشی از این همه ندانم کاری طرف ایرانی پول های‌شان را گرفتند!

خانم هنرپیشه شما را چه به فوتبال؟!
آی پی تی وی آیو برای جام جهانی خیلی هزینه کرده بود. آنها می خواستند دیده شوند. از معاونت فضای مجازی رسانه ملی هم که خودش دقیقا محدوده خط قرمزهایش خیلی معلوم نیست، مجوز اجرای برنامه فوتبالی‌شان توسط آزاده صمدی را گرفته بودند. دو سه روزی این برنامه با اجرای او پخش شد اما تازه انگار فهمیدندچه خبر است. انتقادها از سوی گروههای فشار دارای اهمیت برای مدیران سیما آغاز شد.

آنها یکباره دستور ممنوعیت پخش برنامه را دادند. درحالی که کشور در تب و تاب قیمت دلار و بازار به هم ریخته بود، وقتی برای پخش بازی ها به صورت خانوادگی در استادیوم آزادی مانع‌تراشی می کردند، باز یک تصمیم تند از سوی مدیران رسانه ملی آنها را سیبل و سوژه کرد. دوباره روز از نو شد و روزی از نو. اقلا دو روزی باز آنها متهم بودند به برخورد میلی و کسی از ملی بودن‌شان نمی گفت.

ممنوع التصویر است؟
تب فوتبال داغ بود. تیم ملی داشت خوش می درخشید . مردم شاد بودند و در آن شلوغی کلی هم مجری و گزارشگر آمده بود از آن سوی آب!

حمید استیلی مصاحبه کرده بود با من و تو . او گفته بود نمی توانستم رفتار دیگری داشته باشم. این کارش کلی حاشیه به همراه داشت. حمید در روسیه بود اما برنامه عادل و جواد خیابانی کلامی با او حرف نزدند. زننده گل قرن جام جهانی برای ایران انگار ممنوع التصویر بود. او اما در برگشت به یک برنامه تلویزیونی در شبکه ۵ هم رفت و دقایقی تصاویرش پخش شد. بعد از این اما شهرداری نازی آباد می خواست مراسم تجلیلی بگیرد از قهرمانان منطقه اش. استیلی هم دعوت بوده اما انگار گفته بودند او ممنوع التصویر است. این خبر مثل بمب ترکید.

محمد حسین رنجبران مدیر روابط عمومی رسانه ملی به شدت شاکی بود. او این خبر و از اساس چنین برنامه ای را تکذیب می کرد. ولی استیلی اصرار داشت حتی در روسیه برای مصاحبه با میثاقی هم این اجازه را پیدا نکرده است!

زنگ زدند و گفتند از آب خوزستان نگو!
یکی از اتفاقات تکان دهنده، افشاگری جواد نکونام بود علیه رسانه ملی. جواد مهمان بیست هجده عادل بود، درست در روزهای بی آبی آبادان. کاپیتان نکو می‌خواست از تشنگی خوزستان بگوید و یک بخشی از حرف هایش را زد اما عادل وسط حرفش پرید.بعد از برنامه نکو افشا کرد که به فردوسی پور زنگ زده بودند و هشدار دادند حرفی درباره آب خوزستان زده نشود. مشخص بود فردوسی پور هم سخت زیر فشار است و به او گفته اند حق حرف زدن ندارد. تغییرات در مدیریت شبکه و تندتر شدن دیدگاه مدیران رسانه ملی به طور مستقیم روی کار مجریانی مثل عادل هم اثر گذاشته است. مدیران تلویزیون برای نشان دادن تغییر شرایط، در دو روزی که او برنامه نداشت، به میل اسپانسر مشترک، برنامه شبکه ورزش را روی آنتن شبکه سه بردند!

مشکل آب نه؛ فقط از نان بگو!
درست در میان مشکلات بی آبی مردم خوزستان، رسانه ملی که با برنامه هایی مثل به وقت جام وسط بحث فوتبال،سوژه شده بود، شروع کرد به پخش مستندی که سعی داشت همه مشکلات اقتصادی و مشکلات کشور را گردن دولت بیاندازد. مستند روایت مردم ، درحالی که تلویزیون کلامی درباره بی آبی خوزستان نمی گفت، با اجرای سردار حسین یکتا از چهره های سرشناس جبهه پایداری و مدیر موسسه خاتم الاوصیا که بودجه چشمگیر فرهنگی دارد و در حقیقت هزینه های شبکه افق و موسسه اوج را تامین می کند و بودجه ای در اختیار دارند در سال که کم از بودجه یارانه یک ماهه مردم ندارد، به سوژه ای برای اوج گیری انتقادات بدل شد. باز رسانه ملی بخشی رفتار کرده بود. شده بود زبان یک جناح خاص!


چرا از لس آنجلسی ها خواندی؟
توقیف برنامه زابی واکا با اجرای علی انصاریان یکی از شاهکارهای دیگر رسانه ملی بود. تلویزیون که یکبار اجرای آزاده صمدی را متوقف کرده بود، این بار شوخی های علی انصاریان را بر نتابید. انصاریان با آهنگ های خواننده های لس آنجلسی شوخی می کرد.

مدیران رسانه ملی می گفتند ۱۴۰بار به انصاریان تذکر داده شده اما حامد جوادزاده تهیه کننده برنامه می گفت: «اصلا دلیل این همه سختگیری را متوجه نمی شویم. علی مگر چه کاری می کند که خط قرمز باشد؟ اگر این جرم باشد پس چطور اوج در سریال پایتخت ابرام تاتلیس پخش می کرد؟»

ولی رسانه ملی برایش فرق است بین زابی واکا و پایتخت و انصاریان و برنامه اش توقیف شدند تا باز موجی به پا شود.

برقصد؟
بی تردید بدترین تصمیم یک ماهه اخیر رسانه ملی پخش مستند بی راهه بوده است. تصویر اشک های مائده هژبری بلوایی به پا کرد برای رسانه ملی. اشک های این دختر بچه کاری کرد که حتی حامیان همیشگی رسانه ملی هم به آنها بتازند. کمپینی راه افتاد علیه‌شان. خیلی از روحانیون انتقاد کردند و حتی کیهان هم از آنها انتقاد داشت. رنجبران سخنگوی رسانه ملی گناه را انداخت گردن دیگران و جالب تر اینکه هر دو ارگان دیگر این مسئله را تکذیب کردند. رفتار رسانه ملی سبب شد جو تندی علیه‌شان شکل بگیرد و بیشتر این رسانه متهم شود به رفتارهای غیر ملی و برخوردهای میلی.

همه این اتفاقات فقط در یک ماهه اخیر رخ داده بود. به نظرتان در چنین شرایطی این رسانه را نمی توان مرجعی برای یک ترم درسی دانست؟ چطور کاری کنیم که محبوبیت ملی‌مان فرو بریزد!

819 نمایش

نظر دادن