تاریخ انتشار: دوشنبه, 03 آذر 1399 ساعت 10:15

کارگردان «شام ایرانی»: افتخار می‌کنم که انقلابی هستم

سعید ابوطالب، یکی از چهره‌های فرهنگی و سیاسی کشور است که شخصیت و عملکردش از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است. او در دوران حمله آمریکا به عراق و در زمانی که برای تولید مستند به عراق رفته بود توسط آمریکایی‌ها دستگیر و به مدت چهارماه زندانی بود.

 صبح نو: ابوطالب سپس در ایران به‌عنوان نماینده مجلس در کمیسیون فرهنگی مشغول به کار شد. سعید ابوطالب در ابتدا جزو حامیان دولت احمدی‌نژاد و سپس منتقد او شناخته شد. این فعال فرهنگی، پس از اتمام دوران نمایندگی مجلس بازهم وارد کار برنامه‌سازی تلویزیون شد. او برنامه‌هایی مثل «سرزمین دانایی» را ساخت و برای شبکه نمایش خانگی هم «رالی ایرانی» را تولید کرد. او بعدتر سراغ تولید دو برنامه «شام ایرانی» و «شب‌های مافیا» رفت که حواشی زیادی ایجاد کرد.حالا برای بیان نقد‌ها و شنیدن پاسخ‌های او که به دور جدید فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و رسانه‌ای سعید ابوطالب مربوط می‌شود، با او گفت‌وگوی مفصلی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

شما یکی از اولین اصول‌گرایان منتقد آقای احمدی‌نژاد بودید؛ علت آن چه بود؟
شخصا  آقای احمدی‌نژاد را دوست دارم و اتفاقا  همین اخیرا  هم به دیدارشان رفتم و ایشان هم قبول کردند در فیلم ما حضور داشته باشد که هنوز شرایط آن مهیا نشده، اما طبیعتا  وقتی نماینده مجلس بودم باید به منافع کشور فکر می‌کردم و دوستی‌ها را کنار می‌گذاشتم. می‌خواهم برای اولین‌بار موضوعی را مطرح کنم. پیش از انتخابات سال‌۸۴، آقای احمدی‌نژاد شهردار تهران بودند و من به واسطه کارم در مجلس گاهی با ایشان جلسه می‌گذاشتم و باید بگویم او روحیه بسیار عملیاتی و کاری داشتند و دارند. بیرون از ساختار دست‌وپاگیر اداری جلسات را برگزار می‌کردیم و گاهی پیش می‌آمد که ساعت‌۱۱ شب برای هماهنگی کارها با هم ملاقات می‌کردیم. در آن دوره آقایان احمد توکلی، دکتر لاریجانی و آقای احمدی‌نژاد کاندیداهای جریان اصول‌گرا بودند. من به آقای احمد توکلی پیشنهاد دادم این سه نفر با هم جلسه‌ای بگذارند و براساس همفکری و نظرسنجی‌هایی که صورت گرفته فردی که بیشترین اقبال را دارد به‌عنوان کاندیدای مشترک معرفی شود و دیگران نیز به او کمک کند. آقای توکلی این ایده را پذیرفت سپس به دیدار آقای لاریجانی رفتم، ایشان هم با کلیات موافقت کردند . به‌عنوان نفر سوم با آقای احمدی‌نژاد دیدار کردم، اما دکتر احمدی‌نژاد پیشنهاد مرا رد کرد و مطمئن بود در انتخابات رأی خواهد آورد و تنها کسی که امکان رقابت با او را دارد، مرحوم هاشمی است.
 او گفت که مرحوم هاشمی را هم شکست خواهد داد. راستش اعتمادبه‌نفسی که آقای احمدی‌نژاد داشت، مرا متقاعد کرد که او حتما  رییس‌جمهور خواهد شد.
 این اعتمادبه‌نفس آقای احمدی‌نژاد حاصل یک نوع غرور بود یا تحلیل واقع‌بینانه؟
ببینید! آقای احمدی‌نژاد یک آدم دانشگاهی بود، شهردار تهران هم بود و اطلاعات خوبی نسبت به مردم و جامعه داشت، ضمنا  یکی از خصوصیات شخصی او که اتفاقا  یک امتیاز است اعتمادبه‌نفس بالا بود که همه این‌ها منجر به این نگاه درست شد. آقای احمدی‌نژاد دقیقا  مطمئن بود که رییس‌جمهور می‌شود.
 به یاد دارم در آن زمان آقای احمدی‌نژاد در مجلس تقریبا  طرفداری نداشت،
 اما بنده به همراه آقایان افروغ، خوش‌چهره و عده‌ای دیگر فراکسیونی را برای حمایت از او تشکیل دادیم. وقتی از احمدی‌نژاد برای حضور در مجلس دعوت کردیم تعداد بسیار کمی از نمایندگان به دیدار او آمدند. حتی در آن زمان آقای باهنر که نایب رییس مجلس بود و بسیاری دیگر از نمایندگان شاخص تهران طرفدار آقای لاریجانی بودند.
 
