تاریخ انتشار: پنج شنبه, 02 دی 1395 ساعت 09:16

ابراهیم یزدی: باید حرف آمریکایی ها را بشنوم تا قضاوت کنم در برجام بدعهدی شده است یا نه

خبرگزاری فارس پیش از عزیمت دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه اسبق و دبیرکل نهضت آزادی ایران، به آمریکا، با او گفت‌وگوی مفصلی انجام داده است.

یزدی در این گفت‌وگو به سؤالاتی درباره ماجرای سفر مک‌فارلین به ایران و نیز موضوعات روز از‌جمله برجام و تحریم‌های آمریکا علیه ایران پاسخ داده که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید:

‌ روایت شما از ماجرای مک‌فارلین و سفر هیأت آمریکایی به ایران در سال ۶۵ چیست؟
من اطلاعات زیادی درباره آن قضیه ندارم؛ اما آمدن مک‌فارلین به ایران را یک حرکت از جانب آمریکا برای حل‌کردن مسائلش با ایران می‌دانم.
من کتاب «تاور» را به زبان انگلیسی خواندم و از جاهای دیگری هم اطلاعات جمع‌آوری کردم. آمریکایی‌ها وقتی متوجه شدند، فهمیدند که ایران به موشک‌های تاو احتیاج دارد. این موشک‌های ضدتانک از رده خارج شده بود؛ ولی اسرائیل آنها را در انبارهایش داشت و قیمت هر موشک هم ١٢ هزار دلار بود. وقتی موشک‌های خودش تمام می‌شود، به سراغ آمریکا می‌رود و از آمریکا این موشک‌ها را می‌خرد. آمریکایی‌ها حتی در تمرینات نظامی هم از این موشک استفاده نمی‌کردند و فقط در انبارهای‌شان مانده بود. آنها متوجه می‌شوند که اسرائیل این موشک‌ها را به قیمت دو هزار دلار می‌خرد و ١٢ هزار دلار می‌فروشد. آمریکایی‌ها کانالی می‌زنند و به ایران می‌گویند از طریق عربستان این کار را انجام بده. بوش پدر که در آن زمان معاون رئیس‌جمهوری بود، به اسرائیل می‌رود. نخست‌وزیر اسرائیل اعتراض می‌کند و می‌گوید من به واشنگتن می‌آیم و بدون حضور هر کسی می‌خواهم با خود رئیس‌جمهوری سر این قضیه حرف بزنم. جنگ بالا می‌گیرد و اسرائیلی‌ها قضیه مک‌فارلین را لو می‌دهند. آقای قربانی‌فر از افسران ساواک بود که بعد از انقلاب، با موساد کار می‌کرد. زمان جنگ نامه‌ای می‌نویسد که من یک افسر میهن‌پرست ایرانی هستم و می‌خواهم در این جنگ به ایران کمک بکنم و با بازار فروش اسلحه هم در تماس هستم و امکاناتی دارم. اگر شما اسلحه می‌خواهید، بگویید من به خاطر ایران می‌خرم و می‌فرستم.
او سلاح‌های خریداری‌شده را در تبریز تحویل می‌داده و همان‌جا پولش را نقد می‌گرفته است. در یک نوبت که ٨٠ فروند موشک هارپون به ایران تحویل می‌دهد، یکی از آنها را به بندرعباس می‌برند و امتحان می‌کنند؛ ولی بعد متوجه می‌شوند که روی همه آنها نوشته شده است «ساخته‌شده در اسرائیل».
ایران نمی‌پذیرد و پولش را هم نمی‌دهد و می‌گوید اینها را ببرید. قربانی‌فر می‌گوید من برای خرید این موشک‌ها باید ١۵ میلیون دلار به اسرائیل می‌دادم، برای این کار از یک تاجر سعودی ١۵ میلیون دلار گرفته‌ام که سه ماه بعد ١٨ میلیون دلار به او برگردانم؛ اما وقتی ایران این پول را به او نمی‌دهد، معطل می‌ماند؛ در نتیجه یک نامه می‌نویسد به آیت‌الله منتظری. قربانی‌فر در آن نامه جریان سفر مک‌فارلین به ایران را می‌نویسد.
روزنامه الشراع لبنان خبر را فاش می‌کند و تازه آمریکایی‌ها می‌فهمند که دولت ریگان در حال انجام چه کارهایی است که بعد از آن کار بالا می‌گیرد و ماجرا به کنگره کشیده می‌شود و کمیسیون تاور تشکیل می‌شود.
‌ تحلیل شما به‌عنوان یک دیپلمات قدیمی و سیاست‌مدار از ماجرای مک‌فارلین چیست؟
