او متولد ۱۳۵۴، دانشآموخته رشته نقاشی در مقطع کارشناسی و رشته کارگردانی پویانمایی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه تربیت مدرس تهران است. از سال ۱۳۸۲ فعالیت خود را در زمینه تولید پویانمایی آغاز کرد. از مهمترین آثار او میتوان به فیلمهای «صندلیها»، «هیچ»، «لبخند مترسک» و مجموعه دوبعدی «قصه پنج انگشت» اشاره کرد. یثربی در پروژه (۲۰۱۱) Dog jam Guard به کارگردانی بیل پلیمپتون (Bill Plympton) هم بهعنوان انیماتور حضور داشته است. این روزها کارگردانی کلیپهای انیمیشن رضا یزدانی را در دست تولید دارد. او که در هشتمین جشنواره پویانمایی جزو هیات داوران بود، برگزاری این جشنواره را مهمترین گام برای بقای انیمیشن میداند. به اعتقاد او، اگر ارگانهای دولتی از انیمیشن حمایت نکنند، به سمت نابودی میرویم درحالی که ایران با پیشینهای که در این زمینه دارد و به دلیل ادبیات غنی به راحتی میتواند آثاری در سطح جهان ارایه کند. او همچنین از اینکه آثار تولیدشده جنبه کمی دارند و کیفیت در آنها نادیده گرفته میشود، گله میکند و میگوید انیمیشنهای ساخته شده به جای داشتن روحی ایرانی، نزدیک به کارهای اروپایی هستند.
چطور شد انیمیشن را انتخاب کردید؟
من فارغالتحصیل رشته نقاشی هستم اما از همان زمان به کاریکاتور، طنز و فضاهایی که متفاوتتر از نقاشی بود، علاقه داشتم.
آن موقع رشته انیمیشن نبود؟
دانشکده صداوسیما این رشته را تدریس میکرد منتها هر دو سال یکبار دانشجو میپذیرفت اما من به نقاشی خیلی علاقه داشتم و به صورت حرفهای وارد رشته انیمیشن نشده بودم. دو سال بعد از فارغالتحصیلی با شرکت «رسانهای فرد» آشنا شدم و هیچ اطلاعاتی از انیمیشن بهخصوص بخش دوبعدی نداشتم. به کلاسهای تریدیمکس میرفتم و برایم جالب بود که ساخت انیمیشن کامپیوتری چگونه است. من در طراحی و اتودهای دستی، قوی بودم و یکی از دوستانی که بعدا شرکت جداگانهای تاسیس کرد، وقتی طراحیهای من را دید، پیشنهاد کرد که طراحی کلیپ انجام دهم. بعدها به شرکت «آبنوس» و «کلک خیال» رفتم و تیزرهای هنری برای وزارت بهداشت کار کردم. چهار، پنجسال که کار کردم، تصمیم گرفتم مستقل کار کنم، برای همین جذب کانون پرورش فکری کودک و نوجوان شدم چون از فیلمهای مستقل و کوتاه حمایت میکرد.
این حمایت چگونه بود؟
شرکت صبا و شبکه دو معمولا فیلمهای کوتاه سفارش نمیدهند، البته مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم از سریال و فیلم بلند حمایت میکند و این امکان برای من وجود نداشت که با آنها کار کنم. کانون هم به اصطلاح از فیلمهای جشنوارهای و هنری حمایت میکرد و این همان چیزی بود که هنرمندان مستقل جذب آن میشدند. سه، چهار فیلم هم برای کانون پرورش تولید کردم.
حمایت در قالب سفارش فیلم بود یا خرید آن؟
شما ایده را به کانون پرورش ارایه میدادید، اگر قبول میکردند،
Story Boord یا فیلمنامه مصور را طراحی میکردید و بعد به قرارداد میرسیدیم. من بعد از کانون، جذب شرکت صبا شدم و داستان «پنج انگشت» را براساس شعر «مصطفی رحماندوست» ساختم، مشکل کار این بود که داستانها باید یک دقیقهای ساخته میشدند و گنجاندن آنهمه شعر در یکدقیقه خیلی سخت بود. بعد از آن قرار بود داستانهایی را براساس ضربالمثلها بسازم. مصطفی رحماندوست تحقیقی برای ضربالمثلهای ایرانی انجام داده بود. هر قسمت هم باید در پنج دقیقه ساخته میشد که یک پروژه خیلی بزرگ بود و حداقل سه، چهار سال زمان میبرد. در همان زمان من جذب موزیک ویدیو شدم. من خیلی دوست دارم انیمیشن را وارد عرصههای دیگر کنم و تلفیقی کار کنم برای همین بخش موزیک ویدیو خیلی برایم جالب بود منتها این بخش در ایران مورد توجه قرار نگرفته است.