پس دلیل اختلافات شما با آقای احمدی‌نژاد پس از روی کار آمدن‌شان چه بود؟
آقای احمدی‌نژاد وقتی کابینه‌اش را چید و برنامه‌هایش را اعلام کرد، متوجه شدیم که اشکالات اساسی وجود دارد. او از شعارهایش فاصله گرفته بود. ازآنجایی‌که ما از ایشان حمایت کرده بودیم احساس کردیم اولین کسانی که باید نسبت به این اتفاقات معترض شوند خود ما هستیم.

با توجه به مسوولیت شما در کمیسیون فرهنگی آیا این نگاه انتقادی به انتخاب وزرایی مثل وزیر فرهنگ برمی‌گشت؟
اتفاقا  خود من به نفع ایشان در مجلس نطق کردم. در آن مقطع آقای صفار‌هرندی یکی از بهترین گزینه‌ها بود چون پیشنهاد بعدی آقای احمدی‌نژاد خیلی غیر معقول بود . نه موضوع اصلا  ارتباطی به وزیر ارشاد نداشت. راستش نمی‌خواهم موضوع را بیشتر از این باز کنم چون الان زود است و شاید به صلاح نباشد.
 
آقای احمدی‌نژاد امروز با تمام رسانه‌های داخلی و رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی گفت‌وگو می‌کنند آن وقت شما نگران آن هستید که گفتن برخی چیزها به صلاح نباشد؟
چون لزوما  این مباحث مربوط به شخص آقای احمدی‌نژاد نیست و می‌تواند به افراد دیگری نیز که امروز مشغول هستند مربوط شود. به نظرم گفتن آن‌ها کمکی به شرایط موجود نمی‌کند. اما در کل با انتخاب افرادی مثل آقایان مشایی، بقایی و تعدادی دیگر از افراد کابینه مشخص شد که مسیر ایشان اشتباه است. وقتی انتقادات نرم و محترمانه انجام دادیم واکنش این گروه متشکل اطراف آقای احمدی‌نژاد  بسیار سخت و به صورت شکایت از ما بود.
 
این مسیر اشتباه حاصل تفکرات شخصی احمدی‌نژاد بود یا او مهندسی می‌شد؟
احمدی‌نژاد هم مانند هر‌کس دیگری تحت تأثیر افراد و اطرافیانش هست اما او فردی کاملا  مستقل است که شخصا  عمل می‌کند. تحت عنوان فراکسیون اصول‌گرایان مستقل نقدهای‌مان را به او منتقل کردیم ولی او نپذیرفت.
 
به‌جز انتخاب افراد دیگر چه انتقاداتی به او داشتید؟ در سیاست‌های کلی چطور؟
از آقای احمدی‌نژاد دو تصویر وجود دارد؛ تصویر ژورنالیستی و تصویری که توده مردم دوست داشتند از احمدی‌نژاد ببینند. برخلاف تصور عامه، آقای احمدی‌نژاد در حوزه فرهنگ کاملا  روشنفکر بود. برای مثال قائل به آزادی ماهواره بود و به همین خاطر با نیروی انتظامی چالش داشت. احمدی‌نژاد به نوعی به‌فضای باز فرهنگی اعتقاد داشت که من اسم آن را آنارشیسم فرهنگی می‌گذارم. یعنی از مجموعه فرهنگی احمدی‌نژاد صداهایی شنیده می‌شد که در تضاد و تقابل با هم بودند. آقای کلهر، مشاور احمدی‌نژاد چیزی می‌گفت، آقای صفار‌هرندی، وزیر ارشاد چیز دیگری می‌گفت و آقای مشایی که اصلا  دنبال مسأله دیگری بود. پس هیچ برنامه و شاخصی وجود نداشت. این نگاه گاهی با نگاه روشنفکری کشور در تضاد بود و گاهی با نگاه کلی حاکمیت و رهبری.
 
