روزنامه آرمان در این باره از قول صادق زیباکلام نوشت: مدتی است واقعا به این نتیجه رسیدهام که گویی آقای حسن روحانی توجهی به افت محبوبیتش ندارد. محال ممکن است که رئیسجمهور تا امروز متوجه نشده باشد که محبوبیتش چقدر ریزش داشته است. بسیار دور از ذهن است آقای روحانی نداند که اگر امروز انتخاباتی برگزار شود و وی بهعنوان نامزد ریاست جمهوری در آن شرکت کند، رای 24 میلیون را به دست نخواهد آورد. محال است اطرافیان، معاونین و مشاوران و... به رئیسجمهور نگفته باشند که محبوبیت او ظرف این دو سال و نه ماه تا چه میزان سقوط کرده است. منتها سوالی که مطرح میشود این است که چرا مسئله کاهش و ریزش محبوبیت مهم انگاشته نمیشود؟
این روزنامه همچنین در یادداشت دیگری به قلم حیدر مستخدمینحسینی درباره عملکرد دولت نوشت: رئيسجمهور محترم در سوالي مربوط به ناکارآمدي به بحث رقبا اشاره کرد که آنها نتيجه اقتصاد را مثبت نميدانند. اما اينها مواردي نيست که بتواند نقاط ضعفي که در اقتصاد وجود دارد را بپوشاند. رئيسجمهور محترم در گفتوگو با رسانهها ميتوانست پاسخ قانع کنندهتري به جامعه بدهند. چرا اين پاسخ به اين صورت مطرح ميشود و چه کساني از آن پاسخ اقناع ميشوند؟ در صورتي که بحث اقناع شدن در کار نيست و دولت بايد بگويد براي رفاه مردم چه کرده؟ آيا رفاه مردم حتما با ماکزيمم توليد نفت و صادرات آن مهيا ميشود که پول زحمت نکشيدهاي به جامعه تزريق کنيم تا رفاه بهوجود آيد؟ بحث رفاه يا کيفيت زندگي فقط اين بخش نيست و بخشي هم امانتداري و اعتماد است که دولت بتواند به انحاي مختلف آن را تامين کند. اما خود بحث اعتماد در حداقل تفکر دولت قرار دارد و جامعه نميتواند پذيراي اين مطلب باشد. نميتوان پاسخهاي غير دقيق و مبهم مطرح کرد چرا که مردم از اين پاسخها گلهمند هستند. صحبتهاي رئيسجمهور ارزشمند است ولي درد را دوا نميکند، اعتماد مردم را نسبت به دولت جذب نميکند و بلکه آن را کاهش ميدهد. رفاه هم اصلا در کار نيست که بگوييم در جهت افزايش رفاه چه کردهايد؟ آماري در جهت رشد اقتصادي ارائه ميشود درحالي که امروز در دنيا وقتي بحث رشد اقتصادي را مطرح ميکنند با بحث رفاه و کيفيت زندگي رفو شده و آن را هم ارائه ميدهند. يعني اگر يک درصد رشد اقتصادي صورت گرفته باعث شده که رفاه جامعه هم به اين ميزان افزايش يافته است. کيفيت زندگي و آموزش و آرامش و شادي افزايش پيدا کند.
منبع: کیهان