حتی اگر هم مورد توجه قرار گیرد، محصول نهایی جایی برای عرضه دارد؟
مشکل همین است مثلا الان درحال ساخت پنج موزیک ویدیو برای رضا یزدانی هستیم که پنج یا هفت موزیک ویدیو خواهد بود. این کار مقوله خیلی جذابی است چون تلفیق انیمیشن، موسیقی و فیلم است حتی بخش مستقلی از یک جشنواره را میتوان به این حوزه اختصاص داد تا رقابت به وجود آید و انگیزهای برای خوانندگان شود که موزیک ویدیو را سفارش دهند.
خود هنرمندان موسیقی چقدر به این کار علاقه دارند؟
درحال حاضر رضا یزدانی خیلی از این کار حمایت میکند و دوست دارد در کلیپهایش از انیمیشن استفاده کند، البته با هنرمندان دیگر هم صحبت کردهایم ولی با اینکه کلیپهایشان کجا پخش شود، مشکل دارند چون موضوع اصلی این است که اگر این کلیپها در DVD ارایه شود، قیمت آلبومگران میشود. پس DVD موزیک ویدیو باید همراه آلبوم هدیه داده شود تا مردم توان خرید داشته باشند، همانطور که رضا یزدانی این کار را انجام میدهد ولی در این صورت به هنرمندان فشار میآید.
از آنجا که شما داور هشتمین جشنواره پویانمایی بودید، پیشنهاد ایجاد بخشی برای موزیک ویدیو را ارایه کردید؟
بله. حتی به دبیر جشنواره هم گفتم اما هنوز کارهای حرفهای به اندازه کافی تولید نشده است و یکسری کارهای بازاری هم تولید شدهاند که کیفیت خیلی خوبی ندارند. باید از میان 40 یا 50 خواننده پنج یا شش خواننده به سراغ موزیک ویدیو بروند تا حداقل تعدادی کار، تولید شود و بتوان بخش مجزایی برای آن اختصاص داد. خوانندهها آنقدر کم برای تولید موزیک ویدیوها انگیزه دارند که تا سه، چهارسال آینده نمیتوان انتظار راهاندازی بخشی جداگانه را در یک جشنواره داشت.
صداوسیما به عنوان بزرگترین رسانهای که میتواند موزیک ویدیوها را نمایش دهد، چقدر از این مساله استقبال میکند؟
صداوسیما الان هم نماهنگ پخش میکند. چند سال قبل داشتن یک شبکه انیمیشن خواب و خیال بود درحالیکه الان چنین شبکهای داریم هرچند که ممکن است راه خودش را برود و کمتر انیمیشن ایرانی پخش کند. به همین ترتیب میتوانیم بخشی داشته باشیم که یک شبکه، دو ساعت در روز موزیک ویدیو خوانندهها را پخش کند. وقتی چنین حرکتهایی شروع شود، میتوانیم بخشی را در جشنواره داشته باشیم که به رقابت نماهنگهای مجاز منجر شود.
انیمیشن ما چقدر به سمت صنعتی شدن رفته است؟
بزرگترین ارگان تولیدکننده انیمیشنهای ما شرکت صباست که میتواند تاثیر قوی و محکمی در این زمینه داشته باشد اما متاسفانه آنچه صبا به آن توجه میکند، از نظر کمیت است نه کیفیت. مثلا میگویند 800 دقیقه در سال تولید داشتهاند درحالیکه از این 800 دقیقه چقدر در بازار جهانی سهم داریم و چقدر خریدار داشتهایم؟
چقدر در این زمینه موفق بودهایم؟
خیلی کم. بیشتر خریداران ما تعداد محدودی کشور عربی هستند. مثلا در بازار فیلم انیمیشن امسال که همزمان با جشنواره برگزار شد، هیچ کشور اروپایی حضور نداشت و بیشترین شرکتکنندهها، شرکتهای ایرانی هستند. در میان آنها چند شرکت هم بودند که در زمینه تریدی کار میکردند و با شرکتهای اروپایی مراوده داشتند درحالیکه ما اصلا نمیدانستیم چنین شرکتهایی داریم.