خروجی کارهای فرهنگی دولت وقت را موفق نمی‌دانستید؟
طبیعتا  آقای احمدی‌نژاد و دولت پول زیادی داشتند، اما مشخص نبود آن‌ها را در چه حوزه‌هایی در فرهنگ خرج می‌کنند. البته احمدی‌نژاد خرج‌های زیادی در حوزه فرهنگ کرد و طرح‌هایی مثل  خانه روحانی را مطرح کرد. کارهای زیادی در حوزه فرهنگ انجام داد اما وقتی کار بدون برنامه‌ریزی باشد پول‌ها به هدر می‌رود. مثلا  او در مناطق محروم ورزشگاه و سالن‌های ورزشی بزرگ می‌ساخت اما شنیدم پس از مدتی آن‌ها به محل نگهداری احشام و علوفه تبدیل شد. شرط اول توسعه تربیت نیروی انسانی است. وقتی نیروی انسانی متخصص و متعهد وجود نداشته نباشد صرفا  با پول نمی‌توان کار خاصی انجام داد. با همه این حرف‌ها معتقدم آقای احمدی‌نژاد به واسطه خدماتی که داشته‌اند در بین طبقه متوسط و اقشار سنتی جامعه طرف‌داران قابل‌توجهی دارد.
 
کمی از فضای کمیسیون فرهنگی مجلس وقت می‌گویید؟
به همراه همکارانم در کمیسیون فرهنگی طرح‌های بلندمدتی مثل طرح تسهیل ازدواج جوانان داشتیم که آن‌ها طرح‌های تقنینی بودند. کار دیگر ما مسائل نظارتی بود که روی دستگاه‌های فرهنگی مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و سازمان صداوسیما و امثالهم انجام می‌دادیم. در پایان دوره اصلاحات آقای مسجد جامعی، وزیر ارشاد بود. در آن دوره برخی همکاران در کمیسیون فرهنگی آمده بودند که با دولت آقای خاتمی مقابله کنند و هیچ وظیفه دیگری برای خودشان قائل نبودند. مسأله بودجه صداوسیما هم از مباحث مهم بود.
 در آن سال‌ها صداوسیما  بودجه زیادی می‌خواست برای تبدیل سیستم آنالوگ به دیجیتال که ما تلاش کردیم و بودجه خوبی را برای آن‌ها تصویب کردیم و سیستم پخش برنامه ها از شبکه‌های تلویزیون از حالت آنالوگ به دیجیتال تغییر پیدا کرد که این یک‌نوع انقلاب فنی بود.
 
شما درباره شبکه‌های ماهواره‌ای هم طرحی داده بودید؟
بله، درست است اما علت مطرح شدن موضوع ماهواره در آن دوره به این خاطر بود که در آن زمان نیروی انتظامی برخورد قهری در موضوع ماهواره انجام می‌داد. نیروی انتظامی طرح جمع‌آوری آنتن‌های ماهواره از خانه‌ها را داشت. به یاد دارم در آن زمان به دیدار آقای احمدی‌مقدم، رییس وقت نیروی انتظامی رفتم و با او اشکالات این عملیات را مطرح کردم.

راهکار شما چه بود؟
تجربه موفق برخی از کشورها مثل مالزی را پیشنهاد دادم. برای مثال می‌شد شبکه‌هایی که در حوزه مستند ورزش و دیگر حوزه‌ها بودند را با کمی تأخیر از بستر صداوسیمای خودمان پخش کنیم. طرح را ارائه دادم اما مدیران صداوسیما موافقت نکردند.
 
علت مخالفت آن‌ها چه بود؟
برخی مدیران سازمان دیتاهای غلطی داشتند. تلویزیون معتقد بود میزان دسترسی و استفاده شهروندان از ماهواره کمتر از ۱۰‌درصد است. این در حالی بود که برخی  رسانه‌ها در همان زمان براساس نظرسنجی‌های مستقل‌تر ، آمار استفاده ۷۰‌درصدی را ارائه داده بودند.
 
تعطیلی خانه سینما در دوره شما بود؟
بله. در کمیسیون فرهنگی به تعداد اعضا نظرات مختلفی وجود داشت. شخصا  با تعطیلی خانه سینما مخالف بودم. اگرچه موضوعات حقوقی هم در این زمینه مطرح شده بود. برای نزدیک شدن اعضای کمیسیون فرهنگی و سینماگران درصدد برگزاری جلسات مشترکی برآمدم. از تعداد زیادی کارگردان و سینماگران مشهور دعوت می‌کردم تا به مجلس بیایند.
 