سفر دیپلمات‌ها در روابط دیپلماتیک -خواه دیپلمات‌های رسمی یا افرادی که در برهه‌ای خاص به آنها وظایفی محول می‌شود- بسیار عادی است. در روابط ایران و آمریکا هم سفر «مک‌فارلین» (مشاور امنیت ملی وقت آمریکا) به همین شکل است و موضوع خاص و خارق‌العاده‌ای نبود؛ اما پنهان‌کردن و مخفی‌نگه‌داشتن آن مسئله است؛ یعنی اگر یک فرد علاقه‌مند و سیاسی مسائل را زیر نظر بگیرد و ببیند یکی به نام آقای مک‌فارلین به ایران آمده؛ اما آقایان آن را مخفی نگه داشتند، این سؤال در ذهنش به وجود می‌آید که آیا سفرها و ملاقات‌‌های دیگری هم وجود داشته که هنوز مخفی مانده است؟ اگر آمدن مک‌فارلین به ایران مخفی نگه داشته شده، آیا رفتن کسانی از ایران به آمریکا در سطح مک‌فارلین وجود نداشته که مخفی نگه داشته شده باشد؟ اینها نکاتی است که در ماجرای مک‌فارلین به ذهن می‌رسد.
‌ اساسا طبق ادعای مسئولان وقت در آن دوران، آمدن مک‌فارلین می‌توانست بدون هماهنگی صورت بگیرد؟
به‌هیچ‌وجه امکان نداشت.
‌ یعنی اینکه آقای هاشمی می‌گوید ما نمی‌دانستیم در هواپیما مشاور امنیت ملی آمریکا حضور داشت، اشتباه است؟
اینها توجیهات است. فکر نمی‌کنم خودشان هم باورشان شود. نمی‌شود کسی با چنین سطحی بدون تضمین و اطلاع در کشوری که روابط خوبی با آن ندارد، حضور یابد.
‌ آقای دکتر! کلید مذاکرات مک‌فارلین در ایران زده شده یا آمریکا؟
هر دو طرف مایل بودند و کلید به وسیله هر دو کشور زده شد. آقای هاشمی مصر بود روابط خود با آمریکا را نرمالیزه کند؛ البته این را بگویم که نفس مذاکره به معنای سازش نیست و ما از این امر استقبال می‌کنیم.
 با توجه به رفت‌وآمدی که در بیت آقای منتظری داشتید، چه اندازه شناخت از سیدمهدی هاشمی داشتید؟ آن طور که گفته شده، سیدمهدی روابط را فاش کرد؟
درباره اینکه سیدمهدی هاشمی این روابط را فاش کرد، تردیدی جدی دارم. من از آقای منتظری پرسیدم که گفت: «نه، چنین نیست». به ایشان گفتم: «در بیرون می‌گویند سیدمهدی روابط را فاش کرد». ایشان گفتند: «نه، اصلا او در جریان نبود».
 در اعترافات خود سیدمهدی وجود دارد که از طریق آقای امیدینجف‌آبادی نامه محرمانه‌ای را گرفته و بعد ترجیح داده به الشراع لبنان بدهد.
برادر سیدمهدی (هادی) جزء محارم آقای منتظری بوده و او از این روابط مطلع شد و مهدی هاشمی هم از طریق برادرش اطلاع یافت و بعد به الشراع داده بود.
 دلیل این افشاگری از نظر شما چه بوده است؟
در آن زمان که نامه را به الشراع دادند قرار نبود مذاکرات مخفی بماند. آقای منتظری هم خبر را به سیدمهدی نداده که این خبر برای خودت باشد. سیدمهدی هم آدمی بوده که ذاتا علاقه داشته به مطبوعات بگوید من از همه‌چیز خبر دارم.
 دو سال از ماجرای برجام می‌گذرد و ایران بدعهدی‌های بسیاری از آمریکا دید، در صورتی که ایران تمام پیش‌شرط‌‌های برجام را عملی کرد.
در چه ماجرایی بدعهدی کردند؟
 درباره رفع تحریم‌ها بدعهدی کردند
اگر من بخواهم قضاوت کنم باید توضیحات آمریکایی‌ها را هم داشته باشم، زمانی ما به‌عنوان یک ایرانی که دل در گرو این مسائل داریم قضاوت می‌کنیم که آن‌وقت فرمایش شما درست است، ولی اگر بخواهیم قضاوت کنیم چه کسی بدعهدی کرده من نمی‌دانم باید ببینیم آمریکایی‌ها چه جوابی می‌دهند.من دقیقا نمی‌دانم آمریکا چه بدعهدی‌ای کرده است. نمی‌خواهم از آمریکا دفاع کنم، اما در ارزیابی روابط باید واقع‌بین باشیم.

880 نمایش

نظر دادن