محصولات این کشورها در داخل ایران هم پخش شده است؟
نمونه کارهایی که در بازار عرضه کرده بودند متاسفانه برای بازار ایران نبود ولی شرکتهای کوچکی هستند که در انیمیشن خودمان فعالیت میکنند. در بازار جشنواره فیلم هم که پارسال حضور پیدا کرده بودم، کشورهایی مانند هند و لبنان حضور داشتند که نشان میدهد ما با آنها مراوده داریم ولی زمانی میتوان روی فروش یک کار حساب کرد که خارج از این مراودهها باشد یا کشوری که در همسایگی ما نیست و در مسافت خیلی دوری از ما قرار دارد، خواهان خرید انیمیشنهای ما باشد. چنین اتفاقی واقعا نمیافتد و اگر هم رخ دهد آنقدر کم است که اصلا دیده نمیشود. تا زمانی که این بسترها به وجود نیامده باشد، بازار فیلم نخواهیم داشت و محدود به داخل کشور است. در این دوره نمیتوانیم انیمیشن ضعیف ایرانی را به بچههای ایرانی نشان دهیم و انتظار داشته باشیم پای تلویزیون بنشینند و تا آخر، انیمیشن را تماشا کنند. بچههای این نسل نمیتوانند مدام نصیحت بشنوند. ما دلمان میخواهد مدام در انیمیشنهایمان نصیحت کنیم، درس و پند اخلاقی دهیم. آثار کمپانی دیسنی که اینهمه بیننده دارد، پند اخلاقی نیز دارند، مثلا دیو را نشان میدهد که نماد بدی است اما آنقدر در لایههای مختلف، این مسایل را نشان میدهند که نه تنها کودک بلکه بزرگسال جذب آن میشود، البته شرکت صبا یکسری کارهای خیلیخوب تولید میکند که خیلی از آنها را به شرکتهای بیرون از خودش سفارش میدهد ولی به صورت کلی، بیشتر کارهایمان کمیتگرا هستند بدون توجه به کیفیت.
این ضعف در کیفیت ناشی از چیست؟
بهنظرم یکسری از مشکلات به مراودات داخلی و ارتباطهای داخلی مربوط میشود چون برخی از کارگردانها دوست دارند همچنان در صحنه باشند و برای همین فیلمهایی تولید میکنند که فقط از نظر کمی میتوانیم آمار آنها را ارایه دهیم ولی کیفیت لازم را برای پخش ندارند. بهنظرم صبا باید جوانهایی را که خلاق هستند و فیلمهای خوب میسازند، جذب کند و به آنها سفارش کار بدهد تا نیروی جدید و بسیار خلاق نسل جوان را بهکار بگیرد چون شاید آنها به دلیل حمایت نشدن نتوانند بازار کار را پیدا کنند همانطور که در جشنوارهها، فیلمهای خوبی میبینیم که کیفیت خوبی دارند اما کارگردانهایشان را در سالهای بعد نمیبینیم چون جذب بازار نشدهاند. صبا باید و به راحتی میتواند کارگردانهایی را بدون درنظر گرفتن مراودات انتخاب کند که فیلمهایشان یک سروگردن از دیگران بالاتر است. بهنظرم صبا میتواند به انیمیشن، بهخصوص بخش تلویزیونی ایران جهت بدهد.