چندنفر از سینماگرانی که دعوت کردید را اسم می‌برید؟
از اکبر نبوی، مجتبی راعی و جمال شورجه تا مجیدمجیدی، فریدون جیرانی، مریلا زارعی و ... خیلی‌های دیگر  را دعوت کردیم. جالب است که برخی سینماگران به دلایل مختلف مجلس نمی‌آمدند و من آن‌ها را به دفتر خودم که بیرون از مجلس بود دعوت می‌کردم. به یاد دارم مرحوم رسول ملاقلی‌پور به مجلس نیامد از او سؤال کردم چراغ مجلس نمی‌آیی؟ او گفت «ببین من آستین کوتاه می‌پوشم، یقه‌ام هم باز است، می‌خواهم مدام سیگار هم بکشم که این‌ها در مجلس نمی‌شود!» پس ما تا جایی که می‌توانستیم از سینماگران و اهالی تئاتر دعوت می‌کردیم تا به جلسات ما بیایند.
 
پس فضا به مرور تلطیف شد.
فضا به‌گونه‌ای بود که گاهی پیش می‌آمد یک بازیگر به جلسات ما می‌آمد و برخی نمایندگان مجلس با دیدن او جلسه را ترک می‌کردند. یعنی بدون آنکه هنوز بحثی صورت گرفته باشد این اتفاق رخ می‌داد. متأسفانه برخی همکاران من حاضر نبودند با سینماگرانی که در چارچوب نظام فیلم ساخته‌اند که حالا ممکن است برخی فیلم‌های‌شان  از نظر آن‌ها بد هم باشد یکجا بنشینند.
 
در رابطه با خانه سینما هم اقدامی انجام دادید؟
ماه رمضان بود که به همراه چند نفر از اعضای کمیسیون فرهنگی به خانه سینما رفتیم. آن موقع رضا کیانیان و تعداد دیگری از سینماگران بودند و ما را برای افطار به خانه سینما دعوت کردند. به آقای کیانیان گفتم نیازی نبود زحمت بکشید و ما را برای افطار دعوت کنید. کیانیان گفت این کار را کردیم تا بدانید که ما هم روزه می‌گیریم و خدا و پیغمبر را قبول داریم.  تلاش‌مان را کردیم تا فضا را تلطیف کنیم که البته به نظرم بی‌تأثیر هم نبود.
 
دوران نمایندگی شما در مجلس تمام شد و امروز مشغول تولید برنامه‌هایی مثل رالی ایرانی، شام ایرانی و حالا شب‌های مافیا هستید. آیا می‌توان براساس این برنامه‌ها گفت که دغدغه و هدف اصلی‌تان سرگرمی‌سازی است؟
بعد از اتمام دوره نمایندگی، تحصیلات و  مطالعات سیاسی را همچنان ادامه دادم و حتی کتابی را هم در این زمینه نوشتم. اما دوست نداشتم دیگر به‌عنوان  نماینده مجلس یا یک کنشگر سیاسی  شناخته شوم. به حوزه برنامه‌سازی بازگشته‌ام چون معتقدم برنامه‌سازی بسیار تاثیرگذار و مهم است.
 
ترجیح می‌دهید به‌عنوان یک چهره حزب‌اللهی شناخته نشوید؟
خیر، اصلا  ارتباطی ندارد. این یک تقسیم‌بندی ژورنالیستی است که معمولا  حقیقتی در آن وجود ندارد. اگر از حزب‌اللهی بودن منظور مقید و انقلابی بودن است این باعث افتخار همه ماست. دوست ندارم خودم را وارد این دعواهای ژورنالیستی بکنم. من همزمان که برای شبکه نمایش خانگی «رالی ایرانی» را می‌ساختم چند مجموعه مستند هم با موضوعات  مقاومت در لبنان برای تلویزیون ساختم و هم‌اکنون هم در موضوع مقاومت در سوریه در حال ساخت یک مجموعه هستم. در همان سال‌ها در جشنواره عمار جایزه گرفتم. برنامه‌سازی دقیقا  بستگی به مخاطبی دارد که شما برای او برنامه بسازید. همان هدفی را که در هفت روز هفت ساعت دارم در شام ایرانی هم دارم.
 
آن هدف مشترک چیست؟
به نظر من هرکدام از ما باید  ارتش یک‌نفره باشیم. باید خودمان مسوولیت اجتماعی را پیدا کنیم و به سمت آن حرکت کنیم حالا اگر از آن حمایت کردند چه بهتر ولی اگر حمایت نکردند بازهم ما باید کار خودمان را انجام دهید. همین الان همزمان با شب‌های مافیا مجموعه ۷۷‌ساعت را برای تلویزیون می‌سازم که مسابقه علمی متفاوتی است. ما برنامه می‌سازیم که پیامی را برای مخاطب داشته باشد حالا این پیام می‌تواند  کار‌آفرینی، وطن‌دوستی، تقویت اتحاد ملی، معرفی آداب فرهنگی ایرانی باشد یا هرچیز دیگر.
 