وضعیت جشنواره پویانمایی چگونه است؟
اولا جشنواره، تنها مکانی است که تمام دوستداران انیمیشن آن را میبینند. در این دوره نیز بودجه ناچیزی داشتیم اما فیلمهای خیلیخوبی در بخش بینالملل شرکت کردهاند. سطح بخش بینالملل خیلی بالا بود ولی درعین حال بخش ایران، افت شدیدی کرده است. در این بخش کسانی که سالهای قبل کارهای خیلیخوبی ارایه کردهاند و پیشکسوت هستند، سراغ فیلمهایی رفتهاند که به فضای تلویزيونی نزدیک شده است. ضمن اینکه تکنیکهای متنوعی در کارها دیده نمیشود. بیشتر تکنیکها Cut Out یا تریدیمکس هستند. شاید کارهایی که از تکنیکهای دوبعدی، عروسکی، نقاشی روی شیشه و شن که سالهای قبل خیلی زیادتر بودند امسال از انگشتان دست تجاوز نمیکرد. دیگر کارهای هنری که هنرمندی در گوشه آتلیهاش بسازد، کمتر میبینیم چون کانون پرورش، بودجه کمی برای حمایت از این بخش دارد، بنابراین بیشتر کارها، چیزی بین آثار جشنوارهای و هنری هستند.
همچنان نقاشی میکنید؟
فضای نقاشیهای من خیلی اکسپرسیو بودند، به نوعی کاریکاتورهای خیلی بزرگ محسوب میشدند ولی خواهرم چیستا یثربی وقتی دوم دبستان بودم، کتابی به من داد که درباره زمانبندی انیمیشن بود و روی آن نوشته بود: «امیدوارم خواهر کوچکم یک روزی به کمپانی دیسنی برود.» از همان موقع به فکر چنین کارهایی که شبیه انیمیشن است، بودم. پدرم هم در ایجاد علاقهام برای جذب شدن به نقاشی، نقش خیلی زیادی داشت چون از بچگی روی نقاشیهایم دست میگذاشت تا نام نقاش را بگویم. با اینهمه کلا دلم حرکت میخواست. اتفاقا افشین پیرهاشمی، همسر سابق و دوست عزیزم همین موضوع را به من میگفت چون دوست داشتم به جای یک نقاشی، طراحی یک پلان را انجام دهم و آنقدر متحرکسازی برایم جالب بود که فرصتی برای تصویرگری و کاریکاتور برایم باقی نمیماند. گاهی میان کارهایم کاریکاتور میکشم اما واقعا وقت بیشتری برای آن ندارم. تکنیکی هم که خودم فوقالعاده دوست دارم، دوبعدی است. چیزی که محصول دست باشد، بیشتر دوست دارم و متاسفانه در دنیا درحال فراموشی است. نسل جدید هم گرایش زیادی به کامپیوتر دارد. همین باعث میشود
Stop Motion فراموش شود چون وقت زیادی میطلبد و حمایت هم نشود.
یک کار انیمیشن چقدر به بودجه نیاز دارد؟
Cut Out قیمت پایینتری دارد. کارهای دو بعدی و عروسکی با وجود اینکه جزو سختترین کارها محسوب میشوند، ارزان هستند و زمان زیادی هم میبرند. مثلا یک کار خوب دو بعدی حداقل به پنج ماه زمان نیاز دارد. برای همین است که همه از روشهای سنتی فرار میکنند. منتها شرکت صبا کارهای Cut Out و دوبعدی را در یک سطح میدهد ولی کار تریدی قیمت خیلی بالایی دارد درحالیکه طراحی فضا و شخصیتها در آنها سخت و مراحل بعدی راحتتر است.
خرید یک فیلم چقدر بودجه میخواهد؟
یکسری مولفه برای خرید یک کار درنظر گرفته میشود مثلا اینکه کارگردان کیست، چندمین کارش است، کیفیت کار و... چگونه است. زمانی یک فیلم آماده دوبعدی از سوی صبا دقیقهای 500 تا 600هزار تومان خریداری میشد درحالیکه همان موقع کانون پرورش، یکونیممیلیونتومان میپرداخت. منتها صبا با بودجهای که دارد، میتواند حمایت زیادی کند و به انیمیشن جهت دهد اما نمیخواهد جهت دهد یا از انیمیشن تلویزیونی حمایت کند.
تکنیکهایی که در انیمیشنها استفاده میشوند، چقدر با هم فرق دارند؟
انیمیشن دوبعدی سنتیترین روش در کل دنیاست که قبلا با سل انجام میشد. سلها کاغذهایی شبیه طلق بودند که روی آنها را با گواش نقاشی میکردند و فریم به فریم قلمگیری میشد و در حال حاضر با میزنور طراحی و رنگآمیزیها در کامپیوتر انجام میشود. در نوع جدید هم که همه ما جذب آن میشویم، قلمنوری است. طراحی، میزنور و اسکن حذف شده است و با قلمموی نوری کار میکنیم. این اتفاق در ایران نسبت به دیگر کشورها خیلی زودتر افتاد. مثلا کارگاهی در کانون برگزار شد، هنرمندانی شرکت کرده بودند که هنوز روی کاغذ طراحی میکردند اما ما در ایران از کاغذ استفاده نمیکنیم. آنها فکر میکنند وقتی به ایران میآیند باید به ما آموزش انیمیشن بدهند. در همین کارگاه یک پسر نوجوان ایرانی پشت میز نشست و چنان طراحی کرد که هنرمندان خارجی شوکه شدند. متاسفانه خیلیها ایران را نمیشناسند و فکر میکنند کامپیوتر نداریم. وقتی به ایتالیا رفته بودم، از من میپرسیدند مگر در ایران هم پیتزا دارید؟ درحالی که خیلی از سیستمهای دیجیتالی که تازه وارد بازار شدهاند و تنها در آمریکا استفاده میشود، در ایران کاربرد دارد چون نسل ما، نسل کامپیوتر و دیجیتال است و ایرانیها در این زمینه فوقالعاده هستند. همچنین ما در انیمیشن، تاریخچه داریم و «نورالدین زرین کلک» یکی از افتخارات ماست. متاسفانه کره، تاریخچه انیمیشن ندارد اما انیمیشن صنعتی دارد. کارخانههای شبانهروزی در آنجا فعالیت میکنند که حتی شیفت شب هم دارد و سفارشهایی از کشورهای دیگر میگیرند. ایران چنین کارخانههایی ندارد در صورتی که سابقه انیمیشن در آن بسیار زیاد است. اگر به بحث اصلی برگردیم، تکنیک دیگر Cut Out است و با مقوای بریده است که با سیمهای خیلی نازک مفصلها به هم وصل میشوند و زیر یک دوربین عمود قرار میدهند، بعد یک حرکت، فیلمبرداری میشود و دوباره همین روند ادامه پیدا میکند اما الان این حرکتها در کامپیوتر انجام میشود و لازم نیست همه حرکتها فریم به فریم فیلم گرفته شود. تکنیک تریدی هم کلا در کامپیوتر انجام میشود و تکنیک شیشه هم نقاشی رنگ و روغن روی شیشه است که نقاش فریم به فریم کار میکند. در تکنیک شن هم، شن روی میز ریخته میشود و با دست و قلممو شنها را حرکت میدهند.
بهنظر میآید انیمیشن ایران به انیمیشن اروپای شرقی گرایش دارد، چرا؟
مکتب زاگرب برضد دیسنی شکل گرفت. دیسنی دوست داشت فانتزی، شور و اغراق را نمایش دهد اما مکتب زاگرب سادهسازی را مطرح میکند که نمونه بارز آن «پروفسور بالتازار» است. مکتب زاگرب به وضعیت اجتماعی خیلی توجه دارد و معمولا کار کودک نیستند و عمق میدان نداشتن از ویژگیهای آن است. انیمیشن ما یکجوری بین کارهای زاگرب و دیسنی هستند چون فانتزی و داستانگوییهای دیسنی را دوست داریم. مثل مجموعه پهلوانان که شخصیتها، شانههای پهن دارند و زیبا هستند. در مقابل شخصیتهای خیلی سادهای داریم که فیلمهای هنری ما به آن سمت رفتهاند.
اصلا چقدر انیمیشنی که هویت ایرانی داشته باشد، تولید میکنیم؟
خیلی کم. براساس ادبیات غنی که داریم میتوانیم کارهای شرقی و فضاهای ایرانی داشته باشیم. هویت ایرانی باید در یک کار مدرن ارایه شود که ما چنین آثاری نداریم و کارهایمان خیلی به آثار اروپایی نزدیک شده است مثلا اگر از ساخت داستان «حسنکچل» حمایت کنیم، در هرکجای دنیا نشان داده شود، میفهمند ایرانی است.