وقتی شام ایرانی و شب‌های مافیا را می‌ساختید انتظار حواشی و انتقادات را داشتید؟
بله؛ طبیعی است وقتی کاری ساخته می‌شود در کنار نظرات مثبت انتقاداتی نیز مطرح می‌شود. براساس آمارهای «وی‌اودی» منتشرکننده برنامه حدود ۹۵‌درصد بازخوردها مثبت است. قاعدتا  نظرات آن ۹۵‌درصد نزدیک به نظرات خودم است پس آن‌ها را نمی‌خوانم و به سراغ آن پنج درصد که انتقاد کرده‌اند می‌روم.
 
اگر امروز تهیه‌کننده‌ای به شما پیشنهاد ساخت یک فیلم کمدی «بفروش» بدهد آیا با آن موافقت می‌کنید؟
خوشبختانه نه! اتفاقا  چندی پیش یکی از همین «وی‌اودی» های معروف پیشنهاد ساخت فیلمی کمدی داد که من آن را رد کردم. اصولا  هرچه تولید می‌کنیم باید پیامی داشته باشد که اگر پیام نداشته باشد مثل این است که وقت مخاطب را تلف کرده‌ایم.
 
پیام «شام ایرانی» چیست؟
«شام ایرانی» محصولی است که مدل ماهواره‌ای هم داشته است. وقتی پیشنهاد ساخت شام ایرانی به من داده شد گفتم آن را می‌سازم اما با مدل خودم یعنی باید یکسری پیام‌هایی داشته باشد. شناخت فرهنگ غنی ایرانی اعم از  پوشش، غذا ، میهمانداری و چیزهایی مثل آن در کشورمان و مقایسه آن با دیگر کشورهایی که در حوزه تمدنی ما قرار دارند می‌تواند جزو اهداف این برنامه باشد . من با هر گروه بازیگر ایرانی یک بازیگر هم از کشورهای منطقه مثل ترکیه، آذربایجان و لبنان  دعوت کردیم. وقتی در ترکیه مشغول ضبط کار بودیم آن روز مصادف شد با ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی، وقتی بازیگر ترکیه‌ای برای خرید  به یک سوپر‌مارکت رفت  همراه خودش یک روزنامه که عکس حاج قاسم در آن چاپ شده بود را آورد. بازیگر ترکیه‌ای روزنامه و عکس حاج قاسم را مقابل دوربین گرفت و درباره او صحبت کرد. او درباره اتحاد قلبی دو کشور دوست و مسلمان صحبت کرد که پیام اصلی ما در آن فصل از «شام ایرانی» بود.  البته ما نمی‌خواهیم پیام را به محتوا سنجاق کنیم بلکه پیام باید در لابه‌لای محتوا وجود داشته باشد.
 
البته بخشی از انتقاداتی که به «شام ایرانی» و «شب‌های مافیا» صورت گرفته است مربوط به نوع پوشش بازیگران است. موافقید؟
ازآنجایی‌که برنامه ما رئالیتی‌شو است ما درباره پوشش و تیپ بازیگران دخالت زیادی نمی‌کنیم. ما فقط هنجارها و عرف جامعه را مدنظر می‌گیریم. من این نقد را واقعا  قبول ندارم. من همواره در این مسائل سختگیرانه رفتار می‌کنم و می‌توانید برنامه ما را با دیگر محصولات مشابه مقایسه کنید تا رعایت هنجارها را متوجه شوید.
 
برخی معتقدند که دیگر تلویزیون مرجعیت خودش را در مقابل مخاطبان از دست داده است؟
اصلا  با این موافق نیستم. مخاطب تلویزیون با مخاطب شبکه نمایش خانگی متفاوت است. مثلا  سریال سرباز که از تلویزیون پخش شد حتی اگر کف مخاطب را داشته باشد قطعا  در کل کشور زیر ۲ یا ۳‌میلیون نفر مخاطب آن نبوده‌اند. یعنی کم مخاطب‌ترین برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیون لااقل ۲ یا ۳‌میلیون نفر مخاطب دارند. اما بهترین مجموعه‌های شبکه نمایش خانگی در بهترین حالت بیشتر از ۵۰۰ یا ۶۰۰‌هزار نفر مخاطب ندارند.

 احمدی‌نژاد به نوعی به‌فضای باز فرهنگی اعتقاد داشت که من اسم آن را آنارشیسم فرهنگی می‌گذارم. یعنی از مجموعه فرهنگی احمدی‌نژاد صداهایی شنیده می‌شد که در تضاد و تقابل با هم بودند.

1014 نمایش

نظر دادن